سه‌شنبه ۱۱ تیر ۱۳۹۲ - ۰۹:۵۴
فلسفه‌ای که انتزاعی بیندیشد، ناکارآمد است

آیا می‌توان با نگاه فلسفه و متافیزیک درباره زندگی حرف بزنیم یا این‌که باید به نحو دیگری غیر از طریق فلسفی درباره آن سخن بگوییم؟ پاسخ دکتر قاسم پورحسن، عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی به چنین سوالاتی، خواندنی است. او معتقد است که هر فلسفه‌ای که انتزاعی بیندیشد و به اخلاق و فرهنگ و انسان توجه نداشته باشد، ناکارآمد است.-

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)_ دکتر قاسم پورحسن، محقق و پژوهشگر فلسفه دین و مدرس دانشگاه علامه طباطبایی است. وی تاکنون مقاله‌ها و کتاب‌های متعددی را در باره فلسفه دین به رشته تحریر در آورده است که از آن‌ها می‌توان به آثاری مانند «هرمنوتیک تطبیقی: بررسی همانندی فلسفه تاویل در اسلام و غرب» و  «زبان دین و باور به خدا (مجموعه مقالات)» اشاره کرد. 

با تورق اجمالی کتاب‌های او می‌توان به ویژگی مشترکی در آثارش پی‌برد که نشان از دغدغه این محقق درحوزه فلسفه اسلامی و فیلسوفان مسلمان دارد. 

در جریان گفت‌وگو با دکتر پورحسن، با خبر شدیم که قرار است طی دو ماه آینده کتاب «هرمنوتيك تطبيقي: بررسي همانندي فلسفه تاويل در اسلام و غرب» وی که پیش‌تر از سوی دفتر نشر فرهنگ اسلامی منتشر شده بود، با اضافات جدید به همت بنیاد حکمت اسلامی صدرا با شمارگان دو هزار نسخه تجدید چاپ شود. 

در این کتاب، مباحث مختلفی مطرح شده‌اند که برخی از آن‌ها عبارتند: اسباب گزينش موضوع هرمنوتيك، نخستين كاربرد هرمنوتيك، هرمنوتيك، تأويل و تفسير، دانش هرمنوتيك، هرمنوتيك و كلام مسيحى، نظريه عام درباره معنا، آگوستين و علم تأويل، اكويناس و معناى روحانى، نظريه فهم همگانى، ره‏يافت‌هاى تأويل در تفسير اسلامى، هرمنوتيك و حوزه‏هاى چهارگانه در تمدن اسلامى، حوزه فلسفه و تأويل، عرفان اسلامى و دانش هرمنوتيك، هرمنوتيك در دوره جديد، شلاير ماخر؛ مؤسس هرمنوتيك جديد، گادامر و هرمنوتيك. 

از نکات جالب در چاپ جدید این کتاب، پرداختن مضاعف به مبحث فلسفه حیات است. ضمن آن‌که بنا به گفته نویسنده اثر، در چاپ جدید، این مولفه به شکلی مبسوط‌تر بررسی شده است. برای تبیین هرچه بیشتر فلسفه حیات از دیدگاه فلاسفه متقدم و متاخر، گفت‌وگویی با دکتر پورحسن انجام شده است که با هم می‌خوانیم.

آیا تعبیر فلسفه برای زندگی در اندیشه و کتاب‌های فیلسوفان و اندیشمندان مسلمان جایگاهی دارد؟ 

قطعا، پیش از هرچیز اهمیت دارد که بدانیم اساسا فلسفه برای زندگی نشان از دو دغدغه اساسی فیلسوفان دارد. دغدغه نخست برای یک فیلسوف آن است که فلسفه می‌خواهد راهی را نشان دهد که در زندگی شکل می‌گیرد و دغدغه دوم به عنوان یک پرسش درباره زندگی به ویژه در دوره جدید توسط فیلسوفان مطرح می‌شود. 

می‌توانیم چنین قلمداد کنیم که این راه حکایت از امکانِ نگاه انضمامی به فلسفه را دارد؟ 

بله، به بیان دیگر، تعریف و شاکله‌ای دیگر از فلسفه در راستای ارتباط آن با زندگی طرح می‌شود، به‌طوری که عده‌ای معتقدند پرسش از زندگی مربوط به دوره متاخر یعنی سده 18 به بعد است. بنابراین، فلسفه زندگی به ویژه در مکتب تاریخی طرح می‌شود، مثل فلسفه دیلتای که درباره او می‌گوییم فلسفه حیات. 

