در نشست نقد و بررسي كتاب «طبقات اجتماعي دولت انقلاب در ايران» عنوان شد:
«طبقات اجتماعي دولت انقلاب در ايران» اثري جامعهشناسانه و تهي از مايههاي تاريخي
ابوالفضل رضوي مولف و پژوهشگر تاريخ در نشست نقد و بررسي كتاب «طبقات اجتماعي دولت انقلاب در ايران» نوشته احمد اشرف، كه عصر پنجشنبه(24 ارديبهشت) در سراي انقلاب اسلامي نمايشگاه كتاب برگزار شد، از اين كتاب به عنوان اثري جامعهشناسانه ياد كرد كه از مايههاي تاريخي تهي است و مترجم بايد براي پرهيز از آسيبهاي آن، نقدي را ضميمه اثر خود ميكرد./
در ابتدا، علي ططري، مدير مركز اسناد كتابخانه مجلس شوراي اسلامي، مجري و كارشناس اين نشست با معرفي اجمالي كتاب «طبقات اجتماعي دولت انقلاب در ايران» و نويسنده اثر «احمد اشرف» گفت: دو مقاله نخست اين اثر كه طبقات اجتماعي دوره ميانه و قاجار را ميكاود، مورد بحث و بررسي اين نشست است.
وي با بيان اين كه مهمترين اثر احمد اشرف كتاب «موانع رشد سرمايه داري در ايران» است، گفت:در كتاب مورد بررسي اين نشست، احمد اشرف مدخل خوبي را براي تحقيقات ايجاد كرده اما نتوانسته است مطلب خود را پرورش دهد.
دكتر شهرام يوسفيفر منتقد اثر و عضو هيات علمي پژوهشگاه علوم انساني با بيان اين كه شخصيت احمد اشرف و كارهايش را نميتوان در مطالعات مربوط به ايران ناديده گرفت، گفت: كساني كه در حوزههاي جامعهشناسي مطالعه ميكنند تاكنون به مطالعات بين رشتهاي نپرداختهاند. احمد اشرف كارهاي بنياديني در اين زمينه انجام داده است و از تئوري پردازان مباحث توسعه كشورمان است.
وي با اشاره به مشاهده برخي از نظريات جامعهشناسي در كتاب مذكور تصريح كرد: ما چارهاي نداريم جز اين كه نكات مثبت و نكاتي را كه تبيين كننده وضعيت ايران است، از نظريات غير ايراني مانند نظريههاي ماركس وبر بگيريم. تاثيرگذاري و تاثيرپذيري بين نظريات از يكديگر اجتناب ناپذير است. علت عدم توفيق احمد اشرف در پرداختن به وضعيت فقدان طبقه اجتماعي ايران، تكيه نداشتن بر يك نظريه خاص است.
در ادامه، دكتر ابوالفضل رضوي، عضو هيات علمي دانشگاه لرستان و كارشناس بحث با بيان ضرورت مطالعه رشته تاريخ از طريق رويكرد بين رشتهاي، به تعيين تعريفي از علم تاريخ پرداخت و گفت: وقتي به مقاله اشرف اشاره ميشود، به اين نتيجه ميرسيم كه نگاه احمد اشرف در آثار قبلياش با اين كار متفاوت است . در اين كتاب نگاه تلفيقي از دو مكتب ساختارگرايي و كاركرد گرايي به چشم ميخورد و همين موضوع، بحث را مقداري جالب ميكند. ما بايد بررسي كنيم آيا بحثهايي كه مطرح ميشوند با واقعيتهاي موجود تاريخ ايران تطابق دارند يا خير؟ اگر يك نويسنده بتواند در ذهن خوانندهاش علامت سوال ايجاد كند، موفق خواهد بود.
به اعتقاد او، احمد اشرف بايد با نگاهي نوتر، تاريخ ايران را با در نظر گرفتن پيوستگيهاي فرهنگي بررسي ميكرد. در اين كتاب نظريهپردازي يا تئوري پردازي خاصي انجام نشده است.
همچنين، دكتر شهرام يوسفيفر، منتقد اثر، با اشاره اين كه بخشهايي از اين مقاله، دايرهالمعارفي است و ويژگيهاي خاص خود را دارد، گفت: چون هيچ منبع ديگري نداريم، اين كتاب خواه ناخواه در مطالعات جامعهشناختي ايران جاي خود را باز خواهد كرد لذا مترجم ميبايست مسووليتي را كه قبول كرده، به اتمام مي رساند يعني موضع خود را ترسيم ميكرد. ايشان ميبايست كتاب را با حواشي نقد ارايه ميكرد و چون اين كار انجام نشده، آسيبهايي كه از مطالعه اين اثر متوجه مطالعهكنندگان و محققان ميشود، زياد است.
او افزود: نقاط ضعف جدي در كار اشرف وجود دارد كه بايد به درستي مطرح كرد. او در توصيف ملاكهاي شناخت طبقه كاملا در دوم نخبهگرايي افتاده است. يعني تمام اسناد خود را بر اساس كتابهاي نظريه پردازان يافته به دور از قرار گرفتن در فضاي ايران آن زمان نظرياتي را طرح كرده است.
در پايان، دكتر ابوالفضل رضوي، عضو هيات علمي دانشگاه لرستان و كارشناس بحث، خاطر نشان كرد: احمد اشرف بدون اين كه روش درستي براي بحث خود برگزيند، آن را شروع كرده است. اگر او مباحث جامعهشناسي تاريخ را با توجه به مايههاي تاريخي بررسي ميكرد، اثرش نقايص كمتري داشت.
وي تصريح كرد: بايد عبارت و اصطلاحات كتاب مفهومپردازي ميشدند. به نظر ميرسد احمد اشرف ابتدا براي طبقه اجتماعي يك سري ويژگيهاي مشخص برشمرده و بعد سعي كرده است از لا به لاي منابع، براي نظرياتش دادههاي تاريخي و عنصر بجويد.
شايد او با نگاه بين رشتهاي پيش رفته باشد؛ اما به دنبال آن چيزي بوده كه خودش ميخواسته است.
بيست و دومين نمايشگاه بينالمللي كتاب تهران، تا 26 ارديبهشت ماه در مصلي بزرگ امامخميني (ره) تهران برپاست.
نظر شما