شنبه ۲۸ آبان ۱۴۰۱ - ۱۱:۱۵
جلد سوم صد سالگی حوزه روی پیشخان کتابفروشی‌ها/ نگاهی به منازعات صد سال گذشته در حوزه

دفتر سوم کتاب «صد سالگی حوزه علمیه قم» به کوشش رسول جعفریان از سوی نشر مورخ منتشر شد. این دفتر شامل 24 مقاله و نوشتار است و برخی از مقالات به روشنی درباره جریان‎‌‌های فکری داخل حوزه، و نیز مرور بر گفت‌وگوها و مجادلات فکری است که میان حوزویان و یا بین آنان و گروه‌‎های دیگر جریان داشته است.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، جلد سوم کتاب «صد سالگی حوزه» به کوشش رسول جعفریان از سوی نشر مورخ منتشر شد. قبلا از این دفتر دو جلد دیگر به چاپ رسیده بود. 

درباره دفتر سوم صدسالگی حوزه قم نقش سازمان روحانیت در تاریخ ایران، به ویژه از دوره صفوی به این طرف، نقشی حساس و قابل تأمل بوده است. به نظر می‌‎رسد، روحانیت در مقایسه با نظامات و نهادهای طایفه‌‎ای و قبیله‌ای موجود در ایران و نیزدر مقایسه با دستگاه‌های اداری یا حزبی در مملکت با محوریت دولت، سلطنت و مجلس و هر نوع مرکز قدرت دیگر، از نوعی شبکه ویژه برخودار بوده و با تمام موارد مشابه خود متفاوت است. تکیه بر باورهای دینی و خط حفظ سنت‌ها، هسته مرکزی این قدرت میان توده‌ها بوده و پس از آن، وجود مدارس دینی، خمس، مساجد و منبر، موقوفات، محضر و اموری از این دست، آن را به یکی از مهم‌ترین ‎شبکه‌های موجود و مؤثر در کشور تبدیل کرده است. حوزه قم در این صد سال درگیر چه مباحثی بوده و چگونه با چه ایده‎‌هایی در این دنیای پرتلاطم طی مسیر کرده است؟

در چهار قرن گذشته، نخستین‌بار اصفهان با تعریف «شیخ الاسلام» و تعیین شیخ‌الاسلامان و امامان جمعه برای سایر شهرها، و نیز تعیین صدر و در مقطعی ملاباشی، به مرکزیت این شبکه تبدیل شد. با سقوط اصفهان، برای مدتی ایران از مرکزیت  علمی ـ حوزوی دور افتاد و بسیاری برای تحصیل و وصل شدن به رأس این شبکه که مرجعیت بود، به عتبات رفتند. زمانی که قاجاریه به قدرت رسید، تهران تبدیل مرکز «دولت شیعه» شد، اما همزمان، اصفهان و مشهد و تبریز، همچنان شهرهای قدرتمندی در این زمینه بودند. قم نیز رشد چشمگیری در دوره قاجاریه داشت. داستان این تغییرات را تا تأسیس حوزه علمیه قم در آغاز دوره جدید ایران ـ کمی بعد از کودتای 1299 ـ می‌‎دانیم. ایران پهلوی، وارد مرحله تازه‌‎ای از نوگرایی شد و به طور طبیعی با علما، حوزه‌های دینی و تفکر جاری در آن درگیر شد.

