یکشنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۹ - ۱۰:۲۱
نوشتن نقد ناب، دشوارتر از نویسندگی و آفرینندگی ادبی است

میرجلال‌الدین کزازی بیان کرد: آنچه تباهی آفرین است، در نقد آن است که بیشینه نقد نویسان از دانش و آگاهی بایسته بهره ندارند. نوشتن نقد ناب نغز، نقد بهین بآیین، دشوارتر است و باریک‌تر از نویسندگی و سرایندگی و آفرینندگی ادبی.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، اشعار مولانا چه در مثنوی و چه در غزليات شمس آکنده و آميخته با رمزهای عرفانی و اسرار است و از همان ابتدای سرودن، اذهان بسياری از ياران و مريدان مولانا را به خود جلب کرده است. بنابراین کوشش برای شرح مثنوی و دیگر آثار او بيشتر شده به‌طوری ‌که بارها از سوی پیروان مکتب مولانا تلخیص و ترجمه شده است. در ادامه پیگیری‌های ایبنا درباره لزوم شرح‌نویسی بر مثنوی مولانا و غزلیات شمس، به سراغ میرجلال‌الدین کزازی، استاد دانشگاه، شاعر، نویسنده، مترجم و پژوهشگر زبان و ادبیات فارسی رفتیم تا نظر او را درباره لزوم نگارش شروح جدید در مثنوی بدانیم. مشروح این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید:

به نظر شما با وجود آثار برجسته‌ای که در شرح مثنوی وجود دارد مثل شرح کریم زمانی یا بدیع الزمان فروزانفر یا شرح محمد استعلامی، آیا همچنان شرح مثنوی‌نویسی باید ادامه داشته باشد و نوشتن شرح جدیدی از مثنوی در این دوره احساس می‌شود یا خیر و آیا اساسا به نثر درآوردن آثار کلاسیک به‌ویژه مثنوی، لزومی دارد و اینکه به نظر شما به نثر درآوردن آنان به اصل اثر آسیبی نمی‌رساند؟
از دید من یکی از بهترین و سودمندترین گزارش‌های مثنوی که بر پایه یکی از زمینه‌ها و سویمندی‌های این رازنامه بزرگ نوشته شده است، گزارش روان‌شاد فروزانفر است. از نگاهی فراخ نثرکرد شاهکارهای ادب پارسی، تنها زمانی کاری سودمند و برازنده است که بتواند انگیزه‌ای شود در روی‌آوری کتابخوانان به‌ویژه جوانان، به خواندن آن شاهکار و تلاش آنان در شناختن و بهره بردن از آن.
 
درباره مقالات شمس چطور؟ به نظر شما لزومی بر نوشتن شرحی بر مقالات شمس احساس می‌شود؟ و آیا تاکنون کارهای انجام شده در این حوزه مورد قبول بوده است؟ مقالات شمس یکی از رازآمیزترین و پیچیده‌ترین متن‌های نهانگرایانه و رازورانه در سخن پارسی است و از سویی دیگر یکی از دل‌انگیزترین و سخته‌ترین و استوارترین شاهکارهای نثری به زبان پارسی. از این روی گزارش متن و تلاش سنجیده و درست و دانشورانه دربازنمود رازها و بازگشود گره‌ها و پیچش‌های آن، کاری درخور و ستودنی می‌تواند بود.
 
اگر کسی نقدی بر کارهای انجام شده در این حوزه داشته باشد، باتوجه به اینکه ظرفیت نقدپذیری بالایی در این زمینه وجود ندارد و با منتقدان برخورد خوبی نمی‌شود، منتقدان چگونه باید نقد خود را مطرح کنند؟
نقد و سنجش و ارزیابی همواره سودمند و راهگشا می‌تواند بود و تلاشی ارزشمند در پیراستن کاستی‌ها و نادرستی‌ها از متنی که ارزیابی و نقد می‌شود. پرسمان در کار باریک و دشوار نقد، آن است که آنچه انجام می‌گیرد به راستی و درستی نقد نیست و در آن سره از ناسره و راست و درست از نادرست و ناراست بازشناسانیده نمی‌شود. آنچه هنجار آن است که نقد نامیده شود، نوشته‌ای است بی‌آغاز و انجام و آشفته و ناروشمند که یا یکسره ستایش است یا به یکبارگی نکوهش. زیرا سوز و سودای سنجنده و ارزیاب و نقاد در بن بررسی نویسنده بوده است، نه نوشته و خاستگاه و انگیزه پدید آمدن آن نقد، مهری که نقدنویس بر نویسنده در دل می اندوخته است یا کینی که بر وی می‌توخته است.
 
نکته ای دیگر بنیادین و نهادین در نقد، آن است که نقدنویس در دانش و آگاهی از آنچه به ارزیابی و سنجش آن می‌پردازد برتر از پدیدآور متن باشد یا دست کم همتراز و همپایه او. آنچه تباهی آفرین است، در نقد آن است که بیشینه نقد نویسان از دانش و آگاهی بایسته بهره ندارند و نویسندگان یا سرایندگانی ناکام بوده‌اند، از این روی به ناچار به نقد گراییده‌اند تا مگر در آن کام و نام بتوانند یافت. لیک این تلاش بیهوده و نافرجام آن دستان پارسی را دریاد بر می‌تواند انگیخت: «از چاله برآمدن و در چاه افتادن». 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها