دوشنبه ۲۱ مرداد ۱۳۹۲ - ۱۰:۲۲
داستان‌های کلاسیک ایرانی، منبعی برای انتقال تفکر فلسفی به کودکان است

پژوهشگر گروه «فبک» پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با اشاره به جایگاه داستان به ‌عنوان محرک تفکر در ذهن کودکان،‌ داستان‌های کلاسیک ایرانی مانند کلیه و دمنه را برای انتقال مفاهیم فلسفه به کودکان مناسب دانست.-

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، فلسفه برای کودک از  مباحث نوپا در کشور ما محسوب می‌شود.‌ این برنامه آموزشی برخلاف آن‌چه در ظاهر به نظر می‌رسد،‌ به‌ دنبال آن است که شیوه صحیح تفکر را به کودکان بیاموزد، به‌گونه‌ای که کودک بتواند قدرت تفکر انتقادی را به‌شکلی کاربردی فرا بگیرد.

تاکنون دوره‌ها و کلاس‌های مختلفی در این راستا برگزار شده است و‌ شاید پیشتاز این موضوع،‌ گروه فبک پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی باشد که حتی برای مربیان این حوزه نیز دوره‌هایی تخصصی برگزار و کتاب‌های مختلفی را اعم از ترجمه و ارایه نظریات کارشناسان مختلف در حیطه فلسفه برای کودک در جهان را جمع‌آوری کرده است.

با این وصف اما،‌ یکی از جدی‌ترین خلاهایی که در حوزه فلسفه برای کودک حس می‌شود، وجود نداشتن کتاب‌هایی است که این فرآیند را در قالب بومی به مخاطب داخلی معرفی کند.‌ در واقع، جای خالی کتاب‌هایی با شاکله ویژگی‌های بومی و اسلامی در این حوزه خالی است.

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) با انگیزه بررسی کتاب‌های موجود در حوزه فلسفه برای کودکان با دکتر روح‌الله کریمی،‌ محقق و پژوهشگر گروه فبک پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات، به گفت‌وگو نشسته است که حاصل آن را می‌خوانید.

این روزها در بازار نشر تعداد کتاب‌هایی که موضوع‌شان به فلسفه برای کودک اختصاص یافته است، کم نیست‌. به نظر شما این آثار تا چه اندازه توانسته‌اند این مولفه را به مخاطب خاص و عام به‌‌عنوان دانش بومی معرفی کند؟

‌آن‌چه تاکنون در حوزه فلسفه برای کودک و البته در حیطه کتاب در ایران ارایه شده،‌ بیشتر ترجمه یا تعریف ماهیت طرح آموزشی فلسفه برای کودک بوده است، به این معنی که این حیطه با توجه به آن‌که حوزه‌ای نوپا در کشورمان به‌حساب می‌آید، تاکنون کتابی را با ویژگی‌های بومی را تجربه نکرده است و آن‌چه تا امروز شاهد بوده‌ایم، با وجود قوتی که دست‌کم برخی آثار در ترجمه داشته‌اند،‌ طرح بحث با نیاز مخاطب داخلی متناسب نبوده است.

ضمن آن‌که فلسفه برای کودکان موضوعی است که به تازگی از سوی آموزش و پرورش نیز مورد توجه قرار گرفته است اما با این حال و حتی در این سطح نیز با مشکلات مختلفی مواجهیم، از جمله آن‌که کتاب‌های ارایه‌شده به دانش‌آموزان در مقطع ششم دبستان با عنوان تفکر و پژوهش ایرادات مختلفی دارند. بنابراین، در سطح آموزشی نیز آن‌چه مفهوم اصلی از این طرح محسوب می‌شود،‌ به‌درستی بیان نشده و کاملا با ماهیت اصلی طرح متفاوت است.

آیا این روند در مورد کتاب‌های راهنما نیز مصداق دارد؟

قطعا!‌ متاسفانه برای مربیان نیز کتاب راهنمایی بر اساس رویکرد حقیقی فلسفه برای کودک تالیف نشده است تا مربی بتواند با بهره‌گیری از روش‌های ارایه شده در آن کتاب،‌ مطالب را به دانش‌آموزان منتقل کند.

 موضوعی دیگر که درباره کتاب تفکر و پژوهش وجود دارد، ‌تمرین‌های ارایه‌شده در این کتاب است که رویکردی کاملا روانشناسانه دارند.‌ شاید زمان خوبی باشد که اشاره کنم امید ما برای رفع چالش‌های آموزش و پرورش، بحث فلسفه برای کودک بود‌ اما این رویکرد فعلی تنها امید و روزنه‌ای را که وجود داشت، حداقل در ظاهر می‌بندد.

منظور از فرآیند بومی‌سازی طرح آموزش فلسفه برای کودک چیست و اساسا این مولفه چگونه ممکن خواهد شد؟

پیش از هر چیز لازم می‌دانم درباره بومی‌سازی نکته‌ای مهم را بیان کنم.‌ این رویکرد از ابتدا محکوم به شکست است که بیاییم و به نام این‌که می‌خواهیم برنامه‌ای بومی را ایجاد کنیم، به تجربیات گذشتگان و اندوخته علمی آنان نگاه نکنیم و بگوییم ‌دنبال ایجاد مولفه‌ جدیدی هستیم. ‌البته بومی‌سازی نیاز اساسی جامعه علمی است و باید روشمند پیگیری شود.

آیا آن‌چه اکنون در کتاب‌های آموزشی فعلی به‌ویژه در مدارس ارایه می‌شود،‌ ویژگی‌های یاد شده را برای بومی‌سازی داراست؟

مطلقا خیر!‌ کتابی با عنوان تفکر و پژوهش که پیش‌تر اشاره شد،‌ کاستی‌های متعددی دارد. البته این اثر دست‌کم به زعم افرادی که این کتاب را تالیف کرده‌اند،‌ در راستای شکل‌دهی تفکر انتقادی و استدلالی برای کودکان بوده است‌ اما با این وصف نیز مشکلات عدیده‌ای دارد. از جمله آن‌که مربیان به‌درستی راهنمایی نشده‌اند یا چیزی از برنامه فلسفه برای کودکان نمی‌دانند. به نظر من، مهم است که مربی با این طرح آشنا باشد و ‌تا زمانی‌که کارکشته‌ای در این حوزه وجود نداشته باشد،‌ نمی‌تواند این مفاهیم را منتقل کند.‌ اساسا مولفه‌های ذهنی مربی سنتی نمی‌تواند مطالب مربوط به حوزه فلسفه برای کودک را منتقل کند،. مثال ساده‌اش آن است که کسی که شنا بلد نیست، نمی‌تواند به دیگران نیز شنا یاد بدهند.

منظورتان از تفکر سنتی دقیقا چیست؟

توضیح دقیق آن است که این طرح آموزشی نیازمند تفکر خاصی و روشمند است ‌یا به عبارت دیگر همان تفکر استدلالی را نیاز دارد. نمی‌شود با برگزاری چند دوره آموزشی برای مربی این مهارت را به او یاد داد، زیرا ‌این کار به ممارست نیاز دارد، و نمی‌توان این مباحث را به شیوه معمول کلاس‌های درسی به کودک منتقل کرد.

 مطالب متعددی را درباره وضعیت کتاب‌های حوزه فلسفه برای کودک عنوان کردید. آیا می‌توان نوعی دسته‌بندی را در حیطه این کتاب‌ها ارایه کرد؟

 به‌طور کلی کتاب‌های این حوزه را می‌توان به چند دسته تقسیم کرد.‌ دسته اول شامل کتاب‌هایی است که به ‌صورت نظری برای بحث فلسفه برای کودک نوشته شده‌اند و این آثار معمولا به این موضوع می‌پردازند که ماهیت و مبانی روانشناختی فلسفی و مابعدالطبیعه فلسفه برای کودک چیست.

دسته دوم به ‌کتاب‌هایی برمی‌گردد که محرک فکری‌اند. ‌این کتاب‌ها داستان‌های فلسفی را برای کودکان بیان می‌کنند، و نویسندگان این آثار از بنیانگذاران فلسفه برای کودگ به شمار می‌آیند که به زعم آن‌ها داستان بهترین محرک برای فکر فلسفه کودک است، چرا که کودک با شخصیت‌های داستان همزادپنداری می‌کند.

آیا داستان‌های کلاسیک و اسطوره‌ای ما می تواند در این حوزه مورد استفاده قرار گیرد؟

بله، این امکان وجود دارد که در بحث بومی‌سازی از داستان‌های گذشته خودمان و داستان‌های معاصر بهره بگیریم اما باید آن‌ها را بانویسی کنیم و شاخصه‌های داستان ‌های فلسفه برای کودکان را در آنها بگنجانیم.

 چند نمونه از داستان‌هایی را که در نمونه‌های خارجی وجود دارد، برای آشنایی مخاطب ما معرفی کنید؟

داستان‌های زیادی نوشته شده است که ‌از جمله آن‌ها می‌توان به داستان‌های لیزا و همچنین ‌داستان‌های پیسکی اشاره کرد‌ اما این داستان‌ها برای کودک ما جذاب نیستند، چراکه تطابقی با فرهنگ ما ندارد. بنابراین، ضرورت دارد داستان‌های برخاسته از فرهنگ خودمان را با ویژگی‌هایی که اشاره کردم، ‌به کودکان ارایه کنیم.

در یک جمع‌بندی، بگویید داستان‌هایی که با هدف آموزش فلسفه برای کودکان نوشته می‌شود، از چه ویژگی‌هایی برخوردار است؟

این داستان‌ها باید خلاصه باشند و ایده‌های فلسفی در آن‌ها عنوان شود،‌ به‌نوعی که جرقه تفکر را در ذهن کودک ایجاد کند،. متاسفانه در این حوزه در کشور ما کار زیاد نشده است، با وجود آن‌که داستان‌های کهن ما مانند کلیله و دمنه برای انجام این کار کاملا مناسب‌اند  و تنها نیاز به بازسازی دارند.

همچنین باید توجه داشته باشیم داستان‌هایی که در این راستا نوشته می‌شوند، نباید حالتی حکمت‌آمیز داشته باشند و نکته‌ای را به شکل مستقیم به کودک یاد دهند، ‌بلکه باید پله به پله، بچه‌ها را وادار به فکر کردن کنند و آن‌ها را سر دوراهی قرار دهند تا بتوانند تصمیم درست بگیرند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط