در همایش «چشمانداز منطقهای میراث راه ابریشم، همزیستی فرهنگها» بیان شد؛
کتاب ایزیدور خاراکسی کهنترین متن جغرافیای ایران باستان/ سمنان؛ منزلگاه تاریخی در مسیر جاده ابریشم
نادر کریمیان سردشتی عضو هیأت علمی پژوهشگاه میراثفرهنگی و گردشگری گفت: کتاب «ایستگاههای پارتی» نوشته ایزیدور خاراکسی میتواند به عنوان ارزندهترین اثر در زمینه جغرافیای باستانی ایران زمین بهشمار آید و برای ارزش این کتاب همین بس که برای تبیین جغرافیای دقیق ایران باستان بهویژه دوره پارتی منحصر بهفرد است.
او با بیاناینکه این راه طولانی تنها یک مسیر تجاری نبوده، بلکه عامل و وسیلهای برای تبادل فرهنگی و آشنایی جوامع، آداب و سنن یکدیگر بوده است افزود: حفظ مسیرهای تجاری و ایجاد امکانات لازم برای انجام سفر و تداوم حضور انسان در گِرو ایجاد سرپناه مناسب برای اقامتگاههای موقت است.
انیسی، یکی از ابزارهای موثر در جهت تحقق این هدف بر اساس شواهد تاریخی را احداث بناهای وابسته به تجارت میان شهرها دانست که در کالبد «کاروانسرا» تجلی یافته و گفت: کارونسرا یکی از گونههای معماری است که نقش مهمی در تداوم و گسترش ارتباطات و تبادلات بازرگانی در پهنه سرزمین ایران ایفاء کرد و نقش مهمی در رونق تجاری هر منطقه داشت.
عضو هیأتعلمی پژوهشگاه میراثفرهنگی و گردشگری با اشاره به اینکه، درگذشته هرچه تعداد کاروانسراها در مسیرهای تجاری بیشتر میشد، رونق اقتصاد تجاری در آن منطقه نیز افزایش مییافت افزود: معماری کاروانسرا در طول تاریخ در هر دوره بر حسب نیاز تغییر کرد، ولی توانست با تداوم ساختار معماری به همراه نوآوری و تکمیل اجزا و عناصر خود، فضایی مناسب برای پاسخگویی به نیازهای انسانی خلق کند.
به گفته او، دوره حکومت صفوی بویژه عهد شاه عباس اول، به دلایل مختلف از جمله سیاستهای خاص تجاری و بازرگانی درکشور، پراکندگی و تنوع ساخت این گونه معماری رونق چشمگیری مییابد که یکی از این نمونهها، کاروانسرای منسوب به دوره صفوی، در شهر سمنان است.
معاون پژوهشی پژوهشگاه شهر تاریخی سمنان را بستر شکلگیری بخش از میراث ارزشمند معماری و شهری و نیز یکی از منزلگاههای تاریخی شناخته شده در مسیر جاده ابریشم خواند و گفت: این شهر تاریخی بستر شکلگیری بخش از میراث ارزشمند معماری و شهری و نیز یکی از منزلگاههای تاریخی شناخته شده در مسیر جاده ابریشم است و این مقاله قصد دارد به معرفی و بررسی معماری این کاروانسرا که یکی از بناهای با ارزش که در نوع خود در شهر سمنان بی نظیر است، بپردازد.
مروری بر سازههای معماری بینراهی راه ابریشم در خراسان
رجبعلی لباف خانیکی از مؤسسه فرهنگی-پژوهشی کهن بوم خراسان نیز در ادامه با مروری بر سازههای معماری بینراهی راه ابریشم در خراسان گفت: به استناد تعاریف و نقشههای فرضی گوناگونی که پژوهشگران و صاحبنظران از «شاهراه بزرگ شرق» یا «راه خراسان» که اخیراً به «راه ابریشم» معروف شده ارائه کردهاند، نمیتوان آن پدیده را صرفاً یک خط ارتباطی فرض کرد، بلکه به نظر میرسد راه ابریشم بستر وسیعی بوده که شهرها و مراکز فرهنگی و تمدنی شرق عالم را از چین به ایران و بینالنهرین و کنارههای دریای سیاه و مدیترانه در غرب و سواحل و جزایر خلیج فارس و دریای عمان در جنوب ایران ارتباط میداده و در آن بستر از گذشتههای دور کالا و فرهنگ مبادله میشده است.
او افزود: اگر این فرضیه را بپذیریم، آن بستر تمامی رشته راههایی را شامل میشده که در نهایت به شاهراه اصلی ارتباطی شرق به غرب متصل میشدهاند.
لباف خانیکی اظهارکرد: آن راهها به اقتضای موقعیت، از اقلیمها و بافتهای مختلف چون: دشت، کوه، بیابان و کویر با آب و هوا و امکانات گوناگون عبور میکرده و رهگذران در هر اقلیم خود را با شرایط محیطی سازگار میکردند و عمدتاً در سازگاری، محیط معماری را به خدمت میگرفتند و از سازههای معماری متنوع بهره میبردند.
عضو مؤسسه فرهنگی-پژوهشی کهن بوم خراسان افزود: خراسان کنونی از ابتدای شهرستان سرخس در شمالشرق تا انتهای شهرستان سبزوار در غرب و انتهای شهرستان طبس در جنوب غرب بسترهای گسترده بخشی از راه ابریشم بوده و شرایط و اقلیمهای متفاوت در آن مسیرهای طولانی ایجاب میکرده است که انواع کاروانسرا، چاپارخانه، حوضانبار، یخدان، پل، مناره و راه سنگفرش ساخته شود که البته هریک متناسب با زمان و مکان و کاربرد آنها از ویژگیهای خاص برخوردار بوده که در حال حاضر هنوز آثار و نشانههایی از آنها برجای مانده و امکان بررسی و مطالعه آنها را فراهم کرده است.
کتاب «ایستگاههای پارتی» و کهنترین متن جغرافیای ایران باستان
در ادامه نادر کریمیان سردشتی عضو هیأت علمی پژوهشگاه میراثفرهنگی و گردشگری با اشاره به کتاب «ایستگاههای پارتی» اثر ایزیدور خاراکسی گفت: این کتاب میتواند به عنوان ارزندهترین اثر در زمینه جغرافیای باستانی ایران زمین بهشمار آید و برای ارزش این کتاب همین بس که جهت تبیین جغرافیای دقیق ایران باستان بهویژه دوره پارتی منحصر بهفرد است.
او افزود: در حقیقت کتاب خاراکسی از زمره مراجع مهم جغرافیایی است که باید به قول فرنگیان در زمره آثار handbook قرارگیرد، زیرا پیوسته باستانشناسان و مورخان و جغرافیدانان بدان نیاز دارند.
کریمیان سردشتی تصریحکرد: این اثر شامل سه بخش مجزاست: گزارش ایستگاهها و منزلگاههای پارتی (شامل 19 سرزمین باستانی)؛ گزارشی از متن «گشتی در قلمرو پارتها» (اشکانیان) راجع به نحوه صید مروارید در خلیج فارس؛ بخش سوم راجع به مسایل و مناطق جغرافیایی به نقل از کتاب تاریخ طبیعی پلینی است.
نیشابور در شبکه تبادلات شرق و غرب جهان اسلام و فراسوی آن
مقاله «نیشابور در شبکه تبادلات شرق و غرب جهان اسلام و فراسوی آن» نیز در ادامه این نشست تخصصی توسط زهرا لُرزاده دانش آموخته دکتری باستان شناسی دانشگاه گوته فرانکفورت و هایده لاله عضو هیات علمی گروه باستان شناسی دانشگاه تهران ارائه شد.
هایده لاله عضو هیات علمی گروه باستان شناسی دانشگاه تهران با بیان گوشهای از این مقاله گفت: نیشابور تنها ربع از ارباع چهارگانه خراسان بزرگ که امروز در مرزهای سیاسی ایران بهجا مانده، در بازه زمانیِ بیش از پانزده قرن بارها پایتخت و کرسی خراسان بزرگ بود و یکی از مراکز اصلی در شبکه ارتباطی میان قارهایِ بین شرق و غرب جهان ایرانی و جهان اسلام و فراسوی آن بهشمار میآمد.
او افزود: در تقسیمبندی چهارگانه خراسان بزرگ، نیشابور به عنوان گستردهترین بخش و کلانشهر آن و بهعنوان یکی از مهمترین شهرهای شرق جهان اسلام در دوران اوج و بالندگی خود از قرن سوم تا ششم هجری قمری گستره جغرافیایی وسیعی را در بر داشت که با تمامیتی یکپارچه حضور شکوفای آنچه که نیشابور بزرگ مینامیم را، تا مدتها در حوزههای مختلف سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی جهان آن روزگار میسّر ساخته بود.
اهمیت مفهوم مرکزیت کلانشهر نیشابور در گستره بزرگ جغرافیا
زهرا لُرزاده دانش آموخته دکتری باستان شناسی دانشگاه گوته فرانکفورت افزود: نیشابور با موقعیت قرارگیری خود واقع در جنوب-جنوبشرقی کوههای کپهداغ و بلخان که سه ربع دیگر خراسان بزرگ را از فلات ایران جدا میکند نقش کلیدی در برقراری ارتباط بین ارباع خراسان و نیز ارتباط خراسان و خوارزم و ورارود با دل ایرانشهر و غرب جهان اسلام و فراتر از آن ایفا میکرده است.
او اظهارکرد: نیشابور نه تنها از طریق تجارت فرامنطقهای مواد و محصولات خود یک مرکز مهم اقتصادی بود، بلکه کانون تبادل اندیشهها و جریانهای فکری بهشمار میآمد و این خود جایگاه ویژهای در روابط متقابل شرق و غرب به نیشابور داده بود.
نویسندگان در پایان یادآور شدند: در مقاله حاضر برآنیم تا اهمیت مفهوم مرکزیت کلانشهر نیشابور در گستره بزرگ جغرافیای اداری آن را در دل شبکههای ارتباطی آشکار و توان طبیعی و فرهنگی آن را در ایجاد زمینههای گوناگون تبادلات و تعاملات در پهنه گسترده جهان اسلام ارزیابی کنیم.
نظر شما