یکشنبه ۲۹ خرداد ۱۴۰۱ - ۱۱:۳۴
ایده‌های اقتباسی در کشوها بایگانی می‌شوند/ بزرگ‌ترین آثار ادبیات فارسی از روابط بینامتنی قدرت گرفته‌اند

منصور براهیمی، نویسنده و منتقد سینما تاکید دارد، کارگردان چاره‌ای ندارد به سوی کاری به حرکت درآید که شرایط تولیدش مهیاست و عوامل متعددی باعث می‌شود ایده‌های اقتباسی در کشوها بایگانی شود و امکان تولید پیدا نکند.

منصور براهیمی در گفت‌وگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) به بیان دیدگاه‌های خود در باب آثار اقتباسی پرداخت و با بیان اینکه انتزاعی‌نویسی و ذهنی‌گرا بودن نویسندگان تنها عامل اصلی در پرداختن اندک کارگردانان و فیلمسازان به اقتباس ادبی نیست، توضیح داد: من نویسندگان را متهم نمی‌کنم. مشکلی اگر هست، که هست، از علل مختلفی ناشی می‌شود. شک نیست که تعامل میان سه حوزه‌ ادبیات، تئاتر و سینما در کشور ما چنان که باید جدی نیست و این امر فقط به نویسندگان مربوط نمی‌شود. جداسری سینما قدری از غلبه‌ نابجای نظریه‌ مؤلف (تلقی‌ از فیلمساز به مثابه یک آفرینشگر یا مولف اثر سینمایی)، بخشی از فقدان ژانرهای تثبیت‌شده، قدری از یکه‌تازی کارگردان، بخشی از اقتصاد و نظم غیرمردمی سرمایه‌گذاری و تولید و غیره ناشی می‌شود و نباید سریع دنبال مقصر بگردیم. قصوری اگر هست به گردن همه است.

وی با تاکید بر اینکه کارگردانان چندان هم نسبت به اقتباس کم‌اقبال نیستند و شعر و رمان و نمایشنامه می‌خوانند، افزود: زمانی که من درگیر کتاب «شکسپیر و سینما» بودم و در آن به نظریه‌ مولف و دست کم گرفتن اقتباس در کشور خودمان تاختم، اوضاع خیلی بدتر بود. کارگردان چاره‌ای ندارد، به سوی کاری به حرکت درآید که شرایط تولیدش مهیاست. عوامل متعددی باعث می‌شود، ایده‌های اقتباسی در کشوها بایگانی شود و امکان تولید پیدا نکند. کارگردان عامل اصلی نیست.

براهیمی با بیان اینکه سینمای هر کشور سودهای زیادی از اقتباس می‌برد، گفت: در کشور ما نوعی آشفتگی و جداسری در حوزه‌ تئاتر و ادبیات هم مشاهده می‌شود. اغلب کشورهایی که سینمای آنها اقتصادی خودگردان دارد و فیلم‌هایشان از مرزهای ملی فراتر می‌رود، در کنار سینما از تئاتر و ادبیات قدرتمندی هم بهره می‌برند. یک رمان پرفروش یا اجرای پربیننده‌ تئاتر امکانات گسترده‌ای در سینما به دست می‌آورد و نوعی سرمایه به حساب می‌آید. سینماگران و نویسندگان باید آگاه باشند که سرمایه‌های گران‌قدری در اختیار دارند که بدون تلاش زیاد به دست می‌آید. کافی است فقط به امکاناتی که دراماتورژی در تئاتر فراهم کرده توجه کنیم تا دریابیم چه قدر می‌توان امکانات اقتباس را، که میدان نظری کوچک‌تری است، گسترش داد و چه گنجینه‌های پرارزشی در میراث فرهنگی و ادبی ما موجود است که ما هیچ گاه به ارزش آنها پی‌نبرده‌ایم.

وی تاکید کرد: دراماتورژی در تئاتر گستره‌هایی باورنکردنی برای تعامل میان هنرها فراهم کرده که منتقد باید به این پیوندها توجه کند و آنها را ارزش به حساب آورد. منتقد در مقامی نیست که تعیین کند این یا آن اقتباس خوب یا بد است. داوری در وهله‌ اول، کار مخاطبان و سپس تاریخ و زمان است. ای بسا آثاری که نه منتقدان را خوش آمده و نه اقبالی مردمی داشته‌اند و اکنون در شمار آثار ماندگار تاریخ هنر به حساب می‌آیند.

این نویسنده و منتقد سینما در پایان گفت: توجه کنیم که بزرگترین آثار ادبیات بی‌رقیب ما در زمان‌های گذشته قدرت خود را از روابط بینامتنی گرفته‌اند. منتقد واقعی، به این روابط توجه می‌کند و می‌کوشد آنها را تشویق و ترغیب کند و از داوری‌های ارزشی بپرهیزد. اگر به تاریخ سینما در مغرب‌زمین توجه کنیم درمی‌یابیم که جدال میان مؤلف‌بودگی و نظریه‌ ژانر جدال جانانه‌ای میان منتقدان در نشریات خاص بود و همین‌ جدال‌ها به پیشبرد سینمای آنها کمک شایانی کرد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها