چاپ نخست کتاب «نقدي بر دانش مديريت(پژوهش مديريتي و دانش مديريت)» نوشته «پال گريزري»با ترجمه دكتر محمد صائبي از سوي پژوهشگاه حوزه و دانشگاه منتشر و روانه بازار نشر شد.\
«علمي بودن يا نبودن مديريت» همچنان محل بحث ميان صاحبنظران است. علاوه بر اين، در امكان به كارگيري روش علمي در پژوهش مديريتي نيز اختلاف نظر وجود دارد. انديشمندان عرصه مديريت همواره در پي تبيين اين دو موضوع بحثانگيز بودهاند. كتاب نقدي بر دانش مديريت بر آن است تا به دستاندركاران مديريت بگويد تا چه اندازه بر پايه نظريه عمل كنند، دانشجوياني رشتههاي مديريت را از درجه علمي بودن آن آگاه سازد و سرانجام، سطح اعتبار پژوهشهاي مديريتي را براي پژوهشگران معين كند.
در اين اثر، نويسنده ميكوشد انديشههاي گوناگون را از نظريه اجتماعي تا نظريه سازمان و فلسفه كاربردي گردهم آورد تا بحث نويني درباره چرايي و چگونگي سهم پژوهش مديريتي در عرصه عمل به دست دهد. مباحث فلسفي و جذاب كتاب، بيگمان روشنگريها و ديدگاههاي سودمندي را فرا روي مخاطب قرار ميدهد و او را به تفكر وا ميدارد.
مخاطبان كتاب را دو گروه اصلي از افراد تشكيل ميدهند. گروه نخست، مجموعه فزايندهاي از كساني است كه در دورههاي آموزش مديريت شركت ميكنند، از جمله دانشجويان دورههاي كارشناسي و دانشجويان تحصيلات تكميلي رشتههايي همچون مديريت بازرگاني و ديگر موضوعات وابسته، مانند منابع انساني و بازاريابي. بسياري از افرادي كه در چنين دورههايي شركت ميكنند، بايد پاياننامهاي بنويسند، البته با شناسايي يك مساله (اغلب متمركز بر سازماني خاص)، پيشينه موجود را مطالعه كنند و يك بررسي ميداني در مقياس كوچك انجام دهند. آنان همچنين بايد محدودههايي را كه چنين بررسيهايي ميتواند به آن دست يابد معين سازند.
هدف اين كتاب ياري دادن به دانشجويان مديريت است تا درباره ماهيت اعتبار، درجه اعتبار پژوهش آنان و شايد مهمتر از همه، درجه اهميت موضوع اعتبار در رسالهشان بينشي در آنان پديد آورد.
كساني كه به تدوين پاياننامه و رساله ميپردازند بايد لغزشهاي عملي در اجراي پژوهش سازماني را درك كنند، از جمله در انتخاب بهترين روشهاي گردآوري دادهها، مناسبترين راههاي پاسخ دادن به يك سوال پژوهشي و مانند آن. كتابهاي بسياري در دسترس هستند كه ميتوانند تا اندازهاي در اين موارد كمك كنند. كتابهاي كاربردياي در اختيار داريم كه بسياري از آنها با اثربخشي فني به روشهاي خاص گردآوري دادهها، مانند مصاحبه ميپردازند. همچنين، كتابهايي نيز وجود دارند كه پژوهش در مديريت را عرضه ميكنند. اما هيچيك از آنها نقدي در پژوهش ارائه نميكنند، و اين در واقع همان شكافي است كه كتاب حاضر قصد دارد آن را جبران كند. افزون بر اين، بعدا خواهيم ديد كه همين عنصر نقد براي درك كامل آن چه برنامه پژوهش ميتواند به دست آورد ضروري است.
بنابراين، وظيفه اصلي كتاب براي اين دسته از خوانندگان آن است كه طيفي از اين مباحث را در اختيار آنان بگذارد، تا نگرش آگاهانهتر و منتقدانهتري به مطالب پژوهشي كه ميخوانند و پژوهشي كه انجام ميدهند به دست آورند. كتاب حاضر جايگزيني براي كتابهايي كه به مسائل عملي پژوهش در علوم اجتماعي ميپردازند نيست، اما به تشريح آنها كمك ميكند، آن هم با عرضه روشهايي كه به جاي خلق دانش مديريت صرفا به آن كمك ميكنند. همين ابهام موجود بين خلق كردن و كمك كردن سراسر كتاب را دربرميگيرد.
