پنجشنبه ۲۵ تیر ۱۳۸۸ - ۱۲:۲۲
سعدي ادبيات غنايي و فردوسي ادبيات حماسي را براي ايرانيان سرود

دكتر منصور رستگار فسايي در پنجمين درس گفتارها درباره سعدي در شهر كتاب گفت: سعدي شاعري جامع الاطراف و شگفت‌انگيز است و همه ادبيات ما را دربردارد. سعدي پس از فردوسي به اوج اعتبار، استقلال سبك و شيوه بيان و فكر مي‌رسد. سعدي ادبيات غنايي و فردوسي ادبيات حماسي را براي ايرانيان و جهانيان سروده‌اند./

به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، دكتر منصور رستگار فسايي در پنجمين درس گفتارهايي درباره سعدي كه به «تأثير شاهنامه بر آثار سعدي» اختصاص داشت، گفت: سعدي شاعري است كه در انواع شعر به استادي مي‌رسد، غزل وي به همان استواري قصايد اوست و قصايد او نيز به همان لطف و عظمت غزليات اوست.

وي كه عصر روز گذشته (24 تيرماه) در مركز فرهنگي شهر كتاب سخن مي‌گفت، با اشاره به دريافت آگاهانه و هوشمندانه سعدي افزود: سعدي نه تنها با دريافت آگاهانه و هوشمندانه شاعرانه خويش مي‌تواند ابعاد مختلف يك هنرمند به تمام معنا را ايفا كند، بلكه يك نثرنويس جامع و كامل است و به همان اوجي در نثر مي‌رسد كه در شعر رسيده است.

مولف كتاب «از پادشاهي كيومرث تا پادشاهي كيقباد» خاطرنشان كرد: سعدي در ادبيات غنايي ايران يگانه است و تجربيات عاشقانه و عاطفي سعدي در غزل‌هاي او بي‌ترديد قابل فهم‌ترين و همدل‌سازترين شيوه‌هاي شاعران غزل‌پرداز است و به همان سادگي شعر فرخي و انوري سعدي غزل مي‌سازد و با مخاطب خويش ارتباط برقرار مي‌كند.

وي افزود: در ادب تعليمي و اخلاقي كار سعدي در نظم و نثر يگانه است. اگر سعدي غزل نداشت و شاعر غنايي ساز نبود، بهترين استاد، معلم و مربي شعر تعليمي در ادبيات ايران بود. شعر تعليمي، رسا و روشن و به لحاظ حسن و زيبايي پيكره شعر است. كلام تعليمي سعدي نه تنها در زمينه شعري مانند بوستان است بلكه قصيده‌هايش به همان زيبايي نثر تعليمي است و محتواي اشعارش تمام مقام سازهايي ساخته شده را دربردارد زيرا سعدي وزن را فداي لفظ نمي‌كند.

اين بازنويس شاهنامه فردوسي خاطرنشان كرد: نثر سعدي ماندگار است و هيچ غرابتي مانند مقامات حميدي ندارد. نثر عرفان كه پس از سعدي آغاز شد در گلستان به حد اعلاي خود مي‌رسد و مي‌تواند نثر عارفانه محسوب شود. ادب نمايشي در كلام سعدي در «جدال سعدي با مدعي» داراي چنان ارزش‌هاي تصويري و نمايشي است كه گويي براي نمايش امروزي نگاشته شده است و تمام فضاسازي‌ها به طوري فراهم آمده‌اند كه مي‌توانيد برداشت امروزي از ادب نمايشي داشته باشيد.

مولف «كتاب پادشاهي كيكاوس» به انواع ادب جهان اشاره كرد و يادآور شد: ادب جهان 4 نوع است، ادب غنايي، ادب تعليمي، ادب نمايشي و ادب حماسي. عليرغم اينكه سعدي شاعري غنايي‌ساز است بلكه شخصيتي ويژه دارد، سعدي تربيت مدرسه‌اي نظاميه‌اي داشته و به دليل تحقيقي بودن كار و دامنه مطالعه، منابع فكري را در ناخودآگاه و خودآگاه خود تقسيم مي‌كند.

وي افزود: همه اين بخش‌ها بازتاب خودآگاه سعدي است زيرا تجربه انساني است كه عاشق مي‌شود و به مكتب مي‌رود و بر كرسي وعظ مي‌نشيند و به بيان انديشه و فكر خود مي‌رسد و گاهي مي‌انديشد كه بايد تصويري از آنچه مي‌بيند بدهد. همه اينها رسالت شاعرانه‌اي است كه سعدي براي خود دارد. در روزگار سعدي دوره سياه تاريخي حمله مغول به ايران است و چراغ فرهنگ و هنر آخرين شعاع خود را دارد.

