به گزارش خبرنگار
خبرگزاری کتاب ایران (
ایبنا)؛ مفاهیم، علوم و فنون انسانی مرز باریکی با هم دارند. یک متن (text) میتواند همزمان تاریخی، سیاسی، اقتصادی یا حتی روانشناسانه باشد. شعر هم بهعنوان یک متن برای گروههای سنی مختلف سروده میشود و ممکن است همپوشانیهایی با هم داشته باشند؛ ولی دارای همین مرز است که مشخص میکند چه شعری را میتوان مطلقا کودکانه نامید و چه شعری را بزرگسالانه؛ اما نوجوانی چه؟ دنیای نوجوانی و نوجوانان آنقدر بین کودکی و بزرگسالی در نوسان است که حتی نظریهپردازان و اندیشمندان نیز نمیتوانند مانند دو دورهی دیگر، تفکیک مطلقی برای آن انجام دهند. این دنیای پهناور و رازآلود که بسیاری از جنبههایش هنوز کشف نشده، اکنون پیش روی ماست و هر یک از ما بیشک خودمان را در مرحله نوجوانی دیدهایم و از آن گذشتهایم. البته برخی نیز با وجود بزرگسالی هنوز خود را نوجوان میدانند؛ چون خواسته یا ناخواسته دوست ندارند از این مرحله گذر کنند. دلایل این امر را متخصصان مربوطه بررسی میکنند؛ اما ما در این مطلب تلاش میکنیم به یکی از جنبههای ادبی این دنیای ناشناخته و کم بهادادهشده بپردازیم؛ یعنی «شعر نوجوان».
در روزهای قبل، خبر اعلام نامزدهای هفدهمین دوره جشنواره شعر فجر منتشر شد که در بین آنها، سه شاعر در بخش «شعر نوجوان» نامزد شده بودند که یکی از آنها معصومه معصومزاده با اثر «جنگل» منتشرشده در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بود. با او درباره همان مرز شعر نوجوان با کودکی و بزرگسالی، اهمیت پرداختن به نوجوانان و دغدغههایشان در شعر و تأثیر جوایز ادبی گفتوگو کردهایم که در ادامه میخوانید:
به نظر شما مرز بین شعر کودک با شعر نوجوان و همچنین مرز بین شعر نوجوان با شعر بزرگسال چیست؟
مرز بین شعر نوجوان و بزرگسال باریکتر است نسبت به مرز بین شعر کودک و نوجوان؛ یعنی ممکن است شعر بیشتر بزرگسال به نظر بیاید تا نوجوان. برای خود من اینطور پیش آمده که وقتی شعرم نقد شده است، استادان گفتهاند بیشتر بزرگسال است. درباره شعر کودک فکر میکنم این نوع شعر آهنگینتر است؛ ولی نوجوانان بیشتر به محتوا توجه میکنند. به هر حال وقتی در این زمینه کار کنید بعد از چندوقت متوجه میشوید که باید چه کار کنید و چطور از ویژگیها و نشانههای نوجوانان در نوشتن شعر استفاده کنید تا شعر نه بزرگسال شود و نه کودک.
چرا لازم است نوجوانان شعر بخوانند؟
شعر مانند هنر موسیقی، باعث لذت و حسوحال خوب میشود و در جامعه تسری پیدا میکند؛ با این حال شاید علت اینکه نوجوانان شعر نمیخوانند یا تعداد نوجوانانی که شعر میخوانند بسیار کم است این است که نوجوانان حرفهایی را که دوست دارند بشنوند در شعر پیدا نکردهاند. نوجوان ذاتاً معترض است و وقتی اعتراض را در شعر میبیند احساس میکند که درک شده است. متاسفانه چه در زمینه شعر و چه بقیه زمینهها جامعه این امکان درک شدن را به نوجوانان نداده است.
داستانهای نمادین یکی از گونههای ادبی هستند که کاربرد خاص خود را دارند. اشعار نیز میتوانند مفاهیمی را در لایههای زیرین خود پنهان کنند که مثل جادو، مخاطب خود را جذب کنند و بقیه نتوانند از اصل کلام شاعر باخبر شوند. شعر به این صورت میتواند حامل پیامها و دغدغههای بزرگ بشری باشد. نظر شما در اینباره چیست؟
بله موافقم؛ اصلا هنر شعر همین است. اگر در شعر قابلیت کشف وجود داشته باشد و بتوانیم برداشتهای مختلف از آن کنیم، برای شعر امتیاز محسوب میشود. هنوز هم ما از کشفهای شعر حافظ و اینکه موضوعات سیاسی را چطور بیان میکرده است بسیار لذت میبریم.