‌بنابراین، فیلسوفان به نوعی همواره دغدغه انسان و زندگی را داشته‌اند؟ 

بله، فیلسوف می‌خواهد به عقلانی‌ترین شیوه درباره حیات انسان سخن بگوید، ضمن آن‌که فلسفه زندگی بیانگر اندراج بنیادهای عقلی در مهم‌ترین مساله یعنی زیست و زندگانی است. در این میان، بسیاری پرسیده‌اند که خود زندگی چیست و چه معنایی دارد و آیا می‌شود با نگاه فلسفه و متافیزیک درباره زندگی حرف بزنیم؟ آیا می‌توانیم با آن‌چه  نسبت مستقیم با زندگی ندارد؛ یعنی نگاه متافیزیکی که به دور از زندگی انضمامی است، درباره زندگی سخن بگوییم.
 
برخی در پاسخ به چنین پرسش‌هایی اعتقاد دارند که ما باید به نحو دیگری غیر از طریق فلسفی درباره زندگی حرف بزنیم اما بسیاری هم می‌گویند که مهم‌ترین دانشی که درباره زندگی سخن می‌گوید، همان فلسفه است.
 
با این اوصاف و البته در نگاه کلی، دو دیدگاه درباره فلسفه برای زندگی یا فلسفه حیات عنوان شده است. 

دقیقا، البته مسایل متعددی طرح می‌شوند و مولفه‌ای که در این میان باید مورد توجه قرار بگیرد، آن است که از ورای یک افق، زندگی در یک دیدگاه اصل قرار می‌گیرد که در این صورت تلاش می‌کنیم از برخی مبانی فلسفی در آن کمک بگیریم، چراکه تمامی غایات فلسفه هم زندگی است و اگر نتوانیم بنیادهای مهم عقلانی را در حیات به‌کار بگیریم. این فلسفه عقیم است. بنابراین، هر فلسفه‌ای که انتزاعی بیندیشد و به اخلاق و فرهنگ و انسان توجه نداشته باشد، ناکارآمد است. 

اما این پریش طرح می‌شود که با توجه به پیشینه غنی اندیشه و فلسفه اسلامی، آیا فلسفه و زندگی و ارتباط میان این دو، صبغه‌ای در اندیشه فیلسوفان ما داشته است؟ 

بله، البته نمی‌توان انکار کرد که به هر حال مسایلی که امروز طرح می‌شوند، ویژه جهان معاصر با خصوصیات خود هستند اما حقیقت آن است که اصل پرسش از فلسفه زندگی، متاخر است اما مانعی ندارد که با این پرسش به سراغ فیلسوفان متقدم هم برویم؛ به عنوان مثال، هرمنوتیک پرسش متاخر است. در واقع، فیلسوفان اسلامی از زمان فارابی دغدغه زندگی داشتند و فارابی از یازده اثر سیاسی‌اش در هفت اثر درباره زندگی و اخلاق حرف می‌زند و می‌گوید زندگی چنان مهم است و مناسبات اجتماعی چنان اهمیت دارند که باید بنیادهای عقلی را برای آن‌که اشتباه نکنیم، در زندگی به خدمت بگیریم. بنابراین، وقتی فارابی می‌گوید که فلسفه مدنی است و از فضائل حرف می‌زند، از سعادت حقیقی سخن می‌گوید و انسان را محور قرار می‌دهد، نشان از اهمیت جایگاه حیات و زندگی در میان فلاسفه اسلامی دارند. 

بحث را بسط دهیم! اساسا مبنای صحیح فلسفه زندگی چیست؟

در پاسخ به این سوال نخست باید توجه داشته باشیم که امروز بعد از مباحثی که در درباره زندگی در دوره جدید داشتیم، به فلسفه زندگی اقبال نشان داده شده است اما درباره مبنای فلسفه زندگی، من معتقدم که مبنای صحیح فلسفه زندگی آن است که درباره آن نه با اصول جامعه شناختی و روان شناختی که بر بستر بنیادهای عقلانی و فلسفی تامل و زندگی را بنا کنیم. 

در اینجا لازم می‌دانم تاکیدی بر این مساله داشته باشم که بسیاری از پرسش‌های امروز ما برای پیشنیان مطرح نبوده است که علت آن به موضوعات بسیاری از جمله فضای فکری و زندگی آنان باز می‌گردد. 

جناب دکتر پورحسن! با خبر شدیم کتاب «هرمنوتيك تطبيقي: بررسي همانندي فلسفه تاويل در اسلام و غرب» قرار است تجدید چاپ شود و به ظاهر برخی موضوعات در چاپ جدید تفصیل و بسط یافته‌اند. به عنوان آخرین پرسش، کمی درباره کتابتان برای ما بگویید. 

در چاپ جدید به مسایلی از جمله فلسفه حیات پرداخته‌ام، البته این مولفه به عنوان یکی از دغدغه‌ها و مطالعات شخصی من بوده است و از سال 1376 به شکلی جدی این مبحث را دنبال کرده‌ام که حاصل آن در نهایت کتابی شد که قرار است چاپ جدید آن به همت بنیاد حکمت اسلامی صدرا در حدود 570 صفحه و شمارگان دوهزار نسخه روانه بازار شود.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط