به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، وبلاگها و وبسايتهاي ادبي در هفته گذشته مطالبي درباره آمدن بهار، مقدمه كتاب بعدي يك شاعر، رباعي در ستايش حضرت محمد(ص) وچند سروده جديد را منتشر كردند.
رباعی در ستایش حضرت محمد(ص)
سیدعلی میرافضلی در «اسپریچو» این هفته به مناسبت ولادت پیامبر اسلام مطلبی با عنوان «استوای توحید: ۴۲ رباعی در ستایش پیامبر اسلام» را منتشر کرده است.
وی درباره این مطلب گفته است: «متن حاضر، به نقل ۴۲ رباعی کهن از شعرای دوره صفویه در ستایش پیامبر اسلام اختصاص دارد. این رباعیات را اواخر سال ۸۴ من به خواهش دوست عزیز آقای علیرضا قزوه از دستنویس کتابخانه آستان قدس رضوی نقل کردمشان برای کتابی که ایشان در تدارک چاپ آن بود: رباعیاتی در مدح پیامبر (ص). کتاب آقای قزوه ظاهرا چاپ شده است، اما من هرگز آن را ندیدهام.»
به نوشته میرافضلی، این چهل و دو رباعی، برگرفته از کتاب جواهر الخیال اثر میر محمد صالح رضوی مشهدی ملقب به صدر الممالک (۱۱۰۴ ق) است.»
«عید آمد من خانه تکانی کردم»
نویسنده وبلاگ «واران» که دربرگیرنده شعرهای جلیل صفربیگی است، این هفته دو «بهاریه!» را در وبلاگش قرار داده است:
«امسالم و پیرارم و پارم رد شد
از شهر جوانیام قطارم رد شد
مانند زنی سبزه بهار عمرم
زنبیل به دست از کنارم رد شد»
«من نام کسی نخواندهام الا تو
با هیچ کسی نماندهام الا تو
عید آمد و من خانهتکانی کردم
از دل همه را تکاندهام الا تو»
دوشنبههای آبی یک وبلاگنویس
سید اکبر میرجعفری نویسنده وبلاگ «گندم و بلدرچین» مطلبی را به احترام حمید رضا شکارسری شاعر منتشر کرده است.
او در این مطلب نوشته: «دوشنبههای ما آبی است، آبیتر از «دوشنبههای آبی ماه»، چون هنوز هم میتوانیم به بهانه شعر دور هم بنشینیم و دیدار تازه کنیم البته اگر بگذارند.»
میر جعفری ادامه داده است: « حمید شکارسری از «باز جمعهای گذشت» تا اکنون که جرئت میکند و نام کتابش را «پیرتر از خود» میگذارد، راه زیادی را آمده است. غزل سروده، تئوری پرداخته، در قالبهای نو غور کرده و دستاوردهایش را با جوانان در میان گذاشته است و این که حمید با جوانهاست، شعرش و خودش هر روز جوانتر میشود، یعنی او به جوانها زبان باز کردن میآموزد و از آنها جوان شدن را فرا میگیرد.»
قزوه از دهلی نو میرود تا اصفهان
علیرضا قزوه شاعر و نویسنده وبلاگ «عشق علیهالسلام» این هفته نیز یکی از سرودههای خودش را که در دهلی نو سروده و عنوان آن «ای جوانان عجم اجر شما با اسفناج!» است، منتشر کرده است:
« حجّت ما همچنان عشق است روز احتجاج
کاش باران میگرفتی در شب ما کاش کاش
کاش نرگس میدمیدی در دل ما کاج کاج
باز دیشب اصفهانی در دلم دم میگرفت
افتخاری قطعهای میخواند از استاد تاج
باز هم از دهلی نو میروم تا اصفهان
تا شب زایندهرود و سوز آواز سراج»
در نوروز سفر کنید
یوسف علیخانی پژهشگر و نویسنده مجموعه داستان «اژدهاكشان» در وبلاگش با نام «تادانه» مصاحبهای که با خبرگزاری مهر انجام داده را قرار داده است؛ در این مصاحبه علیخانی گفته است: «به همه نویسندگان و علاقمندان ادبیات توصیه میکنم در ایام نوروز به جای مطالعه سفر کنند، چرا که سفر میتواند تجربه خوبی برای نوشتههای بعدی آنها فراهم کند.»
وی ادامه داده است: «نویسندگان باید با سفر دنیایشان را بزرگتر کنند؛ سفر کردن دیدی به آنها میدهد که بعد از آن میتوانند با استفاده از این دید تازه، داستانهای جذابتر و تاثیرگذارتری بنویسند.»
«سالهای تاكنون» بهاری میشود
عبدالجبار کاکایی نیز از دیگر شاعرانی است که یکی از سرودههایش را با عنوان «تو را دوست دارم» که حال و هوای بهار دارد، در وبلاگش «سالهای تاکنون» قرار داده است:
«بهاری شو و دستهای مرا
بگير و برویان ازين خاك پير
سراغم بيا تا چو رودي رها
بريزم در آرامشي دلپذير
تو را دوست دارم كه روياي تو
ستونهاي اين سقف نيلوفريست
تو را دوست دارم كه روز تو عيد
شب قصههای تو ماه و پريست»
اين شاعر مقدمه كتاب بعدیاش را مینويسد
مريم جعفری آذرمانی شاعر و برگزیده بخش شعر سنتی سومین دوره جایزه پروین اعتصامی، نويسنده وبلاگ «من شاعرم»، در مطلبي با عنوان «سعدي غم نيستي ندارد» به ۵ پرسش: «چرا این کتابها با فاصله زمانی کم منتشر شدهاند؟»، «چرا شعرها را به ترتیب تاریخ منتشر میکنم؟»، «چرا این قدر شعر مینویسم؟»، «چرا به نظر بعضی دوستان، شعرهای هر کتاب تا کتاب بعدی تفاوت زیادی ندارند؟» و «شاعر زن؟ شاعره؟»، پاسخ داده كه به قول خودش مقدمه كتاب بعدي او محسوب میشود.
جعفري در ابتدای اين مطلب گفته است: «همیشه با خواندن مقدمههایی که در بعضی کتابهای شعر میدیدم، میاندیشیدم که در کنار شعر، این با ارزشترین مرامنامه انسانی، چه لزومی به آنهمه توضیح است. اما حالا بعد از انتشار چهار کتاب، تازه میفهمم که باید بعضی چیزها را توضیح داد. نکتههایی که در این مقدمه مینویسم، اشارههایی است به بعضی دغدغههایی که مال من نیستند، اما باید از طرف من توضیح داده شوند. اگرچه بسیاری حرفها را نمیشود گفت.»
چقدر منتظر مقدم بهار شدیم
محمدرضا ترکی شاعر نیز این هفته در وبلاگ «فصل فاصله» سرودهای با عنوان «نیاز» قرار داده است:
«برای باختن دل قمار کافی نیست
دو چشم مست و نگاه خمار کافی نیست
نسیم و ابر و تقلای دانهها در خاک
برای رویش یک شورهزار کافی نیست
چقدر منتظر مقدم بهار شدیم
بهار آمده، اما بهار کافی نیست»
بهار غزلوار میآيد
اسماعيل امينی شاعر و روزنامهنگار در وبلاگش «ترنم» در آستانه بهار مطلبي با عنوان «باغ آب و رنگ فروردين» كه شعري است از سيدمحمدضياء قاسمي شاعر افغان را منتشر كرده و در ادامه اين مطلب به توضيح ظرافتهای غزل این شاعر پرداخته است: «نام اين غزل «تقدير» است و شاعر آن «سيدمحمدضياء قاسمي» از شاعران جوان افغان كه سالياني مقيم ايران بود. اين غزل را از آن رو برگزيدم كه در آستان بهار، گواهي باشد بر ظرفيت قالب غزل در ايجاد پيوند ميان اصالت و نوآوري. غزل به اقتضاي نامش و به اتكاي پيشينه هزارسالهاش همواره نغمهخوان عشق بوده است و اگرچه گاهي ميزبان فلاسفه و حكما و صوفيان، اما از ايشان نيز جمع عاشقانشان بيشتر مقيم كوي غزل بودهاند.»
نظر شما