چهارشنبه ۸ مهر ۱۳۸۸ - ۱۲:۵۷
کار محبتی، سلوک در متن است

دكتر مجتبي بشردوست در نشست نقد و بررسي كتاب «از صورت تا معنا» گفت: شجاعت در بيان، حوصله، تحمل، صرف وقت براي مطالعه و خواندن صدها كتاب راه بسيار دشواري است كه دكتر محبتي براي گردآوري اين كتاب طی کرده. من چنین کاری را سلوك در متن مي‌نامم./

به گزارش خبرگزاري كتاب ايران (ايبنا)، دكتر مجتبي بشر دوست؛ عضو گروه زبان و ادبيات فارسي دانشگاه زنجان در نشست نقد و بررسي كتاب «از معنا تا صورت» گفت: هرمنوتيك ايراني، هرمنوتيكي سنت‌گراست كه به تك معنايي معتقدند؛ اما هرمنوتيك جديد به تك معنايي باور ندارد. هنگامي كه مي‌نويسيم، در متون كهن، نقد ادبي نيست، به راستي درست گفته‌ايم.

وي كه عصر روز سه‌شنبه (7 مهرماه) در مركز فرهنگي شهر كتاب سخن مي‌گفت به ظهور زبان‌شناسان اشاره كرد و گفت: هنگامي كه زبان‌شناسان ظهور كردند چندين دانش پايه‌ريزي شد. ما امروز مي‌توانيم بگوييم كه در غرب 13 رويكرد وجود داشته است كه 3 تا مورد آن كلاسيك و 10 نوع آن مدرن است. اين رويكرد زبان‌شناختي است كه بر ساختارگراها اثر گذاشت.

اين استاد دانشگاه خاطرنشان كرد: كتاب «از معنا تا صورت» نظريه‌اي را دنبال مي‌كند كه در ايران نقد ادبي داشته‌ايم و 500 صفحه مباحث تئوريك را به خود اختصاص داده است. محبتي سعي مي‌كند كه توده عظيم بي‌شكلی را شكل بخشد. فردي كه جلد نخست اين كتاب را مي‌خواند با واژه‌هاي متون عربي روبرو مي‌شود كه بايد به دكتر محبتي آفرين گفت كه اين كتاب‌هاي مشكل را مطالعه كرده است.

وي افزود: آيا مي‌توانيم براي گردآوري نقد ادبي زبان فارسي به كتاب‌هاي عربي مراجعه كنيم؟ زيبايي‌شناسي هر خالقي مخصوص به اوست و اين درست نيست كه بلاغت خود را به زبان عربي نزديك كنيم. من معتقدم كه نقد ادبي در جهان غرب وضعيت بهتري داشت و حتي تا امروز وضعيت نقد ادبي در جهان عرب بهتر از ايران است. چرا ما كمتر به نقد ادبي گرايش پيدا كرده‌ايم؟

وي به سخنان دكتر خانلري اشاره كرد و گفت: خانلري معتقد بود كه ايرانيان بعد از اسلام به بحث زبان‌ فارسي نپرداخته‌اند زيرا زبان خود را مي‌دانستند و احساس نياز نمي‌كردند كه به زبان خود بپردازند. آيا زيبايي‌شناسي فارسي و عربي يكسان است؟ شما در متون عربي جست‌وجو مي‌كنيد كه تئوري‌هاي نقد ادبي را بيابيد، در يك متن غيرفارسي تئوري‌هاي ادبي وجود ندارد.

اين استاد دانشگاه يادآور شد: دكتر محبتي كتاب را به پايان مي‌رساند و در آن جا دوباره تذكره‌ها را توضيح مي‌دهد كه بايد اين فصل در بخش نخست اين كتاب جاي مي‌گرفت. «كشتي بي لنگر» زيباترين فصل كتاب است كه نشان مي‌دهد نقد ادبي ما پايه‌اي نداشته است و بیشتر شبیه يك كشتي بي‌لنگر است. بايد متذكر شوم كه تقدم شعر بر نثر به نقد ادبي ما آسيب نزد؛ بلكه نخست نقد ادبي ما آسيب ديد و شعر بر نثر رجحان يافت.

وي افزود: در بخش ديگر كتاب تقدم گفتار بر نوشتار و تقدم نوشتار بر گفتار بحث بسيار زيبايي را در بردارد و از ناصرخسرو نيز بسيار نمونه آورده‌اند كه گفتار بر نوشتار رجحان دارد. محبتي در صفحه 68 كتاب آورده است كه نقد جامعه‌شناسي را نمي‌توان نقد ادبي دانست، البته نمي‌توان به درستي دريافت كرد كه منظور دكتر محبتي از اين ديدگاه چه بوده است.

