به گزارش خبرگزاري كتاب ايران (ايبنا) به نقل از انجمن نقد نو، شايد معيارهاي ارزشگذاري يك اثر داستاني نسبت به آثاري در زمينه و زمانهاش، به تعداد خوانندگان و علاقهمندان به ادبيات داستاني باشد. اما به نوعي ميتوان اشتراك معيارهاي متنوع ارزيابي يك اثر ادبي را به عنوان نقطه مرجع قابل اعتمادي براي محك زدن اثري پرمايه و قابل توجه تلقي كنيم. از اين رو چه بسا اثري حامل معاني ارزشمندي درباره فلسفه حيات يا روشنگر مسير پر پيچ و خم زندگي باشد اما در صورت عدم موفقيت در بعد داستاني و برقراري ارتباط با مخاطب عام، نتواند بخشي از معيارهاي ارزشي اثري بزرگ را برآورده كرده باشد.
آنتونيو تابوكي يكي از نويسندگان برجسته معاصر و سرشناس ايتاليايي در صحنه ادبيات جهان است. سال گذشته ترجمه انگليسي رمان «پريرا در ادامه ميگويد» پس از بازنويسي دوباره به بازار آمد. داستان زندگي پريرا كه در تابستان 1938 در كشور پرتغال به وقوع ميپيوندد، اثر ارزشمندي است كه چه در بعد ظرافتهاي ادبي و روايي و چه انعكاس مفاهيم برگرفته از دغدغههاي انساني و اجتماعي مانند ديگر آثار نويسندهاش انتظارات مخاطبان تابوكي را برآورده كرده است.
او در اين اثر به موضوعهايي باز ميگردد كه عمري به اندازه تاريخ انسان بر روي زمين و شكلگيري تفكر و قدرت تكلم او دارند. مخاطب به عرصهاي فرا خوانده ميشود كه در آن با پرسشهاي كهنهاي درباره تضاد عقل و احساس و آنكه تفكر چراغ روشنگر زندگي است يا احساس، به صورت رو در رو قرار ميگيرد.
كاراكتر اصلي رمان تابوكي، فردي مثل ديگر انسانهاي معمولي به نام دكتر پريراست كه زندگياش نيز كاملا معمولي است. به مدت 30 سال در حوزه گزارشگري حوادث مشغول فعاليت بوده و اكنون دبير صفحه فرهنگي روزنامهاي درجه دو در ليسبون است. پريرا هنوز در غم از دست دادن همسرش به سر ميبرد و در تلاش براي عملي كردن توصيههاي پزشكش براي مقابله با بيماري چاقي و رعايت رژيمهاي مناسب غذايي است.
همين نشانههاي كاملا طبيعي و معمول در زندگي يك فرد آنگاه كه در سايه رژيم محافظهكار، مليگرا، كاتوليك و استبدادي "دولت نو" در پرتغال دهه سي قرار ميگيرد، دكتر پريراي بي دست و پا را به رويارويي با چنين ساختاري وادار ميسازد.
آنچه رمان «پريرا در ادامه ميگويد» را به جلو ميبرد همان راز نهفته در قدرت روايي عنوان رمان است. راوي سوم شخص ناشناسي داستان را براي ما بازگو ميكند و از جمله اول مدام عبارت "پريرا در ادامه ميگويد" را تكرار ميكند. اين عبارت چه در جايي كه پريرا گفتار مهمي بر زبان ميآورد و چه در جايي ديگر كه يك اتفاق معمولي چون وضع هوا بازگو ميشود، ذكر ميشود. فصل اول داستان با عبارت "پريرا در ادامه ميگويد كه او را در يك روز تابستاني ديده است" شروع ميشود و در فصل دوم عبارت "بعد از ظهر هوا تغيير يافت، پريرا در ادامه ميگويد" سخن آغازين است.
تكرار مداوم اين عبارت در كنار هويت ناشناس راوي، به خودي خود احساسي از بيم و اضطراب حاكم در يك جلسه استنطاق در يك اتاق بازجويي يا بازپرسي رسمي دكتر پريرا به وجود ميآورد.
