به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، دكتر اميد ملاك بهبهاني، عضو گروه زبانشناسي پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي در نشستي با علاقهمندان تاريخ و زبانشناسي به ارايه بخشهايي از طرح پژوهشي خود با عنوان «بررسي سنگنوشته سهزبانه شاپور در كعبه زردشت» پرداخت.
دستگيري والريانوس، امپراطور روم باستان توسط شاپور يكم، پادشاه ساساني با بررسي منابع و سنگنوشته سه زبانه كعبه زردشت، در پژوهشگاه علومانساني و مطالعات فرهنگي واكاوي شد. اين رويداد سند تاريخي معتبر براي تاريخپژوهان است.
اين سنگنوشته، واقع در محوطه باستاني نقش رستم تخت جمشيد به سه زبان فارسي ميانه، پارتي و يوناني نوشته شده و يك سند معتبر تاريخي درباره جنگهاي شاپور يكم، پادشاه ساساني با سه امپراطور روم به شمار ميرود. جنگهايي كه از سوي امپراطوران روم آغاز شده و در نهايت نيز يكي از آنها منجر به دستگيري والريانوس امپراطور روم و به اسارتگرفتن وي شده است.
اين رويداد مهم تاريخي، همواره از سوي مورخان غربي، كوچك جلوه داده شده است، در حاليكه اين سند معتبر تاريخي كه نخستينبار در سال 1936 توسط باستانشناسان كشف شد، به خوبي اين حادثه را از زبان شاپور اول و به سه زبان مختلف آن روزگار بازگو ميكند.
عضو گروه زبانشناسي پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي گفت: کعبه زردتشت، برجي مکعب گونه واقع در محوطه باستاني نقش رستم در سال 1906 ميلادي از زيرخاک فراموشي بيرون آمد.
اميد ملاک بهبهاني درباره اهميت سنگ نوشته کعبه زردتشت در جايگاه يک سند تاريخي و اهميت تاريخي شاپور يکم، پادشاه ساساني افزود: در حال حاضر منابع زيادي مربوط به عصر اين پادشاه ساساني در دست نيست اطلاعات موجود تنها به نوشتههاي نويسندگان يوناني و رومي محدود ميشود.
وي با اشاره به اينکه قدمت تمدن کهن ايرانيها به پيش از آريائيها بازميگردد در مورد پيشينه کتيبهنگاري در ايران، گفت: قدمت نوشتههاي بر جامانده به 2400 تا 350 سال پيش از ميلاد مسيح بازميگردد.
اين پژوهشگر با بيان اينکه در دوره اشکاني سنت کتيبهنگاري رنگ باخت و شکلهاي ديگري از نگاشتن رواج يافت، گفت: در دوره ساساني سنت کتيبهنگاري همانند دوره هخامنشي دوباره ادامه يافت. شاهان ايراني در دوره هخامنشي به نگاشتن کتيبههاي به زبان فارسي ميانه و عيلامي فرمان دادند تا حضور خود را در تاريخ اثبات کنند.
بهبهاني با اشاره به منابعي چون «کارنامه شاپور» و کتاب «جنگهاي پارسيان» با رنگ و بوي افسانه بيان داشت: نويسندگان اين کتابها دشمني آشکاري با ساسانيان داشته و تاريخ را به جانبداري خود نوشتهاند.
عضو گروه زبانشناسي پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي منابع زردشتي را مربوط به اواخر دوره ساساني و اوايل سده اسلامي دانست که با اسطوره آميخته شدهاند. حتي مراجعه به منابع فارسي و عربي پس از اسلام و منابع ديگر نياز ما را به آگاهيها و مستندات تاريخي برآورده نميکرد.
اين کارشناس خط و زبان، سنگ نوشته شاپور يکم را به زبان پارتي، فارسي ميانه و يوناني از راست به چپ و افقي معرفي کرد و در ادامه به تشريح مختصري از تاريخچه کشف سنگ نوشته شاپور يکم پرداخت.
وي يادآور شد: در سال 1906 ميلادي بخشهاي بزرگ ديرين سرزمينها از جمله برج مکعب گونه در نقش رستم به نام کعبه زردتشت از زير خاک فراموشي بيرون آمدند.
بهبهاني با بيان اينکه در ساخت کعبه زردتشت ملات و ساروج به کار نرفته گفت: اين برج بر روي پايه سنگي شکل گرفته که سه پايه آن از سطح زمين بالاتر است و هريک از چهار سطح برج هفت و نيم متر طول دارد.
وي با اشاره به ساخت هر يک از سطحهاي بنا با پنجرهاي کاذب در بخش بالا و نزديک بام، بيان داشت: به دليل دارا بودن شيوه معماري دوره هخامنشي، بيشتر باستانشناسان براين باورند که اين برج را در دوره هخامنشي ساختهاند.
اين پژوهشگر با اشاره به اختلاف نظرهاي بسياري در مورد کاربري اين برج، گفت: گروهي آنرا آرامگاه شاهان و شاهزادگان هخامنشيي، برخي آنرا در شمار آتشکدهها و برخي نيز اين برج را دژ نبش يعني بايگاني اسناد ميدانند.
وي در مورد تاريخچه پژوهش متن سنگ نوشته شاپور يکم گفت: زبانشناسان نامداري از سال 1937به بررسي جامع و ترجمه متن آن پرداختهاند. در سال 1953 دانشمندان پس از جنگ جهاني دوم، آخرين چاپهاي موجود را همراه با عکسهايي از دست نوشتهها، متن اصلي، رونويسي، ترجمه و يادداشت منتشر کردهاند.
وي جديدترين و کاملترين بررسي در مورد متن اين سنگ نوشته را به زبان آلماني در مجموعه کتيبههاي ايراني عنوان کرد و گفت: در نخستين بند اين کتيبه، شاپور خود را شاهان ايران يعني سرزمينهاي ناايراني که به تصرف ايران در آمدهاند ميخواند، نژاد خود را ايران و پدربزرگ خود را بابک شاه ايران معرفي ميکند.
عضو گروه زبانشناسي پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي خاطرنشان كرد: در دومين بند اين کتيبه، شاپور سرزمينهاي در اختيار خود را از جمله پارس، پهلو، خوزستان، ميشان، اسورستان، عربستان و آذربايجان برميشمارد.
يك زبانشناس گفت: برخي از نويسندگان غربي کارنامه شاپور و کتاب جنگهاي پارسيان را با رنگ و بوي افسانه نوشتهاند. نويسندگان اين کتابها دشمني آشکاري با ساسانيان داشته و تاريخ را به جانبداري خود نوشتهاند.
نظر شما