سه‌شنبه ۱۸ بهمن ۱۴۰۱ - ۱۸:۴۱
القای تفکر غرب به نوجوانان ایرانی در قالب رمان‌های ترجمه شده

سمیه سلیمانی نویسنده و منتقد ادبی در جلسه نقد کتاب «دختری که ماه را نوشید» ضمن اشاره به ماجراپردازی خوب داستان، ضعف خدا باوری و فردگرایی مفرط را از ایرادهای محتوایی این اثر دانست.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): جلسه نقد رمان «دختری که ماه را نوشید» به همت کتابخانه ۲۲ بهمن بندرکیاشهر و با همکاری کانون ادبی راوی استان گیلان برگزار شد. این رمان فانتزی که یکی از پر فروش‌ترین کتاب‌های نیویورک تایمز است و نوشته کلی بارن هیل، نویسنده ۴۹ ساله آمریکایی است.
 
این کتاب که برای رده سنی نوجوانان و حول محور مضامینی همچون جادو و جادوگری، محبت، توجه به خانواده، مهر مادری و دوران بلوغ و ویژگی‌های آن نوشته شده است از سوی فروغ منصور قناعی ترجمه و انتشارات پرتقال آن را به چاپ رسانده است.
 
در این جلسه فاطمه فتحی‌فر، مجری کارشناس بیان داشت که در سال‌های اخیر کتاب‌ها و سریال‌های غربی به‌خصوص آمریکایی زیادی برای نوجوانان حول محور ژانرهای ترسناک، جادو و جادوگری نوشته و ساخته شده است. وی از سمیه سلیمانی، نویسنده و منتقد پرسید که آیا علت این امر براساس مخاطب‌شناسی و استفاده از روحیه کنجکاو و بی‌باک نوجوانان است یا اندیشه و ایدئولوژی خاصی پشت آن‌ها نهفته شده است؟
 
سلیمانی در پاسخ به این سوال گفت: قطعا دید من به اینگونه داستان‌ها و سریال‌ها با دید یک نوجوان فرق دارد. شاید آن‌ها یک هم‌ذات‌پنداری با شخصیت‌های رمان‌ها یا سریال‌ها می‌کنند. من به‌عنوان مادر که یک دختر نوجوان هم دارم، می‌توانم بگویم که ویژگی‌های نوجوانی، اینگونه هیجانات را می‌طلبد. هیجانی که نیاز به زحمت زیادی نداشته باشد. جادو از این جنس هیجانات است. در کتاب «دختری که ماه را نوشید»، دختری با قدرت‌های جادویی به اسم «لونا» نقش‌آفرینی می‌کند که وقتی راه می‌رود، از ردپایش گل می‌روید لونا با یک نگاه می‌تواند هیولا را تبدیل به خرگوش کند. این‌ها رویدادهایی هستند که سریع اتفاق می‌افتند و مستلزم گذشت زمان و مستلزم صبوری نیستند. نوجوانان ما اهل اندیشه، تفکر و تعقل هستند؛ اما بنا بر ویژگی‌های سنی و ویژگی‌های فیزیولوژی، اهل صبوری نیستند، برای همین جادو در این سنین پذیرفته می‌شود و برای‌شان جذاب است که چقدر خوب همه چیز به زودی و آسانی تغییر می‌کند.
 

این منتقد راجع به تحلیل فنی کتاب «دختری که ماه را نوشید» اینگونه بیان داشت که به لحاظ فرم داستان‌نویسی، نمی‌توانیم به این کتاب اشکال وارد کنیم. چون ما یک کتاب ترجمه شده را خواندیم. ممکن است نوع نگارشی که در کشور ما اشتباه دانسته می‌شود. در فرهنگ آن‌ها یک سبک نویسندگی باشد. ولی اگر بخواهیم سخت‌گیرانه به آن نگاه کنیم، این کتاب اشکالات فرمی هم دارد. به نظرم، داستان شروع مناسبی نداشت. مخاطب را سردرگم می‌کرد. معرفی شخصیت‌ها در ابتدای داستان به آرامی صورت می‌گیرد و این شخصیت‌پردازی به حوصله و با جزئیات مخاطب را خسته می‌کند. داستان، مضمون خاصی داشت همراه با جذابیت و ماجراپردازی، اما در روند داستان اطاله کلام هم مشاهده می‌شود. ما، در روند داستان فضاسازی خوبی را شاهد بودیم. حالا اگر جمله پردازی و اشتباهات ترجمه را کنار بگذاریم. توصیف مکان‌ها دقیق است و به جا. من به‌عنوان مخاطب می‌توانستم مکان‌ها را تصور کنم. مثلا در خانه زان، جادوگر مهربان، آن امنیت و آرامش را درک می‌کردیم. در انتهای داستان هم به فراخور روند آن، ضرب‌آهنگ داستان تند می‌شود و نوعی بی قراری را به خوبی به خواننده القا می‌کند.
 
در ادامه فاطمه فتحی فربیان داشت که نویسنده کتاب، مادر ۳ فرزند است. این تجربه زیسته در داستان او کاملا هویدا است. چند زن به عنوان مادر در این داستان با همان ویژگی‌های دلسوزی، فداکاری، حمایتگری، دغدغه‌مندی نسبت به آینده فرزندان حضور دارند. این رابطه عمیق مادر و فرزندی را نویسنده به درستی به تصویر کشیده است. سمیه سلیمانی هم نظر خود را در رابطه با این موضوع اینگونه بیان داشت:
 ما مادرانگی را در همه جای کتاب می‌بینیم. از آن لذت بردیم. من به‌عنوان یک مادر این احساس جاری در داستان برایم باورپذیر بود.

وی در رابطه با تحلیل محتوایی کتاب گفت: ما در این داستان با یک شهر روبه‌رو بودیم شهری که در ابتدا خیلی برای ما واضح و روشن نبود که در آن چه می‌گذرد. فقط می‌دانستیم عده کمی از شهروندان آن با عنوان «انجمن بزرگان» و «خواهران ستاره» در آنجا زندگی می‌کنند و به بقیه شهروندان زور می‌گویند. اما رفته‌رفته در روند داستان متوجه شدیم که آنجا شهری تیره و تاراست با مردمانی غمگین که سال‌ها بی چون و چرا قوانین جبرگونه حاکمان را اجرا کرده‌اند. در این میان فقط چند نفری بودندکه اهل فکر و تعقل بودند که از قضای روزگار نوجوان بودند.
 

سلیمانی در ادامه افزود: در این داستان نگاه‌های جدیدی نسبت به جادوگر، هیولا، مرداب و اژدها برای خواننده به تصویر کشیده شده است، مثلا مرداب در نگاه ما آبی راکد است. رنگ و بوی ناخوشایندی دارد در این داستان، نویسنده آن را شاعرانه توصیف کرده است. جادوگر، هیولا و اژدها در ظاهر چیزهای بدی هستند. ولی در این داستان، آنها در امنیت و آرامش توانستند در عین زیبایی ظهور کنند . در واقع «کلی بارن هیل» ما را از ظواهر به باطن سوق می‌دهد این یکی از نکات اخلاقی کتاب بود که هیچ چیز را از روی ظاهر نپذیریم. در همین راستا ما در داستان گروهی به‌عنوان «خواهران ستاره» را داریم که اسم وسوسه انگیز و قشنگی دارند اما در نهایت موجودات بدجنسی هستند. از طرف دیگر جادوگر یک انسان مهربان است. هیولا و اژدها نیز کاراکتری مثبت دارند. اگر چه در ظاهر مثبت نیستند.
 
این منتقد همچنین افزود: سکون، رشدی برای ما نمی آورد رشد مستلزم حرکت است. در این داستان رشد و حرکت را برای چند شخصیت از جمله برای جوانی به اسم «آنتین» با پیگیری حرفه‌ای که به آن علاقه داشت اتفاق افتاد. او کسی بود که قانون جبرگونه حاکم بر شهر را نپذیرفت، تلاشش برای رهایی از مشکلات قابل تحسین بود.
 
سمیه سلیمانی ضمن بیان اینکه در جای جای داستان توجه به توانمندی‌های فردی و درونی زیاد مطرح شده است که این خود یک حس توانمندی کاذب را به وجود می‌آورد. وی افزود: توانمندی‌های فردی قابل انکار نیستند. همه ما یک توانمندی درونی داریم. در حد فانتزی می‌توانیم این توانمندی‌ها را به طور اغراق‌آمیزی بزرگ بدانیم؛ اما در زندگی واقعی افراد، چنین چیزهایی پذیرفتنی نیست. ما در فرهنگ خودمان اعتقاد به یک الله داریم معتقدیم که خدا یکی است و سبک زندگی موحدانه‌ای بر روح جامعه ما حاکم است؛ اما روح حاکم بر کتاب روح اومانیستی و جادوگری است.
 
این منتقد ادامه داد: ما با کتاب جذابی مواجهیم. ماجراپردازی قوی دارد. نکات اخلاقی و تربیتی دارد، حرکت، رشد و امید دارد؛ اما به‌طور ظریفی «خدا» از آن حذف شده است. این در حالیست که دین‌داری یک مساله فطریست و همین یک نوع از خود بیگانگی را به مخاطب نوجوان القا می‌کند، که البته ابتلای غرب همین است. غرب از مضامینی مثل جادو استفاده می‌کند چون می‌داند که انسان‌ها از لحاظ فطری به غیب گرایش دارند و جادو هم از غیب می‌آید و برای ما ملموس نیست.
 
سلیمانی در پایان گفت: ما در کشور خودمان موضوعات شبیه به این کتاب را به عالی‌ترین وجه داریم و استعداد‌های بی‌شماری داریم. قطعا موج این دست کتاب‌ها نوجوانان ایرانی را با خود نمی‌برد اگر نوجوانان ما با نیت تعقل و تفکر این کتاب‌ها را بخوانند. بدون شک می‌توانند آثاری مشابه، اما هم جنس با فرهنگ خودمان خلق کند.
 
در ادامه این جلسه نوجوانان هم نظرات خود را راجع به این کتاب بیان کردند.اکثرا معتقد بودند که موضوع داستان جذاب بوده است. یکی از دختران نوجوان افزود که هنگام خواندن کتاب انسان‌ها همیشه به دنبال جایگزین بیرونی برای تخیلات درون کتاب هستند به نظر او شهر پروتکتریت تداعی گر محیطی غم‌آلود بوده شهری سیاه و به دور از هرگونه امید است.
 
دختر نوجوان دیگر که شدیدا تحت تاثیر فضای غم آلود رمان قرار گرفته بود می‌گفت حسی عجیب داشتم حسی همراه با ترس و کنجکاوی. بعضی‌ها هم با چالش‌هایی روبه‌رو بودند. به طور مثال می‌گفتند: داستان‌های پی‌درپی رشته ماجرای اصلی را پاره می‌کرد و مخاطب را از ماجرای اصلی به ماجرای دیگر می‌برد و این موضوع لذت ماجراپردازی کتاب را کم می‌کرد. در پایان همه بر این نکته هم تاکید داشتند که یکی از درس‌های کتاب دوری از ظاهربینی و ظاهرگرایی بوده است.
 
لازم به ذکر است کانون ادبی راوی استان گیلان از آذر ماه سال ۹۹ فعالیت خود را آغاز کرده است و اعضای این کانون جمعی از بانوان ارزشی استان گیلان بوده که نگارش رمان، داستان کوتاه، جستار، یادداشت نقد کتاب و برگزیده شدن در جشنواره‌های استانی و کشوری را در کارنامه فعالیت‌های خود دارند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها