در نقد كتاب «اسطورهشناسي پهلوانان ايراني» عنوان شد
ابرپهلوان، مركزيترين عنصر نظام اسطورهشناختي است
شروين وكيلي در نشست نقد و بررسي كتاب «اسطورهشناسي پهلوانان ايراني» گفت: دامنه تاريخي اساطير ايراني 5 هزاره است و چارچوب نظري آن بر اين مسأله است كه بتوانيم آن را فهم كنيم. پهلوانان شخصيتي تخيلي و اساطيري دارند. ابرپهلوان مركزيترين عنصر هر نظام اسطورهشناختي است.\
دكتر شروين وكيلي اسطورهپژوه و پژوهشگر تاريخ در ادامه سخنانش گفت: خواست كتاب اين است كه براي توليد و تمركز مفهوم پهلوان شكل خاصي از انسان اساطيري با مفهوم جنگ به تصوير كشيده شود. در اين كتاب يك ردهبندي از پهلوانان ايراني وجود دارد كه در برابر ابرپهلوان قرار ميگيرد و چارچوبي است كه گمان ميشود يك موخره دارد و نشان ميدهد كل چارچوب چگونه است.
وي افزود: در تمام دستگاههاي اساطيري از انسان تعاريفي ارايه ميشود و ما بيشتر نقش مايه انسان مقدس را داريم. ما انسان تاريخي مانند ماني را داريم و انسان غير تاريخي مانند پشوتن، جاماسب و گرشاسپ را داريم. همچنين انسان عاشق مانند مجنون، شيرين، خسرو و فرهاد نيز وجود دارند.
اين اسطورهشناس خاطرنشان كرد: در اساطير ايراني پهلوانان يك ركن اصلي بهشمار ميروند و محور آن داستانهاي پهلواني است. ما به ايران زمين با ساختار رزمي و جنگي در تاريخ مينگريم ولي ايران سرزمين مهاجمي نبوده است. يك مفهوم فراروندهاي وجود دارد به نام پهلوان كه در عرفان و تصوف و ساختارهاي ديني نيز مشاهده ميشود كه از معناي جنگاوري خارج شده است.
وي افزود: پهلوانان در اساطير ايراني يك ركن غير قابل پيشبيني هستند. کتاب «اسطورهشناسي پهلوانان ايراني» نخستين جلد از مجموعهاي سه جلدي درباره صورتبندي اساطير ايراني است. جلدهاي دوم و سوم اين مجموعه (اسطورهشناسي ايزدان ايراني- زندِ گاهان: شرحي بر سرودههاي اشو زرتشت) نيز در دست تدوين است.
اين اسطورهشناسي خاطرنشان كرد: در حوزه انسانشناسي پهلوان حرف اصلي را ميزند. تعريف پهلوان عبارت است از انساني كه مسألهاش جنگ است اما منظور جنگ فلسفي است نه جنگي كه در ميدان نبرد صورت ميگيرد. كشمكشي كه رستم با اسفنديار دارد در حوزه زبان است.
وي افزود: جنگ رستم با طبيعت و هفت خوان رستم نيز حس فلسفي از جنگ برداشت ميشود. در اين كتاب به سرنوشت پهلوان و استخوانبندي آن ساختارشناسانه نگريسته شده است. پهلوانان مسافر مانند گرشاسب و سندباد، پهلوانان شهيد مانند آرش، سهراب و سياوش، شاه پهلوانان مانند كيكاووس، فريدون و كيخسرو و ضد پهلوانان مانند افراسياب و اژديهاك.
وي در ادامه سخنانش يادآور شد: پهلوانان جنگاور عادي نيز نقش اساطيري برجستهاي ندارند و در اساطير ايراني نمونه آن را ميتوان در توس و بهرام مشاهده كرد. در اساطير ايراني، چند رده اصلي از پهلوانان را ميتوان تشخيص داد كه هر يك از اين ردهها ساختار و كاركردي ويژه دارند و سيماي شخصيتي خاصي را نمايندگي ميكنند.
اين نويسنده و پژوهشگر به انواع پهلوانان اشاره كرد و گفت: نخست شاهپهلوانان را داريم كه نظم دهنده، دادگستر و نجاتبخشاند و معمولا با صفتهايي مانند رهاننده، باشكوه و بزرگ همراهند. در ميان شخصيتهاي تاريخي اين افراد معمولا با بنيانگذاران دودمانهاي شاهي يا شاهنشاهان بزرگ و نامدار همسان دانسته ميشوند. شاهپهلوانان معمولا پير ميميرند و پيوند پهلوان با قدرت سياسي كشور است.
وي در ادامه سخنانش به پهلوانان شهيد نيز اشاره كرد و گفت: پهلوانان شهيد شخصيتهايي هستند كه در جواني به ناحق كشته ميشوند و از ميان رفتنشان همواره با دريغ، درد و اندوه همراه است. پهلوانان شهيد جنگاورند و بنيانگذار مكاني هستند مانند شهر سياوشان كه سياوش آن را پايهگذاري كرد. پهلوانان ماجراجو شخصيتهايي بهشمار ميورند كه در جريان سفرهايي طولاني و از سر گذراندن ماجراهايي پر فراز و نشيب به غايتي مادي يا معنوي دست مييابند.
اين اسطورهپژوه خاطرنشان كرد: پهلوانان جنگاور رهبران قبايل و روساي خاندانهاي اشرافي نيرومندند كه سرداراني بزرگ و آزمودهاند و دلاوريهايشان در ميدان نبرد دستمايه افسانهسرايي ميشود. شخصيت توس در اوستا و «زامياد يشت» ديده ميشود. توس ماهيت اساطيري دارد و با خاندان پيران و ويسه درگير بوده است و در روابط ايران و توران وارد ميشود. ضد پهلوانان نيز مرداني جنگاور و دلاورند كه به خاطر بيداد و پيوندشان با اهريمن واژگونه نظام ارزشي پهلوانان را به نمايش ميگذارند. تقريبا تمام اين شخصيتها در اساطير ايراني، تباري انيراني دارند. آژديهاك و افراسياب نمونهاي از چارچوب ضد پهلواناناند.
وي افزود: اساطير ايراني از لحاظ ساختاري پيچيده، بسيار غني و نمادين است. اين محتوا در تمدنهاي ديگر نيز وجود دارد، مانند تمدن چينيها، هنديها و يونانيها كه به لحاظ دامنه مكاني اساطير يوناني قابل مقايسه با اساطير ايراني نيست. ما در اساطير ايراني چارچوب نداريم. آيا شيوهاي براي رمزگشايي كليات اساطير ميتوانيم داشته باشيم؟ آيا ما آن پارادايم را داريم كه بتوانيم تمام روايات را بياوريم و رمزگشايي كنيم؟ به عقيده من ميتوانيم زيرا اساطير ايراني بسيار پيچيده است و منابع مهمي در اين باره داريم كه ميتوانيم اساطير را به تصوير بكشيم.
وكيلي درباره تقسيمبندي كتاب و نبودن ايرج در بخش پهلوانان شهيد گفت: ايرج رابطهاي پيچيده با برادرانش دارد، الگوي اصلي ايرج اين است كه هم شاه است و هم يكي از بخشهاي كشور از فريدون به او ميرسد. همچنين شخصيت ايرج براي من حل نشده است. شايد دو شاخه شدن پهلوانان شهيد ميتواند اين موضوع را حل كند.
وي افزود: مفهوم ابرپهلوان در بخش نخست كتاب تفكيك شده است و نشان ميدهد پهلواني مانند توس تكمحوره است. توس در شاهنامه مغرور، خودبزرگبين و خيرهسر است و در عين حال جنگاور و رزمآور است. همچنين در تمدن غرب افرادي نظير اوليسم زيرك و مكارند و جوانمردي به خرج نميدهد. راما در رامايانا ويژگي پهلواني دارد و شخصيت پيچيدهاي دارد. اساطير ايراني و هندي بسيار به هم نزديكاند و نگاه پهلواني در اساطير ايراني زياد است.