اما داستان اصلي حول رابطه پريرا با دانشجوي فلسفهاي به نام مونترو روسي و دوستش مارتا تمركز يافته است. پريرا كه هر روز با عكس همسر فقيدش صحبت ميكند، روزي بخشهايي از رساله فلسفي مونترو را درباره مرگ ميخواند. پس از يافتن محل زندگي مونترو روسي از او دعوت ميكند پيامهاي درگذشت جداگانهاي از مرگ نويسندگان زنده بنويسد تا موقع فرا رسيدن مرگ آنها در دسترس باشند.
به مرور به رغم آنكه هيچ يك از اين پيامها ارزش انتشار نيافتند، پريرا احساس شفقتي پدرانه نسبت به مونترو و مارتا مييابد و احساس ميكند آنها مانند فرزندان نداشته خود و همسر فوت شدهاش هستند. از اين رو پريرا همچنان به پرداخت پول به روسي براي نوشتن پيامهاي بيشتر ادامه ميدهد. رابطه رو به رشد او با آنها و علاقهاي كه كمكم به باورهاي چپشان پيدا ميكند، زندگياش را دستخوش تغييرات تازهاي كرده و او را به سوي دانستن اتفاقهاي روزانهاي كه در جامعه اطرافش به وقوع ميپيوندند سوق ميدهد.
«پريرا در ادامه ميگويد» موفق به كسب سه جايزه ادبي در ايتاليا شد و به زعم عدهاي از منتقدان، ايتالياي كنوني تحت سلطه سيلويو برلوسكوني را يادآور ميشود. به تصوير كشيدن داستاني از دهه 30 كشور پرتغال و از دوراني كه اروپا از سويي به شدت تحت سلطه رژيمهاي فاشيستي ايتاليا، پرتغال و آلمان به سر ميبرد و از سوي ديگر جنگ داخلي در اسپانيا هزاران آزاديخواه و آزاد انديش چون گارسيا لوركا و جورج اورول را به كام مرگ ميكشاند، نشان از حضور و نفس كشيدن همان تفكرات تماميتخواهانه گذشته در روزگار كنوني دارد.
شيوه نويسندگي ترد و دقيق تابوكي يكي ديگر از ويژگيهاي بارز آثار اوست. او در اثري كمتر از 200 صفحه ويژگيهايي گسترده و خواندني از يك شخصيت معمولي ترسيم ميكند. پريرا با همه ويژگيهاي شخصي داراي باورهاي كاتوليك، اعتقاد به معاد و قايل به اهميت فرهنگ و ادبيات در جامعه است. او با ارائه ظرافتهاي شخصي پريرا و تغييراتي كه در سايه ارتباطهاي تازهاش پيدا ميكند، موفق شده است همه المانهاي يك اثر ممتاز داستاني را گرد هم آورد.
تابوكي از آغاز فعاليت در حرفه ترجمه و نويسندگي در دانشگاه سوربون عشق فراواني به كشور پرتغال داشت. ترجمه مجموعه داستان «نوستالژي» اثر فرناندو پزوآ در دهه 60 به زبان ايتاليايي و انتشار آن در اين كشور نخستين فعاليت ادبي تابوكي به شمار ميآيد. سال 1984 نيز انتشار رمان «شبانه هندي» و كسب جايزه بهترين رمان خارجي مديسي فرانسه و ساخت فيلم موفقي توسط آلن كورنوي فرانسوي بر اساس آن، تابوكي را به شهرتي جهاني ميرساند.
رمان «پريرا در ادامه ميگويد» در ايران با دو عنوان «پريرا ميگويد» ترجمه رؤيا لطافتي و احمد رضا نفريان (نشر سي بال هنر، 1381) و «پريرا چنين ميگويد» ترجمه شقايق شرفي (نشر گفتار، 1379) منتشر شده است.
«آقاي پيراندلو را پاي تلفن ميخواهند» تازهترين اثر آنتونيو تابوكي در زبان فارسي است كه سال 1389 توسط نيلوفر ذكاوت (نشر نيلا) در ايران ترجمه و منتشر شده است.
جديدترين كتاب «آنتونيو تابوكي» به نام «سفرها و سفرهاي ديگر» از سوي انتشارات «فلترينلي» در آبان سال پيش (نوامبر 2010) در ايتاليا منتشر شد. او در دنياي بزرگ «سفرها و سفرهاي ديگر» با شكستن مرزهاي سياسي به تشريح سفر و تجربههاي به دست آمده از اين راه، سخن گفته و به شهرهاي مختلف دنيا سفر كرده است.
یکشنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۰ - ۱۵:۰۵
نظر شما