ايبنا نوجوان: «... بگذاريد همين‌جا، همين حالا تكليفم را با شما روشن كنم: اين چيزي كه مي‌نويسم دفترچه‌ي خاطرات نيست، «شرح حال» است. تازه همين هم فكر مامان بود نه من! شما هم اگر فكر كرده‌ايد كه توي اين دفترچه مي‌خوانيد: «دفترچه‌ي خاطرات عزيزم» يا «دفترچه‌ي خاطرات محبوبم» كور خوانده‌ايد!»
ببخشيد! ما مقصر نيستيم، جملات بالا از دهان يك نوجوان خشن خارج نشده! اين‌ها حرفهاي يك بچه‌ي چُلمن به نام «گـِر ِگ هفلي» است. گرچه خودش اصلاً بي‌عرضه بودنش را قبول ندارد! كل ماجرا اين است كه «گـِر ِگ هفلي» به پيشنهاد مادرش نوشتن شرح حالش را شروع مي‌كند البته قرار نيست او از احساساتش حرف بزند، او فقط اتفاقات را ثبت مي‌كند: «اگر قبول كردم شرح حالم را بنويسم، فقط به اين خاطر بود كه به اين نتيجه رسيده‌ام كه وقتي بزرگ و پول‌دار و مشهور شدم، اين شرح حال به دردم مي‌خورد!»
بله! « گـِر ِگ» مانند هر بچه‌ي چلمني، نه تنها بي‌عرضه بودنش را قبول ندارد، بلكه اعتماد به‌نفس زيادي هم دارد و خودش را يكي از بهترين آدم‌هايي مي‌داند كه مي‌شناسد!
اگر بخواهيم همه‌ي اتفاقاتي را كه « گـِر ِگ» باعث و باني آن‌هاست برايتان بگوييم بايد اندازه‌ي خواندن دفترچه‌ي خاطراتش براي خواندن اين خبر وقت بگذاريد!
اما بد نيست براي اين‌كه بيش‌تر با او آشنا شويد بدانيد كه او مانند بسياري از بچه‌هاي هم‌سن و سالش، عاشق بازي‌هاي رايانه‌اي و ويديويي خصوصاً بازي «جادوگر گيج و ويج» است: «نمي‌دانم اين را قبلاً گفته‌ام يا نه، اما من خيلي حرفهاي پلي‌استيشن بازي مي‌كنم. شرط مي‌بندم مي‌توانم در كلاس‌مان همه را يك ضرب ببرم. متاسفانه بابا اين مهارت من را آن‌طور كه بايد تحسين نمي‌كند. مدام به من گير مي‌دهد تا از خانه بيرون بزنيم و به قول خودش يك كار پر انرژي انجام بدهيم.»
اما براي «گـِر ِگ» كه عاشق خواب است، اين كار، سخت است: «در حقيقت من زنده‌ام به خاطر اين‌كه چرت بزنم. خواب بعد از مدرسه واقعاً مي‌چسبد و دوباره شارژم مي‌كند.... در واقع يك جورهايي من استاد خواب هستم!»
درباره‌ي اعضاي خانواده‌ي «هفلي» هم بايد گفت، «گـِر ِگ» يك برادر بزرگ‌تر به نام «رودريك» دارد كه خيلي به « گـِر ِگ» زور مي‌گويد و يك برادر كوچك‌تر به نام «ماني» كه شيرين‌كاري‌هايش خيلي مورد توجه مادر و پدر خانواده است.
«رودريك» و «ماني» هميشه به چيزهايي كه مي‌خواهند مي‌رسند؛ خصوصاً هديه‌هايي كه براي سال نو مي‌خواهند. اما «گـِر ِگ» بيچاره هميشه يا يك ژاكت مي‌گيرد، يا عروسك! و همان‌طور كه مي‌دانيد، پسرها اصلا از عروسك‌ها خوششان نمي‌آيد: «فكر مي‌كنم وقتي راهنمايي هستيد بزرگ‌ترها فكر مي‌كنند ديگر براي بازي با اسباب‌بازي يا هر چيز ديگري خيلي بزرگ شده‌ايد اما وقتي كادوهاي بي‌خودي‌اي را كه به شما داده‌اند مي‌خواهيد باز كنيد هنوز هم انتظار دارند هيجان‌زده شويد!»
«گـِر ِگ» دوره‌ي راهنمايي مي‌گذراند. دوره‌اي كه به نظرش بدترين است: «تا يادم نرفته اين را هم بگويم كه به نظر من راه انداختن مدرسه‌ي راهنمايي احمقانه‌ترين ايده‌اي است كه تا به حال به مغز كسي خطور كرده، جايي كه بچه‌هايي مثل من كه هنوز خوب قد نكشيده‌اند قاطي گوريل‌هايي مي‌شوند كه بايد روزي دو بار صورتشان را بتراشند!»
«گـِر ِگ» گاهي آن‌قدر بي‌عرضه مي‌شود كه وقت خواندن كتاب به خودتان مي‌گوييد: «گـِر ِگ» اين بار ديگه درست كار كن!» اما خوب «گـِر ِگ» تقريباً هيچ‌وقت موفق نيست و اگر چه خيلي دوست دارد همه‌ي كارها را به بهترين شكل انجام دهد؛ اما هميشه خراب‌كاري مي‌كند.
او در جلد نخست، در نمايش مدرسه يك افتضاح به بار مي‌آورد، در زيرزمين خانه‌ي دوستش «رولي» يك «خانه‌ي وحشت» راه مي‌اندازد و با پرتاپ يك توپ «رولي» را كله پا مي‌كند.
در جلد دوم مجموعه، «رودريك» متوجه مي‌شود كه «گـِر ِگ»، مشفول نوشتن شرح حال است و شروع مي‌كند به اذيت كردن او. «گـِر ِگ» كه دوست دارد همه‌ي تابستان را در خانه بگذراند، به اجبار به كلاس شنا مي‌رود و حتماً مي‌توانيد حدس بزنيد كه او چه كاهايي در استخر انجام داده است!
در جلد سوم «خاطرات يك بچه‌ي چلمن»، پدر «گـِر ِگ» كه ديگر حسابي براي او و آينده‌اش نگران است مي‌خواهد كه «گـِر ِگ» دست از چلمني‌اش بردارد، جدي شود و شروع كند به كارهاي «مردانه» كردن. وقتي تهديد مي‌كند كه «گـِر ِگ» را مي‌فرستد مدرسه‌ي نظام، او دوزاري‌اش مي‌افتد كه يا بايد رفتارش را اصلاح كند يا اين‌كه بار و بنديلش را براي رفتن به مدرسه‌ي نظام ببندد.
انتشارات «حوض نقره» تا كنون، 3 جلد از مجموعه‌ي «خاطرات يك بچه‌ي چلمن» را با ترجمه‌ي «سارا اسفنديار پور» منتشر كرده و عناوين بعدي را هم به زودي منتشر مي‌كند.
قيمت هر يك از عناوين 3600 تومان است.
شنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۰ - ۱۲:۴۷
نظر شما