اين پژوهشگر خاطرنشان كرد: از ابرپهلوانان ميتوانيم به رستم و اسفنديار اشاره كنيم اگر از من بپرسيد در شاهنامه فردوسي جذابترين بخش كدام است من به شخصيت رستم و اسفنديار اشاره ميكنم. در كل شاهنامه اتفاقات خارقالعاده بسيار كم رخ ميدهد، اژدهاي شما نه بال دارد و نه پرواز ميكند و در اساطير شاهنامه انسان با نيروهاي متافيزيك در ارتباط نيست.
وي به انگيزههاي نگارش اين كتاب نيز اشاره كرد و گفت: هر تمدني به شيوهاي رمزگذاري انسان كامل اشاره ميكند. شخصيت اساطيري گاندي در هند در دنياي امروز را ميتوان به ايندرا نمونه باستاني آن اشاره كرد. در اين دو شخصيت ميبينم كه تحول جدي در اساطير هند رخ داده است و ميتوانيم تمدنها را با هم مقايسه كنيم. اساطير ناخودآگاه كار ميكنند و ناخودآگاه زاده ميشوند.
اين نويسنده يادآور شد: من فكر ميكنم كه رستم نمونه انسان كامل است، در كتاب «ابهرالعاشقين» شيخ روزبهان بقلي انسان كامل، انسان مينوي و آسماني است. در مسير عرفان ما انسان كامل با اتصال به امر مينوي تعريف ميشود. انسان كامل صوفيه در فتوتنامهها نيز مشاهده ميشود.
ياسر هدايتي دبير نشست نيز گفت: ما به پهلوانان نگاه تاريخي داريم. ساختار كتاب دكتر وكيلي تلاش دارد چارچوبهاي اسطورهشناسي را به تصوير بكشد. همچنين در اسطورهشناسي ايراني منابع غني داريم كه ميتوانيم از آنها براي نگارش كتابهاي ارزشمند بهره بگيريم.
وي افزود: اين كتاب سه بخش دارد، منش پهلوان، نقشمايه پهلوان و ابرپهلوان و بيشترين تلاش را براي ارايه ساختار اسطوره شناسي دارد و در حوزه تأليف يك ساختار اسطورهشناسي ارايه ميدهد. وكيلي با حوزه ساختارها و با روششناسي و ساختار پژوهش آشناست. همچنين حضور مولف در اين كتاب پر رنگ است.
کتاب «اسطورهشناسي پهلوانان ايراني» توسط انتشارات پازينه منتشر شده است. اين کتاب نخستين جلد از مجموعهاي سه جلدي درباره صورتبندي اساطير ايراني است. جلدهاي دوم و سوم اين مجموعه (اسطورهشناسي ايزدان ايراني- زندِ گاهان: شرحي بر سرودههاي اشو زرتشت) نيز در دست تدوين است و احتمالا طي سال جاري توسط همين ناشر به بازار کتاب عرضه خواهد شد.
کتاب اسطورهشناسي پهلوانان ايراني ساختارشناسي روايتهاي پهلواني را در ايران مورد بررسي قرار ميدهد، عناصر و مضمونهاي کليدي آن را تبارشناسي ميکند و در نهايت به مدلي فراگير از پنج رده اصلي از پهلوانان ايراني منتهي ميشود. نگارنده در اين كتاب مفهوم ابرپهلوانان را بيان کرده که گويا تنها در اساطير ايراني وجود داشته باشند و پيکربندي آن درباره رستم و اسفنديار به طور مقايسهاي بررسي شده و ارتباط آن با مفهوم جنگجو بررسي ميشود.
نظر شما