دومين گروه از مخاطبان اين كتاب را جامعه پژوهشگران دانشگاهي رشته مديريت تشكيل ميدهد. مجددا همان درجات متفاوت اعتبار وجود دارد، يعني مجموعهاي از رويكردها، سبك و مفروضات فلسفي بنياني. تفاوت اوليه بين اين گروه و دانشجويان تحصيلات تكميلي آن است كه مقررات را همين گروه دانشگاهي وضع ميكند.
آن چه مبناي پژوهش درست را تشكيل ميدهد، اساسا از سوي شوراهاي نويسندگان مجلههاي وزين تعيين ميشود. به طور كلي، استادان برجسته دانشگاهها در رشته مديريت در اين شوراها عضويت دارند. بياطميناني به درجه اعتبار دستآوردهاي فعاليتهاي پژوهشي در قلمرو مديريت (يعني بياطميناني درباره آن چه را كه ميتوان دانش مديريت به شمار آورد)، در شمار ويژگيهاي موضوع مورد بحث اين اثر قرار دارد كه اين جامعه دانشگاهي هنوز نتوانسته است آن را برطرف كند.
هدف كتاب براي اين گروه، عرضه پاسخي روشن به اين پرسش است كه «پژوهش مديريتي چقدر اعتبار دارد؟» پرسشي كه شكآميز است اما نميتوان آن را كاملا ناديده گرفت. پاسخ آن است كه بخش بزرگي از پژوهش مديريتي برخلاف تصور و ادعاي نويسندگان، عاري از اعتبار است. با اين حال، بر اين مبنا نميتوان سودمندي آن را ناديده گرفت.
ساختار كتاب
كتاب حاضر در سه بخش سامان يافته است. بخش نخست به نقش دانش در مديريت ميپردازد. اين اثر تاكيد ميورزد كه كتاب درباره همه پژوهشهاي بازرگاني نيست، بلكه فقط به پژوهش مديريتي ميپردازد. به اين ترتيب، مرزهاي مشخص بحث را معين ميكند، سپس خواستهاي ناسازگار در ديدگاههاي مديريتي را كه حفظ سطحي از حقيقت و درجهاي از سودمندي كاربردي را به طور توامان دشوار ميكند مورد توجه قرار ميدهد. آنگاه، به عاملهايي همچون ايدئولوژي و فرهنگ ملي توجه خواهد شد. پيام كلي آن است كه عواملي چند وجود دارند كه ادعاهاي اصالت را در بسياري از پژوهشهاي مديريتي به شدت كمرنگ ميكنند.
در بخش دوم، روششناسيها را به گونهاي گستردهتر ميكاود. به رويكردهايي نظر ميافكند كه مقايسه مستقيمي را با علوم طبيعي فراهم ميكند و نيز به گسترش اخير رويكردهايي توجه ميكند كه ادعا ميكنند پژوهش در علوم اجتماعي نبايد سعي كند به تقليد از روشهاي علوم طبيعي بپردازد. در ميان اينها ميتوان به سنت به اصطلاح پسامدرن، مشاركت پژوهشگر در اجرا (از جمله پژوهش عملي يا كنشپژوهي)، و رويكردهاي مرتبط با موضوع بحث، مانند علم تفسير و پديدارشناسي اشاره كرد.
چنانچه بخواهيم هريك از اينها را به منزله بنيادي كلي براي اعتبار پژوهش مديريتي در نظر بگيريم، با دشواريهاي جدي روبهرو خواهيم شد.
دو بخش نخست كتاب به اتفاق هم ميگويند كه در پژوهش مديريتي، يافتن حقيقت دشوار است. اما بخش سوم مدعي است كه اين موضوع آن گونه كه ممكن است در بدو امر جلوه كند، چندان مشكلساز نيست. در جاي خود استدلال خواهد شد كه سودمندي و ارزش انديشهها در مديريت وابسته به حقيقي بودن يا نبودن آنها نيست. اين بحث تا اندازهاي از مفهوم نظريه انتقادي نشات ميگيرد، اگرچه به شكل اقتباسي. ريشههاي چهار روششناسي شاخص كه در بخش دوم تشريح ميشوند، با شيوهاي كه در آن، ديدگاهها را براي عرصه عمل به هم پيوند ميدهد تفاوت دارد. هريك از اينها ميتواند ضمن تعامل با ديگر شيوهها و ويژگيها، سهمي ارزشمند در دانش مديريت داشته باشد.
چاپ نخست کتاب «نقدي بر دانش مديريت (پژوهش مديريتي و دانش مديريت)» در شمارگان 1500 نسخه، 365 صفحه و بهاي 47000 راهي بازار نشر شد.
نظر شما