بشر دوست خاطرنشان كرد: محبتي از مولانا شواهد بسيار آورده‌ است كه مولانا معناگراست. خاقاني و انوري را مي‌توانيم معناگرا بدانيم ولي مولانا و عطار صورت‌گرايند. محبتي معتقد است كه نقد اخلاقي شديدا متأثر از نقد ذوقي است و نقد ذوقي نيز از ريشه‌هاي ديني نشأت مي‌گيرد.

وي افزود: محبتي كوشش مي‌كنند كه در طول 300 يا 400 سال گذشته از كتاب‌هايي كه اولا به ذات نقد ادبي نيستند نقد ادبي بيرون بكشد و عنوان كرده كه در طول اين قرون، 300 كتاب نقد ادبي نوشته شده است. محبتي از محافل و قهوه‌خانه‌هايي نام برده كه نقد ادبي در آن مطرح مي‌شده. بايد بگويم كه كدام قهو‌ه‌خانه و كدام نقد صورت گرفته كه پايه علمي داشته است؟

بشر دوست به بخش‌هاي ارزشمند كتاب نيز اشاره كرد و گفت: فصل بسترها ارزشمند است؛ ولي تكرار فصول پيشين است. فصل ناصرخسرو، سنايي و عين‌القضات نيز عالي نوشته شده است. هنگامي كه به انوري مي‌رسد دو بيت شعر مي‌آورد كه درباره فردوسي سروده شده است و انوري در جايي به فردوسي حمله و در جاي ديگر از فردوسي دفاع مي‌كند. نويسنده چطور مي‌تواند در اين زمينه نقد ادبي كند؟ محبتي از دل آثار مولانا 5 هزار بيت نقد ادبي بيرون كشيده است. آيا مي‌توانيم از دل آثار مولانا 5 هزار بيت نقد ادبي دربياوريم؟

وي در پايان سخنانش خاطرنشان كرد: شجاعت در بيان، حوصله، تحمل، صرف وقت براي مطالعه و خواندن صدها كتاب راه بسيار دشواري است كه دكتر محبتي براي گردآوري اين كتاب طی کرده. من چنین کاری را سلوك در متن مي‌نامم.

علي‌اصغر محمدخاني معاون فرهنگي شهرکتاب در پاسخ به سخنان  بشر دوست گفت: ديدگاه دكتر محبتي نقد بلاغي است نه نقد در دنياي معاصر و مشكل اصلي دريافت ما از نقد ادبي، در جهان امروز است.

همچنين محبتي با بيان اينکه بحث درباره صورت‌گرايي اديبان اوج کار من در اين کتاب است، متذکر شد: در اين کتاب مطرح مي‌شود که مولانا با همه ادعايي که در معناگرايي دارد، اما هيچ شاعري به اندازه او صور‌ت‌گرا نيست. او در ظاهر صورت‌گريز است؛ اما اين صورت‌گريزي ساختار کار اوست.

وي همچنين در پاسخ به گفته‌هاي بشردوست مبني بر اينکه نقد ادبي سيستماتيک در ايران وجود نداشته، گفت: اگر منظور از نقد ادبي همان نظريات رولان بارت باشد، من هم مي‌گويم که ما چنين نظرياتي نداريم و اگر کسي در آثار ناصرخسرو دنبال اين نظريه‌ها باشد، كار ابلهانه‌اي کرده است؛ اما ما نظريات ادبي مختص خود داشته‌ايم و اين نظريه‌ها مبتني به شهود کل‌گرايانه است.

اين پژوهشگر در مورد اظهارات بشردوست که فصل «کشتي بي‌لنگر» را نقيضه تئوري وي خوانده بود، گفت: اين فصل به اين معنا نيست که ما در گذشته هم نظريه ادبي نداشتيم؛ بلکه به اين معناست که بعد از مشروطه بستر و لوازم نقد ادبي كه از گذشته به ما رسيده بود از دست رفت و ما ديگر نقد ادبي منسجمي مثل گذشته که آثار ادبي را به هم پيوند بزند، نداشته‌ايم. 

وي در پاسخ به پرسش بشر دوست كه در قهوه‌خانه‌ها نقد ادبي وجود نداشته، گفت: در دوره صفويه بسياري از نقدهای ادبي در قهوه‌خانه‌ها صورت مي‌گرفته و حتي شاه عباس صفوي براي شنيدن اشعار به قهوه‌خانه‌ها مي‌رفت.

محبتي همچنين در واکنش به اظهارات صفوي که گفت آفرينش هنري بر اساس نظريه نيست، گفت: نظريه ادبي حداقل استفاده‌اش اين است که به دانشجو نيرويي براي تحليل يک اثر ادبي مي‌دهد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط