شنبه ۱۸ تیر ۱۴۰۱ - ۱۴:۵۷
جامه نو بر تن ادبیات کهن!

مهدی آذریزدی را نخستین کسی می‌دانند که به بازنویسی قصه‌های قرآنی و گنجینه ادبیات پارسی پرداخت و مجموعه «قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب» را نوشت؛ چراکه دریافته بود کودکان، قصه را دوست دارند و لازم است با پیشینه فرهنگی خود آن هم با زبانی ساده و امروزی آشنا شوند.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، نه شهرت می‌خواست، نه پول؛ فقط می‌خواست بچه‌ها مثل خودش، بدون کتاب بزرگ نشوند. برای همین «کلیله و دمنه» را که داستان‌هایش برای ما بچه‌ها سخت است، به زبان ساده بازنویسی می‌کند و اسم‌شان را می‌گذارد: «قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب». انتشارات معروفی هم آن را چاپ می‌کند و بعد دوباره چاپ می‌شود و دوباره و دوباره... این تمام ماجرا نبود. اصلا بگذارید بپرسم؛ می‌دانید قرار است درباره‌ چه کسی حرف بزنیم؟ درباره‌ مهدی آذریزدی؛ کسی که 18 تیرماه به یاد او، روز ملی ادبیات کودک و نوجوان نامگذاری شده است.
 
«قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب»، یک دوره‌ هشت جلدی است که داستان‌های «کلیله و دمنه، سندبادنامه، قابوس‌نامه، مرزبان‌نامه، مثنوی مولوی، قصه‌های‌عطار، گلستان، قصه‌های قرآن و قصه‌های چهارده معصوم» را برای بچه‌ها ساده كرده و از نخستین کسانی است که به بازنویسی داستان‌های قرآنی و گنجینه ادب پارسی برای بچه‌ها پرداخته است. راستی مهدی آذریزدی برای نوشتن این مجموعه در سال 1342، از سازمان جهانی یونسکو جایزه گرفته و «قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب» به زبان‌های ازمنی، اسپانیایی، چینی و روسیه ترجمه شده است؛ اصلا به همین دلیل آذریزدی را پرتیراژترین نویسنده‌ تاریخ ادبیات کودک در ایران می‌دانند؛ اما بازنویسی و بازآفرینی ادبیات کلاسیک چه ضرورتی دارد و به چه کار هنر و فرهنگ امروز می‌آید؟
 
ضرورت گردآوری قصه‌ها و افسانه‌ها
اسدالله شعبانی، شاعر و نویسنده کودک و نوجوان، قصه‌ها، افسانه‌ها و متل‌ها را درشمار ادبيات شفاهی یك ملت می‌داند و می‌گوید: ادبیات شفاهی، گونه‌ای از ادبيات است كه به همت توده مردم شكل گرفته و سينه به سينه نقل شده تا به نسل حاضر رسيده است. از اين رو متوليان فرهنگی بايد به حمايت از كسانی بپردازند كه قصه‌ها و افسانه‌ها را گردآوری، ثبت و ضبط می‌کنند.
 
شاعر مجموعه «شیشه‌های آسمان» بر این باور است که اسطوره‌ها واقعيت را به انسان نشان داده و بهتر زندگی کردن را به او آموزش می‌دهند. قصه‌هایی كه با زبانی نمادين از نيازها و خواسته‌های درونی انسان سخن می‌‌گويند و با آشكار كردن آرزوهای پنهان آدميان، تخيل آنها را برمی‌انگيزند.

شعبانی، نخستين تلاش‌های هدفمند در زمينه گردآوری قصه‌های ايرانی را به صادق هدايت، ابوالقاسم انجوی شيرازی و صبحی مهتدی نسبت می‌دهد و می‌گويد: پس از این سه نفر بود که نویسندگان و اهل فرهنگ به اهمیت قصه‌های کهن پی بردند و دریافتند که مردم، قصه‌ها و افسانه‌ها را دوست دارند. از آن پس، سنت گردآوری قصه، خواه به معنای مردم شناختی و خواه به معنای عام و ادبی آن در ميان نويسندگان ايرانی رواج پيدا كرد و فرهنگ و ادبيات شفاهی ايران بر بسياری از شاعران و نويسندگان تاثير گذاشت.
 
به گفته نویسنده «قصه‌های شیرین شاهنامه»، حیف است در روزگاری كه شهر كوچكی چون دبی برای خود تاریخ و هویت و فرهنگ جعلی می‌سازد ایرانیان تا این اندازه از پیشینه تاریخی و فرهنگی خود بی‌خبر باشند؛ قصه‌هايشان را نشناسند و هیچ تلاشی برای حفظ و انتقال آن نکنند. شاید هم تصور مردم این است که روزگار قصه گفتن و قصه شنيدن به سر آمده یا بهتر است از اوهام و تخیلات رها شوند و پا به دنیای واقعیت بگذارند؛ اما حقیقت این است كه قصه‌ها همیشه جذاب‌اند و این به عهده سازمان‌ها و نهادهای فرهنگی است كه زمینه‌های این شناخت را فراهم آورند.
 
زبان یا یک وسیله ارتباطی بی‌روح؟
محمد ميركيانی، نويسنده کودک و نوجوان هم معتقد است كه نسل جديد با تعابير، اصطلاحات و تكيه‌ كلام‌های عاميانه آشنا نیست و به يک زبان خنثی كه از خصوصيات يک زبان غنی بی‌بهره است، روی آورده و اگر همه چیز اين‌گونه پيش برود، آنچه از زبان باقی می‌ماند، يک وسيله ارتباطی بی‌روح است.
 
به باور نويسنده مجموعه «قصه ما مثل شد» نسبيت درجهان قصه،معنای چندانی ندارد؛ چراكه آنها که قصه را می‌خوانند یا می‌شنوند دوست دارند همه چيز سپيد سپيد يا سياه سياه باشد. اصلا دل آدم‌ها می‌خواهد خوبی بر بدی و روشنی بر تاريكی چيره شود. اصلا اين يک نياز فطری و طبيعی است.
 
ميركيانی با اشاره به این‌که بازنويسی یا بازآفرينی قصه‌ها به امروز و ديروز تعلق ندارد می‌گوید: بسياری از قصه‌های مثنوی، حكايت كسانی بوده كه پيش از مولانا زندگی می‌كرده‌اند يا فردوسی در شاهنامه به روايت كردن داستان‌هايی پرداخته كه دهقان‌های پيش از او گفته و نقل کرده‌اند. طبیعی است که این داستان‌ها سینه به سینه منتقل شده و به‌روز شده‌اند. حالا وظیفه ماست که آنها را با استفاده از ابزار مدرن روایت کنیم.
 
قصه یک ابزار مهم آموزشی
مجید شفیعی، نویسنده کودک و نوجوان که خود به بازنویسی و بازآفرینی ادبیات کلاسیک پرداخته براین باور است که باید بچه‌ها را با ريشه‌هاشان آشنا كرد؛ از این رو هم بازنویسی هم بازآفرینی آثار، بسیار ضروری است و باید به آن توجه شود.
 
به گفته نویسنده «کابوس ماهان»، هیچ قوم و ملتی را در دنیا نمی‌توان یافت که از شنیدن قصه لذت نبرد. همه کودکان دنیا، حتی پدر و مادرهاشان این گونه ادبی را دوست دارند و گواه این مدعا، افسانه‌هایی چون «ارباب حلقه‌ها» و «هری‌ پاتر» است که جایگزین قصه‌های کهن شده‌اند.
 
شفیعی به جایگاه مهم قصه در آموزش اشاره و بیان کرد: قصه‌ها و افسانه‌ها به خاطر برخورداری از زبانی ساده و صمیمی، کوتاه بودن متن، تخیل قوی و بی زمان و مکان بودن، جایگاه بسیار مهمی نزد کودکان و در آموزش آنان دارند و در روزگاری که پدر و مادرها، هر روز زمان کمتری را به گفت‌وگو با بچه‌ها  و قصه‌گویی برای آنها اختصاص می‌دهند، توجه به قصه‌ و به کارگیری آن در امور تربیتی و آموزشی به‌ویژه در مدارس ابتدایی مهم‎‌تر و ضروری‌تر از هرزمان دیگری به نظر می‌آید.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها