به گفته «قاسم تبريزي» مسوول كتابخانه تخصصي انقلاب اسلامي در كتابخانه مجلس شوراي اسلامي، تاريخنگاري انقلاب اسلامي مديون قرآن، سيره پيامبر (ص) و ائمه(ع) است، لذا هدفدار و جهتدار بهشمار ميآيد و بايد از آموزههاي اين تاريخ درس عبرت گرفت.\
«قاسم تبريزي» به مقايسه تاريخنگاري انقلاب اسلامي و تاريخنگاري پيش از انقلاب اسلامي پرداخت و گفت: «تاريخنگاري انقلاب اسلامي با تاريخنگاري پيش از انقلاب تفاوتهاي بسياري دارد كه ميتوان به اين نكته اشاره كرد كه تاريخنگاري پيش از انقلاب بر اساس ديدگاه مستشرقان غربي بوده و جنبههاي استعماري داشته است.»
اين تاريخنگار انقلاب اسلامي خاطرنشان كرد: «تاريخنگاري پيش از انقلاب، ادامه حركت تاريخ شاهنشاهي بود كه به تملق، چاپلوسي، فردپرستي، قهرمانپرستي و... ميانجاميد يا تاريخنگاري ماركسيستي كه مادي بود و انسان را در محدوده تولد و مرگ قرار ميداد.»
وي در ادامه صحبتهايش به تاريخنگاري انقلاب اسلامي اشاره كرد و گفت: «تاريخنگاري ماهيت انقلاب اسلامي، معنويت به همراه دارد و بايد مورخ در ارايه گذشته تاريخي انصاف، عدالت، تقوي و... را رعايت كند و مسايل را آنگونه كه هست بيان كند.»
«تبريزي» به قصص قرآن اشاره كرد و گفت: «خداوند در قصص قرآن از فرعون، شداد، نمرود و... آنگونه كه بودند ياد ميكند تا بقيه انسانها از اين قصصهاي تاريخي عبرت گيرند.»
وي به جملهاي از امامخميني(ره) اشاره كرد و گفت: «امام(ره) فرمودند: تاريخ در حقيقت معلم انسانهاست و رسالت معلم تربيت انسان است.» به تعبير روشنتر معلم با جان، روح و شخصيت انسان كار دارد و اينكه تاريخ هويت انسانهاست. ما بايد بدانيم كه اين هويت را از كجا ميگيريم، آيا از مكتب انبياء كه از رشد تعالي انسان و انسانيت نقش تعيين كنندهاي داشته است، آن را ميگيريم ؟ يا تاريخهايي كه به تحقير، استعمار و استثمار انسانها ميانجاميد.»
اين تاريخنگار معاصر يادآور شد: «تاريخ آيينه گذشته براي نسلهاي آينده است يا به تعبيري براي كساني كه صحبت تاريخ را آنگونه كه بوده بشناسند. زيرا تاريخ مايع تقوا و تكامل را دربردارد و شرط مورخ در واقعيتنويسي تاريخ نهفته است.»
وي به مورخ مسلمان و متدين اشاره كرد و گفت: «هنگامي كه ميگوييم مورخ مسلمان و متدين منظور اين است كه تاريخنگار بايد تقواي الهي و معنويت را رعايت كند نه اينكه جوسازي كند و يك جريانسازي را پيگيرد بلكه بايد در جريانات تاريخي منفعل باشد.»
اين تاريخنگار به اسناد تاريخي اشاره كرد و گفت: «اسناد يكي از منابع تاريخنگاري است اما پيش از آنكه تاريخنگار به اسناد استناد كند بايد سندشناس باشد و نويسنده سند را بشناسد و در محتواي تاريخنگاري كنكاش كند و با يك اصالت ويژهاي به تاريخنگاري انقلاب دست بزند.»
وي به شواهد تاريخي اشاره كرد و گفت: «تاريخنگار بايد شواهد و قرايني مانند خاطرات، زندگينامهها، حوادث و وقايع موضوع را تحليل كند و مسايلي را مطرح كند زيرا مورخ كار عبادي انجام ميدهد و اگر دروغ بگويد و بخشي از دورههاي تاريخي را حذف كند به خود خيانت و آيندگان كرده است.»
اين تاريخنگار معاصر يادآور شد: «آنچه به انسانها كمك ميكند حقيقت است و جامهاي كه حقيقت را نشناسد به گمراهي نميرسد زيرا جامعه با عقل و فطرت پاك ميتواند هدايت شود و اساس مسأله تاريخي با دروغ، كذب و نگاه انحرافي رهنمون نميشود.»
وي افسانهپردازي و قصهگويي را در تاريخ دور از واقعيت خواند و گفت: «تاريخنگار بايد تاريخ را دور از افسانه و قصهپردازي و دور از حاشيه به رشته تحرير درآورد زيرا تخيل، تصور و افسانهپردازي در تاريخ نميگنجد.»
اين پژوهشگر تاريخ معاصر ايران خاطرنشان كرد: «تاريخ بايد جنبه آموزندگي داشته باشد زيرا هدف تاريخ عبرت، تجربهآوري و الگوپذيري است لذا آن را با هيچ روش غير الهي نميتوان به جامعه انتقال داد.»
وي در ادامه صحبتهايش گفت: «به تعبير ديگر مورخ كار پزشك را انجام ميدهد، پزشكي كه جامعه را به آگاهي ميرساند كه محيط زيست خود را سالم نگهداري كنند، مورخ نيز بايد بدور از هر گونه آلودگي دست به تاريخنگاري بزند تا بتواند جامعه را سالم نگهدارد.»
تبريزي خاطرنشان كرد: «اگر پزشك به بيمار خود دروغ بگويد به او خيانت كرده و در برابر آن نيز اگر مورخ در گردآوري منابع به اسناد مراجعه كند و بخشي از آن را حذف كند و يا به شكل ديگري آن را به رشته تحرير درآورد جامعه را به سمت نابساماني و ناهنجاري پيش ميبرد.»
نظر شما