از سوی دیگر، استقلال عراق، سختگیری در مرزها، و مسائل مالی و سیاسی، سبب شد تا دولت مدرن در ایران، در اندیشه کاهش ارتباط با نجف بیفتد. در این زمان حوزه‎ای جدیدی در ایران تأسیس شد، حوزه‌ه‎ایی که کم و بیش می‌بایست ضمن انجام وظایف سنتی، موضع خود را با تجدد روشن کند. طبعا در جریان کوشش دولت، مرجعیت را نمی‌شد حذف کرد، اما فکر این بود که باید آن را کنترل و محدود کرد، امری که کاملا اتفاق نیفتاد و فعالیت دولتی‌ها و متجدان، با توجه نفوذ و قدرت روحانیت به عنوان یک شبکه مستقل و متکی به سنت، سازگاری و تناسب نداشت. در این زمینه جدالی آغاز شد که بخشی از آن فکری و بخشی دیگر سیاسی بود. حوزه به تعبیری روحانیت، از مشروطه تا این وقت، تغییراتی کرده، اما در کل حافظ سنت بود، در حالی که جهان در حال تغییر می‌‎نمود؛ و این چالشی سخت را درست در وقتی که حوزه قم تأسیس شد پدید آورد. رقابت بر سر حفظ سنت‌‎ها از جهاتی توسط مرجعیت دینی، و ترویج نوگرایی در زمینه‌های مختلف توسط نیروهای تازه به دوران رسیده و آموزش دیده جدید در کار بود.

بسیاری از نیروها و اقداماتی که می‌‎بایست مسیر حرکت کشور تعیین و تأمین می‌‎کرد زیر فشار این دو نیروی متعارض بود، به طوری که هر کدام، با استفاده از قدرت و شبکه‌ه‎ای که  برای اعمال آن در اختیار در اختیار داشتند، برای ترویج اندیشه‌‎ها و ایده‌های خود تلاش می‌کردند. یکی دیگری را به فساد و تباهی و ویرانی سنت‌ها متهم می‌کرد و دیگری، طرف مقابل را  ارتجاع سیاه لقب می‌داد. تقریبا زبان مفاهمه‌ای هم در کار نبود. در دوران پهلوی اوّل و دوم، فعالیت‌های رژیم پهلوی در ترویج افکار جدید تلاش می‌کرد، و حوزه می‌کوشید تأثیر آنها را محدود کرده، سنت‌های دینی و پیشینی را ترویج کند. هر دو نیازمند قدرت بودند و باید پایگاه‌های خود را استوار و این رقابتی را در عرصه سیاست و اقتصاد هم ایجاد می‌کرد. بخش مهمی از منازعات صد سال گذشته همین امور و مظاهر و پیامدهای آن است. در واقع، نگاه معارضه بر عمده فعالیت‌‎ها حاکم بود. کوشش برای داشتن رسانه، تلاش برای بدست آوردن هزینه‌های مالی کافی، خلق افکار و اندیشه‌ها، تمسک به پاره‌ای از مسائل دینی ـ اجتماعی، و از آنجا تا ایجاد محدودیت برای یکدیگر، حذف کردن مخالف، و بسا تلاش مختصری برای اصلاح، از فعالیت‌های است که می‌توان در تمام این صد سال مظاهر دِرام گونه آن را مرور کرد. یک طرف مهم این ماجراها، موضع حوزه برابر غرب بود که با حضور و حتی در غیابش، به دلیل فرهنگی که ترویج می‌کرد، همه این مسائل را تحت‌الشعاع قرار می‌‎داد.

به نظر می‌رسد، اختلاف‌نظرها، به تدریج بیشتر و بیشتر شد تا آن که در انقلاب سال 57 یکی بر دیگری غلبه کرد، بر همان «دیگری» که روزی در مشروطه بر او غلبه کرده بود. از آن به بعد، و در طول این چهل و اندی سال، حوزه همچنان درگیر آن تعارض و وعده‌هایی بود که برای بهبود وضع گذشته داده بود. این انتظار در چارچوب مسائلی بود که طی دو سه دهه قبل از آن وعده اصلاحش را در صورت بدست آوردن قدرت داده بود. اگر بگوییم بسیاری از آرمان‌هایی که برای نمونه در مجله «مکتب اسلام» و موارد مشابه مطرح شده بود، اکنون در انتظار پیاده شدن بود، سخن غریبی نگفته‌‎ایم. طبعا دایره این انتظارات بیشتر بود و روز به روز که مسائل و مشکلات تازه‌‎ای مطرح می‌شد، مثلا در حوزه اقتصاد یا اخلاق و فرهنگ، می‌‎باید راه‌حل‌‎هایی که بتواند مسیر تازه‌‎ای را تعریف کنند ارائه می‌شد. اکنون که نزدیک به 45 سال از آن زمان می‌گذرد، درک درست آنچه در این زمینه ارائه شده، جالب خواهد بود. تجربه‌ای است مهم، به ویژه که در این سال‌ها، تنها بحث نفی میراث پهلوی نبوده، بلکه نوعی مواجهه با اندیشه‌های جهانی هم بوده است. بحران‌های فکری موجود در عالم که موج آن به ایران می‌‎رسد، همواره حوزه قم را در شرایطی قرار داده که نسبت به آنها موضع‌گیری کند. این که نتیجه چه بوده و چه به‌دست آمده، می‌تواند در بررسی‌هایی که صورت می‌گیرد، روشن شود. طبعا شناخت سازوکار تحولات حوزه، مدارس دینی و توسعه آنها، برنامه‌های آموزشی جدید و بسیاری از این دست امور، از جمله مسائل مالی آن، از موضوعاتی است که می‌تواند و باید مورد بررسی قرار گیرد.

شناخت حوزه قم در این صد سال، به این آسانی ممکن نیست و ما نیازمند شناخت دقیق‌‎تر، وسیع‌‎تر، و علمی‌تری بر اساس اصول تحقیق روز هستیم. باید واقع‌بینانه آن را شناخت و به‌درستی ‎دریافت که حوزه قم، چه مسیری را آن هم در چه شرایطی طی کرده است. موضوع تحولات فکری دست کم از دید مسائل دیگر مهم‌تر است، اما تحقیق و نوشتن در این باره، در داخل حوزه قم، چندان مورد توجه نیست. مجموعه حاضر، شامل 24 مقاله و نوشتار است و چنان که ملاحظه می‌فرمایید برخی از مقالات به روشنی درباره جریان‎‌‌های فکری داخل حوزه، و نیز مرور بر گفت‌وگوها و مجادلات فکری است که میان حوزویان و یا بین آنان و گروه‌‎های دیگر جریان داشته است. نمونه آن مقاله‌ای است که در این شماره در باره انعکاس ماجرای شهید جاوید در حوزه نوشته شده است. مصاحبه دوستم جناب مهدوی‌‌‌راد هم شرحی از اهدافی است که برای مثال مجله «حوزه» در رویکرد خود در ارائه تفسیر جدید از رسالت حوزه داشته است.

طی یکسال و نیم گذشته، سه مجلد از این سلسله «صدسالگی حوزه قم» منتشر شده است. دفتر اول شامل 18 مقاله، دفتر دوم 21 مقاله و دفتر سوم 24 مقاله که جمعا 63 مقاله تقدیم خوانندگان شده است. متاسفانه یا خوشبختانه، به دلیل مشکلات جسمی و شغلی، دیگر امکان ادامه انتشار این دفاتر نیست. باید عرض کنم، تمامی کارهای این سه شماره بر عهده این بنده خدا بود. سفارش مقاله، انتخاب و خواندن آن، صفحه‌بندی و آماده‌سازی تا رسیدن به نقطه چاپ همه و همه را باید یک تنه انجام می‌‎دادم. اکنون دیگر رمقی برای ادامه کار باقی نمانده است. در اینجا از همه دوستانی که لطف کردند و  مقالات خوبشان را برای نشر در این مجموعه در اختیارم گذاشتند، به‌ویژه دوستانی که در هر سه شماره همراه بودند، تشکر می‌‎کنم. از همکارم در کتابخانه تاریخ، جناب علیرضا اباذری که کارهای نشر مورخ را انجام می‌دهد و همین‌طور جناب صادق برزگر که در چاپ دیجیتالی این مجلدات و کارهای دیگرِ نشر مورخ، یار همیشگی ماست تشکر می‌کنم.

جلد سوم کتاب «صد سالگی حوزه» به کوشش رسول جعفریان از سوی نشر مورخ منتشر شد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها