خبرگزاري كتاب ايران (ايبنا)، حسن کریمزاده ـ طراح گرافیک و کارتونیست: بیشک هنگامی كه نوزادی به نام گرافیک پا به عرصه وجود گذاشت نیاز به جذب مخاطب و یا اطلاعرسانی دیداری (و نه شنیداری) احساس شد. در ابتدا این نیاز فقط به پوستر ختم میشد اما کارنامه و عملکرد مثبت طراحان پوستر سبب شد تا گرافیک در بخشهای مختلف اجتماع به سرعت ریشه بدواند؛ از تابلوی فروشگاهها و مراکز اداری گرفته تا اعلانها و پوسترها و نشانهها و سایر اقلام فرهنگی و نهایتا کوچکترین کالاهای تجاری. اما با کمی دقت در تنوع و تعدد حوزهی فعالیتِ طراحان گرافیک میتوان به یک فصل مشترك؛ یعنی «ایجاد کشش و جذابیت» رسید.
در حوزه کتابآرایی نیز این نکته به عنوان یک اصل فراموشناشدنی مطرح بوده و هست و بررسی قالب ویترینیِ کتاب برای یافتن پاسخی قانعکننده برای افزایش یا کاهش کتابخوانی در جامعه، کاملا منطقی و بهجاست. در جایی اشاره کرده بودم که هر شاخهای از گرافیک در نمودارش یک سفارشدهنده دارد که طرح نهایی باید در راستای هدف او باشد و یک مصرفکننده که طرح باید به مذاق او خوش بیاید؛ هر دو، مانند یک پرانتز دو طرف طراح قرار گرفته و قابل توجهاند. در حقیقت طراح، رابط آن دو است؛ کالای اولی را تزئین کرده و به دومی ارايه میدهد. اوست که با آگاهی و استفاده از زیباییشناختی اِلمانهای مختلف و والورهای رنگی متفاوت، کالای فرهنگی یک ناشر را آماده عرضه میکند.
فکر کنم طراحی جلد رابطه فامیلی نزدیکتری به طراحی پکیج (بستهبندی) داشته باشد! در طراحی پکیج محصولات ـ بهویژه از نوع خوراکیاش ـ این کاور است که میگوید محتوایش ترش است، شیرین است، یا شور. هیچوقت رنگ زرد یا سبز برای کاور شیر به کار برده نمیشود. همچنین طیف رنگهای قرمز یا نارنجی برای ظروف و لیبلهای ماست استفاده نمیشود. تغییر طعم یعنی شکست و ضرر. طرح جلد کتاب هم از این قاعده مستثنا نیست و تعیینکنندهی طعم محتوایی کتاب است. این نکته را از این بابت عرض کردم که تاکید کنم جذابیت بایستی با آگاهی عجین باشد و نباید به هرقیمتی ایجاد شود. غفلت کنیم، ساز دیگری زدهایم!
امروزه دنیای گرافیک از هر امکانی، هوشمندانه برای «ایجاد کشش و جذابیت» در بخش کتابآرایی بهره میبرد؛ انواع متریالها در بخش کاغذ، مقوا و گالینگور و همچنین انواع امکانات چاپ و صحافی. اخیرا کتابی درباره مراحل تولید یک انیمیشن (خانهی هیولا) به دستم رسید که در نهایت سلیقه و بدعت، دیزاین شده و به صورت نامتعارفی صحافی شده بود تا آن آشفتگی و رعب و هراسی که در انیمیشن حکمفرماست القا کند.
به نظرم کیفیت کتاب را نباید فدای کمیت آن کنیم؛ اغلب ناشران ایرانی سعی میکنند کتاب را با استفاده از اقلام نامرغوب، ارزان منتشر کنند تا به زعم خودشان مخاطب با آسودهگی خاطر دست توی جیبش کند و کتاب را بردارد، اما من دستکم امروز با پشتوانهای هفدهساله در ارتباط با دیزاین و تولید کتاب، به چیزی خلاف این نکته فکر میکنم؛ معتقدم اگر به کتاب و چشم مخاطب کتاب احترام بگذاریم، او نیز متقابلا به کتاب احترام خواهد گذاشت و رغبت بیشتری برای خرید آن ـهرچند با قیمتی بالاترـ از خود نشان خواهد داد؛ این صرفا یک عقیده نیست، بلکه عصاره تجربه ای ست که در این بخش کسب کردهام.
حسن کریمزاده ـ طراح گرافیک و کارتونیست: بیشک هنگامی كه نوزادی به نام گرافیک پا به عرصه وجود گذاشت نیاز به جذب مخاطب و یا اطلاعرسانی دیداری (و نه شنیداری) احساس شد._
نظر شما