مولف كتاب «پادشاهي كيخسرو» خاطرنشان كرد: بازگشت سعدي به شيراز بازگشت به آرامش است. سعدي در اين مركز، آرامش گمشده را بازمي‌يابد. بازگشت سعدي به وطني است كه در آنجا آرامش مي‌يابد. سعدي براي كسب علم و دانش به شيراز رفته است. زيبايي غزل سعدي در كلام خورشيدي و درخشاني اوست كه شفافيت و پاكي آن را از شاهنامه مي‌گيرد. خودآگاهي سعدي ايجاب مي‌كند كه تمام ابعاد شخصيت خود را به يكبارگي بروز دهد زيرا شيراز اصحاب علم و فرهنگ و فضيلت را در خود جاي داده است به همين دليل در مقدمه گلستان، تواضع و احترام را به اصحاب علم شيراز مي‌بينيد.

وي افزود: سعدي يك درد ناخودآگاه دارد، ناخودآگاه جمعي كه در همه جامعه‌هاست مانند خودآگاه جمعي مطرح نيست. سعدي در ذهن ما به عنوان سخنور بزرگ و آخر زمان مطرح است.بذر سخني كه فردوسي پراكنده، ناخودآگاه آخر زمان سعدي را تحت تأثير قرار مي‌دهد و مي‌توان در خلال نكته‌هاي سعدي آن را مشاهده كرد. بايد بيشتر بينديشيم كه ادب حماسي و اساطيري كه در ناخودآگاه جمعي است چطور در انديشه سعدي بروز مي‌كند.

اين استاد دانشگاه به تفاوت عصر سعدي و فردوسي پرداخت و گفت:‌ چرا مي‌گوييم كه سعدي شاگرد مكتب فردوسي است؟ سعدي انسان عصر پريشاني و عصر شكست و نااميدي است. انسان عصري است كه همه چيز در جامعه دچار بحران خاص فرهنگي شده و با حمله مغول دولت‌هاي بزرگ و انجمن حمايت از شاعران از بين رفته است و سعدي جز غمي جانكاه چيزي ندارد اما اميد فراوان مي‌خواهد تا شعر بگويد. سعدي همه انديشه‌هايش را به سمت غزل مي‌برد اما نمي‌تواند خود را راضي كند و به طرف قصيده، مثنوي و... پيش مي‌رود.

وي افزود: فردوسي انسان روزگار اميد است، روزگاري كه تمدن ايراني شكل مستقلي مي‌يابد و بعد از سه، چهار قرن هويت ايراني شكل مي‌گيرد و احيا مي‌شود و ايران به هويت ديرينه خود رنگ و روي تازه مي‌دهد و مي‌بينيم كه يعقوب ليث نيز در احياي هويت ايراني نقش بسزايي داشته است. يعقوب ليث كه از جامعه برخاست زبان عربي حدود خود را با زبان فارسي از هم جدا كرد. رودكي آمد و رودكي تجربه‌هاي متفاوت شاعري را انتخاب كرد. ظهور رودكي مانند ظهور نيما در دوران ما بوده است، كشف آن چيزي است كه بازتاب انديشه زبان اوست رودكي نوانديشي خود را در شاعري نشان داد و اگر يعقوب ليث نبود انديشه‌هاي رودكي متجلي نمي‌شد.

مولف كتاب «از پادشاهي لهراسب تا پادشاهي دارا» خاطرنشان كرد: در دوره ساماني كه فردوسي كودكي بيش نيست آزادانديشي ايراني، غرور ملي و استقلال ايراني پهناي خراسان بزرگ را در بردارد و كم‌كم تبديل به ايران بزرگ مي‌شود و خورشيد خراسان را به طلوع نور وادار مي‌كند. فردوسي با اين غرور ملي بزرگ و پرورده مي‌شود، اين شاعر حماسه‌سرا براي انديشه ايراني كتابي مي‌خواهد كه بازتاب انديشه‌هاي ايراني باشد و شناسنامه ملي مي‌خواهد كه داراي ارزش‌هاي اخلاقي و ديني باشد. فردوسي اراده‌اي دارد كه 30 سال وقت خود را براي شاهنامه مي‌گذارد اراده فردوسي مبتني بر جامعه اوست.

وي افزود: فردوسي از قهرمانان سخن مي‌گويد كه براي ايران مبارزه كردند از آغاز پادشاهي كيومرث تا يزدگرد سوم. فردوسي از پهلوانان و قهرماناني سخن مي‌گويد كه مدافع ايران بودند و مرگ برايشان معنايي نداشت و ناميرا و جاودان بودند. بينش سعدي در عصر خود بينش ناخودآگاه است ولي بينش فردوسي بينش آگاه و اراده‌دار ذهني است. طرح و برنامه فردوسي با سعدي متفاوت است. سعدي شاعر فصل محسوب مي‌شود و بوستان را در يك فصل و گلستان را در فصل ديگري سروده است ولي فردوسي مرد انديشه است و براي به دست آوردن منبع و مأخذ كوشش مي‌كند و ادبيات پهلوي را از كشاورزان روزگار مي‌شنيده و از هر سند و مدركي درباره گذشته استفاده مي‌كرده است.

مولف كتاب «از پادشاهي اسكندر تا پادشاهي بهرام گور» خاطرنشان كرد:‌ سعدي ادبيات غنايي را سرود و بازتاب ناخودآگاه خود را در آثارش مي‌توان مشاهده كرد. ادب غنايي براي فردوسي وجود دارد اما براي سعدي پرداختن به حماسه متفاوت است. فردوسي و سعدي به رغم اينكه 3 قرن با هم فاصله دارند، ولي گاهي اوقات به هم نزديك و گاهي از هم دور مي‌شوند آنگاه فكر مي‌كني كه بيش از 3 قرن با هم فاصله دارند.

وي افزود: تمام اشعار و غزل‌هاي عاشقانه سعدي تأثير از ادبيات حماسي مي‌گيرد و ناخودآگاه سعدي ريشه در فضايي دارد كه فردوسي در آن باليده است. سعدي و فردوسي بر جاودانگي مي‌انديشند زيرا اشعارشان در پيوند با فرهنگ است و مردم جامعه خواننده آثار ادبي اند كه جاودانگي را به هنرمند مي‌دهند و آثارشان را از نسلي به نسل ديگر منتقلي كنند. سعدي در مسيري گام مي‌نهد كه فردوسي در آن مسير گام برداشته است و خيرخواه مردم به شمار مي‌رود. فردوسي به وطني به نام ايران مي‌انديشيده است كه همه پهلوانان و قهرمانان آن نام‌‌آور بوده‌اند.

اين بازنويس شاهنامه فردوسي خاطرنشان كرد: فردوسي انسا‌ن‌هاي اساطيري و پيش از تاريخ و شخصيت‌هاي بزگ تاريخي را به نماد تبديل مي‌كند و اين شخصيت‌ها نمادهاي استقامت ايران محسوب مي‌شوند. رستم يلي در سيستان و يگانه نماد استقامت و مقاومت براي ايران به‌شمار مي‌رود و پيروزي ساز و درخشنده است. در شاهنامه آمده است كه رستم به چاه مي‌افتد كه ملت و جامعه در اوج افتخار باقي بمانند. سعدي مصلحت جامعه را با تفكر معاصر خود حل مي‌كند ولي گاهي اوقات ضعف دارد و تسليم مي‌شود و در عين حال فروتنانه و اصل‌پذير رفتار مي‌كند.

مولف كتاب «از پادشاهي يزدگرد بهرام تا پادشاهي هرمزد انوشيروان» يادآور شد: فردوسي در تمام شخصيت‌هاي شاهنامه يك نوع غرور ملي ايجاد مي‌كند زيرا باورمند است كه نام آن‌ها بايد پايدار باشد. در تصور فردوسي و تفكر خردمندانه او مي‌بينيم كه شخصيت‌هايش را نماد مي‌كند تا بازتوليدي نظير خود داشته باشد. از هنگامي كه كاوه، فريدون، بهرام در شاهنامه بروز مي‌كنند تا بزرگاني مانند گيو، گشتاسب و رستم به‌وجود مي‌آيند، نام آن‌ها جاودان مانده است. فردوسي نماد انساني است كه بتواند اعصار را ببيند.

وي افزود: سعدي و فردوسي روشنگري و حقيقت‌جويي دارند و سوزي در كلامشان نهفته است كه با درد و سوز و آه كلامشان را آغاز مي‌كنند. انسان براي سعدي يك موجود مقدس است كه بايد در تمامي ابعاد مورد ارج و عزت قرار گيرد. سعدي در عصري زندگي مي‌كند و نيت سعدي در روزگار پنهان خود است ولي در كلام فردوسي نام انسان و هويت انسان مشاهده مي‌شود زيرا افتخار گودرز، رستم، بهرام، گيو و گشتاسب در نام است.

مولف كتاب «از پادشاهي خسرو پرويز تا پايان پادشاهی يزدگرد» خاطرنشان كرد: فردوسي به نوعي با سعدي در ارتباط هميشگي است. سعدي يكبار به صراحت در بوستان خويش از فردوسي نام مي‌برد و بيتي از او تضمين مي‌كند و نام فردوسي را چنان با احترام مي‌برد كه ناخودآگاه تبديل به آگاهي مي‌شود.
چه خوش گفت فردوسي پاك‌زاد / كه رحمت بر آن تربت پاك باد
سعدي به فردوسي اوستادان مي‌گويد، احترامي كه سعدي به فردوسي مي‌گذارد استثنايي است و در آثار منظوم و منثور سعدي احترام به اين بزرگي به ديگر شاعران به چشم نمي‌آيد. معناي ستايش سعدي از فردوسي را بايد درك كرد و در اشعارش آن‌ها را يافت.

وي در پايان سخنانش خاطرنشان كرد: سعدي، در روزگار سكوت و شكست حمله مغول، به استادي چون فردوسي مي‌رسد و از فردوسي با نام چه خوش گفت فردوسي پاكزاد ياد مي‌كند زيرا معيار ارزش‌هاي كلام فردوسي را مي‌شناسد و به انديشه‌هايي كه در شاهنامه متبلور است احترام مي‌گذارد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط