شنبه ۱ آبان ۱۴۰۰ - ۰۸:۳۸
معرفی کتاب از مسیر نامعلوم شبکه‌های اجتماعی

شبکه‌های اجتماعی با زیست پرتعداد مردم یکی از در دسترس‌ترین و کم‌ترین مسیرهای معرفی و تقویت بازار هر کالایی هستند؛ اما در کالای فرهنگی با مختصات و ویژگی‌های کتاب این مسیر با چالش‌های زیادی روبه‌رو است و تقریبا مسیر معلوم و الگوی مشخصی ندارد.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): بشر بازاری با علم بر این موضوع که معرفی یک محصول یا کالا از مهم‌ترین مراحل فروش و تعیین‌کننده اقتصاد بازار آن کالا است، از قدیم‌الایام تکنیک تجربی «جارزدن محصول در محیط‌های شلوغ» را در معرفی محصول و تقویت بازار خود پیش گرفته است.
 
زیست پرتعداد مردم در فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی در چند سال اخیر و شلوغ‌شدن این فضا، بستر مناسبی جهت معرفی و تبلیغ کالا در شبکه‌های اجتماعی مختلف شکل داده و بسیاری از تبلیغات از دنیای واقع به دنیای مجاز کوچ کرده است. چنان‌که در خیلی محصولات بازار تبلیغ مجازی صددرصد جایگزین تبلیغات محیطی و واقعی شده است.
 
شواهد نشان می‌دهد کتاب به‌عنوان یک کالای فرهنگی آنچنان که باید از این امکان برای معرفی و تقویت بازار و اقتصاد خود، بهره نبرده است. با این فرض باید دید اساسا سهم شبکه‌های اجتماعی که طبق آمار رسمی بیش از نیمی از جمعیت کشور ساکن آن هستند، در معرفی کتاب چقدر است و صنعت نشر چقدر و چگونه از این بازار شلوغ برای تقویت بازار خود بهره برده است؟
 
برای رسیدن به پاسخ این سوالات و آگاهی از نحوه و میزان حضور کتاب در شبکه‌های اجتماعی، از علی رکاب، مدیر داخلی کتاب‌فروشی اسم و محمدصادق علیزاده، خبرنگار و مدیر کتاب‌فروشی کتابشهر بهارستان، به عنوان دو تن از کتاب‌فروش‌های فعال در شبکه‌های اجتماعی کمک گرفتیم.
 
علی رکاب، مدیر داخلی کتابفروشی اسم، از میان مسیرهای مختلف معرفی و ترویج کتاب، بیشترین سهم را مربوط به شبکه‌های اجتماعی می‌داند و معتقد است: «اساسا تبلیغاتی در سطح شهر برای کتاب نداریم، فقط رادیو و تلویزیون و فضای مجازی فعال هستند که رادیو و تلویزیون در معرفی کتاب در برابر فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی حرفی برای گفتن ندارند»
 
این فعال حوزه کتاب و نشر شبکه‌های اجتماعی را جزء جدایی‌ناپذیر و البته تاثیرگذار بر زندگی بشر امروز می‌داند و می‌گوید: «ما با شبکه‌های اجتماعی به‌عنوان یک ابزار ارتباطی فراگیر و یک رسانه جدید مواجه هستیم، که عصر ما را دچار تحول کرده است و قطعا تاثیرگذاری آن بر افکار عمومی از رسانه‌های سنتی مثل تلویزیون و رادیو و رسانه‌هایی که ارتباط یک‌طرفه و غیرتعاملی دارند، بسیار بیشتر است.
 
مدیر داخلی کتابفروشی اسم شبکه‌های اجتماعی را به‌عنوان یک رسانه در تمامی حوزه‌ها اثرگذار معرفی و اضافه می‌کند: «مثلا اگر قبلا یک برند آرایشی برای تبلیغ لوازم آرایش خود در سطح شهر پنل اجاره می‌کرد یا در شبکه‌های تلویزیونی و ماهواره‌ای تبلیغ می‌کرد؛ الان بیشتر تمرکز آن روی اینفلوئنس‌های اینستاگرام، یوتیوب و دیگر شبکه‌های اجتماعی است، که مخاطب دارد. یا یک رستوران معروف برخلاف گذشته برای جذب مشتری به جای تبلیغ یا زیرنویس، سعی می‌کند از تِستِرهای معروف و فعال در شبکه‌های اجتماعی که اثرگذاری بیشتری دارد، بهره ببرد»
 
علی رکاب
 
رکاب می‌گوید: «با یک مثال آماری می‌توان نشان داد که در حوزه کتاب هم همین مسئله کاملا مشهود است؛ مورد داشتیم که تلویزیون یک کتاب را شبانه روز در قالب‌های مختلف پخش تیزر و زیرنویس و... تبلیغ کند، اما در طول ماه، تنها دو نفر این کتاب را از فروشگاه ما خریداری کنند، اما اگر یک اینفلوئنسر اینستاگرام یک کتاب را معرفی کند، فقط در فروشگاه ما در یک ماه صد نفر سراغ کتاب می‌آیند و اگر این آمار را به کل فروشگاه‌های کشور تعمیم دهیم، چند برابر است. همین مثال نشان می‌دهد یک اینفلوئنسر اینستاگرام حدود ۵۰ برابر تاثیرگذارتر از شبکه رسمی و تلویزیون است، که بخشی از آن به این دلیل است که رسانه‌های دولتی(رسمی) ما به‌خاطر سابقه بدی که در اطلاع‌رسانی دارند، اعتماد بخشی از مخاطب را از دست داده‌اند».
 
محمد صادق علیزاده، مدیر سابق روابط عمومی انتشارات امیرکبیر و مدیر کتابفروشی کتابشهر بهارستان برخلاف همکار خود معتقد است که نه فقط درباره کتاب، بلکه در سینما و تئاتر و تقریبا همه محصولات فرهنگی برخلاف آنچه که در ظاهر تصور می‌شود، بخش عمده‌ای از تبلیغاتی که منجر به خرید و نقطه تماس مشتری با محصول می‌شود، ، هنوز در دنیای واقعی اتفاق می‌افتد.
 
علیزاده تاثیر شبکه‌های اجتماعی را کم و گذرا توصیف می‌کند و می‌گوید: «تحلیل‌هایی که در حال حاضر به تاثیرگذاری بالای شبکه‌های اجتماعی تاکید دارند، خیلی قابل استناد نیست، زیرا وضعیت فعلی ثابت نیست و ممکن است یکی دو سال دیگر به حالت قبل برگردد. لذا تعمیم تحلیل‌هایی که در این فضا می‌شود به شرایط کلی زندگی بشر، تعمیم درستی نیست. مضاف بر اینکه واقعیت ماجرای تاثیر فضای مجازی بر فروش و اقتصاد نشر هم آن‌طور که در ظاهر نشان داده می‌شود، نیست. در همین شرایط اگر حلقه اقتصادی یک ناشر مثلا 100 واحد باشد، هنوز 80 تا 85 واحد آن در دنیای واقعی اتفاق می‌افتد و فقط 10 الی 15 واحد آن مربوط به فضاهای مجازی است؛ که در گذشته شاید فقط از 2 واحد این10 یا 15 واحد استفاده می‌شد، اما در شرایط کرونایی این به هشت تا 10 واحد رسیده و از این عدد فراتر نخواهد رفت. یعنی اقتصاد ناشی از فضای مجازی در بهترین حالت 10 درصد اقتصاد نشر است.»
 
علیزاده می‌گوید: «وقتی یک فیلم تولید یا کتابی منتشر می‌شود، شما چه به عنوان ناشر چه به عنوان شرکت پخش سینمایی، یک کمپین تبلیغاتی طراحی می‌کنید، که تا حد مشخصی در افزایش اقبال مخاطب تاثیر دارد؛ ولی از آن نقطه به بعد اگر کتاب یا فیلم و یا هر محصول دیگری خودش کیفیت لازم را داشته باشد، تبلیغ آن به‌صورت نفر به نفر و دهان به دهان ادامه پیدا می‌کند.»
 
مدیر کتابفروشی کتابشهر بهارستان با اشاره به اینکه معرفی محصولات فرهنگی مثل کتاب هنوز به‌صورت نفر به نفر رایج است، اضافه می‌کند: «عمده بازار محصولات فرهنگی در بین مخاطب و مشتری‌های دائمی هنوز به این شکل است. منتهی برای شروع-نه تنها کتاب و دیگر محصولات فرهنگی بلکه هر محصول دیگری- یک کمپین ضمیمه‌شده تبلیغاتی با آن همراه است که آن کمپین نقش آشنایی را بین محصول و مخاطب ایفا می‌کند. اما این کمپین تبلیغاتی لزوما باعث پرفروش‌شدن یک محصول فرهنگی مانند کتاب یا فیلم نمی‌شود»
 
علیزاده مخاطب کتاب‌خوان را به دو بخش حرفه‌ای و عادی تقسیم‌بندی می‌کند و معتقد است: « تبلیغ دهان به دهان در فضای مجازی بین قشر حرفه‌ای کتاب‌خوان که اشتغالات حرفه‌ای‌شان به کتاب گره خورده، اتفاق می‌افتد؛ اما این قشر درصدکمی از بازار کتاب هستند.»
 
مدیر کتابفروشی کتابشهر بهارستان اضافه می‌کند: «در فضای بازاریابی کتاب اینکه مخاطب کتابی را در یک صفحه اینستاگرامی ببیند و بعد آن را خریداری کند و بخواند؛ بین مخاطب عام خیلی اتفاق نمی‌افتد؛ اما برای مخاطب خاص کتاب‌خوان ممکن است اتفاق بیفتد، زیرا مخاطب خاص به‌ خاطر اشتغال حرفه‌ای خود، حتی خیلی از کتاب‌ها را علی‌رغم اینکه ذائقه شخصی‌اش نیست، می‌خواند. مثلا شما خبرنگار کتاب هستید و لزوما باید از پرفروش‌های بازار کتاب مطلع باشید و فارغ از اینکه خوشتان بیاید یا نه تعداد زیادی از آن‌ها را خوانده باشید.»
 
به اعتقاد علیزاده شبکه‌های اجتماعی برای مخاطب عام یک نقش اولیه خیلی زودگذر و موقت دارند که ذات این فضاها است؛ لذا ممکن است مخاطب به‌صورت لحظه‌ای و موقت تحریک و تشویق به خرید کتاب شود، اما تاثیر آن لحظه‌ای است؛ لذا اتفاقی نخواهد افتاد و ممکن است حتی منجر به خواندن کتاب هم نشود.
 
پیشرفت تکنولوژی و وجود شبکه‌های اجتماعی متنی، تصویری، چندرسانه‌ای و... با کارایی‌ها و بُرد متفاوت، امکان معرفی و گسترش و تقویت بازار محصولات مختلف را ایجاد کرده است و مدیران فروش محصولات مختلف بسته به نوع محصول خود از یک یا چند پلتفرم برای معرفی بیشتر و حتی عرضه محصول خود استفاده می‌کنند؛ اما کتاب به‌عنوان یک کالای فرهنگی محتوا محور دارای ویژگی‌هایی است که تنها در برخی شبکه‌های اجتماعی بستر و امکان معرفی دارد.
 
رکاب با اذعان به اینکه امروز در همه جای دنیا تاثیرگذاری شبکه‌های اجتماعی بالاتر رفته است؛ از بین شبکه‌های اجتماعی اینستاگرام را در معرفی و تبلیغ کالا در ایران برجسته‌تر می‌داند و می‌گوید: « در کشور ما به دلیل محدودیت دسترسی و فیلترینگ، اینستاگرام برجسته‌تر است، اما در کشورهای دیگر شبکه‌هایی مثل یوتیوب، فیس‌بوک و... بیشتر مورد استقبال هستند. این مسئله در حوزه کتاب هم مشهود و حتی نمود آن بیشتر و سنگین‌تر از سایر حوزه‌ها است؛ چراکه ما در کتاب برخلاف محصولات دیگر با مضمون و محتوا مواجه هستیم. یعنی زمانی که کتاب را معرفی می‌کنیم، درواقع یک مضمون را معرفی می‌کنیم و این‌طور نیست که هنگام خرید قابل امتحان و تست باشد.»
 
این کتابفروش فعال در فضای مجازی با اشاره به اینکه برخی کلاها مانند خوراکی یا لباس قبل از خرید امکان تست و پرو دارند؛ اضافه می‌کند: «تستِ کتاب، خواندن آن است، که این هنگام معرفی عرضه‌شدنی نیست؛ لذا برای کتاب ناچاریم سراغ کسانی برویم که قبلا آن را خوانده‌اند یا می‌شناسند و می‌توانند محتوا را معرفی کنند، پس رجوع به فعالان حوزه کتاب در شبکه‌های اجتماعی اجتناب ناپذیر است.»
 
مدیر فروش کتابفروشی اسم می‌گوید: «در یک فروشگاه لباس حتی اگر فروشنده حضور نداشته باشد، اما اتاق پرو باشد، تا حدودی کار مشتری راه می‌افتد؛ اما در کتابفروشی اگر کتابفروش حضور نداشته باشد، مشتری‌ها به زحمت خواهند افتاد و مجبورند خود کتاب را تورق کنند و مقدمه و بخشی از آن را بخوانند تا متوجه شوند کتاب مد نظرشان هست یا خیر، که کتابفروش این کار را انجام می‌دهد. به همین نسبت معرفی کتاب در فضای مجازی هم به نسبت دیگر محصولات تاثیر بیشتری دارد.»
 
رکاب اینستاگرام را تنهاترین و البته بدترین شبکه ‌اجتماعی برای فعالیت در حوزه کتاب می‌داند و می‌گوید: «ما به دلیل فیلترینگ شبکه‌هایی مانند یوتیوب، تلگرام، توئیتر، فیس‌بوک و... خیلی حق انتخاب نداریم، فقط اینستاگرام محدودیت دسترسی ندارد، که همه ناچارا از این شبکه اجتماعی استفاده می‌کنند. اما اگر انتخابی داشتیم، اینستاگرام بدترین پلتفرم برای معرفی کتاب است؛ زیرا اینستاگرام عکس‌محور است، نه محتوا محور، در صورتی که ما در معرفی کتاب می‌خواهیم محتوا را عرضه کنیم.»
 
وی با اشاره به اینکه شبکه‌های اجتماعی دیگر مثل یوتیوب که امکان بارگذاری ویدیوهای طولانی، جلسات نقد و... را دارد، در معرفی کتاب موثرتر هستند؛ اضافه می‌کند: «در اینستاگرم باید محتوا را در قالب‌های خیلی بسته، کپسولی سانتی‌مانتال و جذاب محدود کنیم تا مخاطب را جذب کند؛ چنان که حتی اگر یک محتوای خیلی فاخر در یک ویدیوی یک دقیقه‌ای تهیه کنید، اما کاور مناسب نداشته باشد، دیده نخواهد شد. زیرا در اینستاگرام با مخاطبی مواجه هستیم که در انبوه مطالب و عکس‌هایی که می‌بیند، چیزی که بیشتر از همه برایش جلب توجه کند را می‌بیند و در بهترین حالت تعداد کمی از آن‌ها مطلب را می‌خوانند. بنابراین به نظر من چه برای کتاب چه هر محتوای دیگری، اینستاگرام بدترین پلتفرم است. اما تنها پلتفرمی است که ما در دسترس داریم.»
 
علیزاده برخلاف همکارش، اینستاگرام را بهترین شبکه اجتماعی برای فعالیت در حوزه کتاب و معرفی آن می‌داند و می‌گوید: «اگر از جایگاه کتابفروش نگاه کنیم، بین سال‌هایی که در دسترس مخاطب ایرانی است و در زمره عادات مصرف سوشالش محسوب می‌شود، اینستاگرام نزدیک‌ترین فاصله را با دخل دارد و ضریب نفوذش بیشتر است. البته ضریب نفوذش بیشتر آن به معنای قابلیت مطرح‌شدن بیشتر کتاب نیست؛ بلکه به این دلیل است که آدم‌های بیشتری در اینستاگرام هستند. یعنی مخاطب گسترده موجب تمایز آن شده است.»

محمدصادق علیزاده
این خبرنگار و کارشناس حوزه کتاب با اشاره به اینکه طبق آمار رسمی بیشترین تعداد حضور ایرانیان بالای 18 سال در فضای مجازی در اینستاگرام است، اضافه می‌کند: «به اصطلاح بازار در اینستاگرام خیلی شلوغ‌تر است؛ وقتی هم تراکم انسانی جایی بیشتر باشد، محصول تبلیغی شما بیشتر دیده می‌شود، که اصلا موضوع تازه و عجیب‌وغریبی نیست. بنابراین ضریب نفوذ اینستاگرام بیشتر است چون تعداد کاربر بالاتری دارد.»
 
کثرت شبکه‌های اجتماعی نظیر اینستاگرام، توئیتر، فیس‌بوک، یوتیوب و ... با فضاها، کاربردها و البته محدودیت‌های متفاوت، کاربرانی از سطوح مختلف فکری و اجتماعی را جذب هرکدام از این شبکه‌ها کرده است. مثلا اینستاگرام به رغم همه امکانات، بیشتر به‌عنوان یک پلتفرم عکس‌محور و استقبال جامعه هنری و افراد مشهور جهان از آن، بیشتر محیط سرگرمی است و در میان مخاطب عام بازخورد بیشتری داشته است، اما شبکه‌ای مثل توئیتر که بیشتر متن‌محور است و به اصطلاح رسانه سیاستمداران جهان است، بیشتر فضای نخبگانی دارد و خیلی میان عموم رواج ندارد.
 
با این اوصاف و البته با چشم‌پوشی از محدودیت‌هایی که در کشور ما در دسترسی به بسیاری از شبکه‌های اجتماعی وجود دارد، این سوال هم مطرح است که کدام شبکه اجتماعی محیط و فضای مناسب و موثرتری در معرفی و تقویت بازار کتاب دارد؟

 
رکاب از میان شبکه‌های اجتماعی فیس‌بوک را تقریبا شبیه اینستاگرام و تقریبا ناکارامد توصیف می‌کند و می‌گوید: «توئیتر هم به‌خاطر محدودیت متن، خیلی برای معرفی محتوا مناسب نیست، کما اینکه خود من به شخصه با انتشار جملات کوتاهی از کتاب‌ها در توئیتر، سعی می‌کنم آنجا هم ترویج کتاب داشته باشم. به نظر من بهترین بستر و شبکه‌های اجتماعی برای معرفی و تقویت بازار کتاب، یوتیوب و آپارات -اگر به آن عرصه فعالیت داده شود_ هستند؛ چون امکان بارگذاری ویدیوهای طولانی و انتشار جلسات نقد و برسی کتاب و ... را دارند.»
 
علیزاده همچنان اینستاگرام را به‌عنوان بهترین پلتفرم برای فعالیت در حوزه کتاب انتخاب می‌کند و می‌گوید: «اینستاگرام هم فیلتر نیست و هم کاربر بیشتری در آن فعالیت می‌کنند. علاوه بر این ذات و خصوصیت این پلتفرم بر مبنای تصویر است و هرقدر که مخاطب عام‌تر می‌شود، با تصویر بیشتر ارتباط برقرار می‌کند تا متن؛ بنابراین به همان دلیلی که سینما نسبت به کتاب مخاطب بیشتری دارد، به همان دلیل مخاطب عام اینستاگرام را به شبکه‌های اجتماعی متن‌محور ترجیح می‌دهد.»
 
این کارشناس و خبرنگار کتاب معتقد است توئیتر بیشتر در فضای نخبگانی و مخاطب خاص موثر است و اضافه می‌کند: « با اینکه موج‌های مجازی اغلب از توئیتر شروع می‌شود و بعد به اینستاگرام و تلگرام می‌رسد، اما بخش عمده‌ای از مخاطبان به‌خاطر برخی خصوصیت‌های توئیتر نمی‌توانند خوب با آن ارتباط برقرار کنند. توئیتر یک پلتفرم متنی است و باید در 280 کاراکتر درباره یک موضوع صحبت کنید، یعنی خیلی فضای تشریح ندارید؛ بنابراین مخاطبی از توئیت 280 کاراکتری شما چیزی می‌فهمد، که سابق بر آن درباره موضوع اطلاع داشته باشد که عمده مخاطب چنین نیست و نمی‌تواند فضای مناسبی برای معرفی و ترویج کتاب باشد.»
 
علیزاده می‌گوید: «اینستاگرام قابلیت‌هایی مانند بحث و گفت‌وگو دارد و یکسری از جذابیت‌آفرینی‌هایی که مخاطب عام لازم دارد، در این پلتفرم راحت‌تر قابل اجرا است. مخاطب می‌تواند گفت‌وگوی زنده داشته باشد یا لحظه به لحظه خود را تصویر کند. همچنین قابلیت بازی با تصویر و رنگ را دارد که برای مخاطب عام خیلی مهم و جذاب است. بنابراین این قابلیت‌ها مخاطب عام بیشتری را جذب می‌کند.»
 
فارغ از بحث لزوم معرفی و گسترش بازار کتاب از پنجره شبکه‌های اجتماعی، به دلیل ویژگی محتوا محور بودن کتاب، چگونگی ورود به این موضوع و نحوه معرفی آن در شبکه‌های اجتماعی هم موضوعی مهم و قابل توجه است و برای موفقیت به تعریف سازوکار ویژه‌ای نیاز دارد.
 
رکاب درخصوص نحوه معرفی و تبلیغ کتاب در شبکه‌های اجتماعی می‌گوید: «زمانی به همه توصیه می‌کردم هر کتابی با هر موضوعی که خواندید را به همه معرفی کنید؛ چرا که کتاب باید منطبق بر نیاز آدم باشد. مثلا شما یک نیاز محتوایی دارید و فلان کتاب می‌تواند مشکل شما را حل کند. مثلا بارها به فروشگاه ما مراجعه شده و برای فردی که دوست یا آشنایی تازه از دست داده است، تقاضای کتابی کرده‌اند که حالش را خوب کند. اینجا باید مضمونی به او ارائه کنیم که این اتفاق را برای او رقم بزنیم که البته برای هر فرد هم متفاوت است. بنابراین وقتی هر فردی که کتابی می‌خواند را معرفی کند، درواقع یک مضمونی ارائه می‌دهد افراد زیادی آن را می‌بینند و براساس نیازشان به آن مراجعه می‌کنند؛ به همین دلیل معرفی و عرصه کتاب در فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی به هر نحوی، نه‌تنها بسیار موثر، بلکه بسیار لازم است؛ هرچقدر هم بیشتر باشد طبعا افراد بیشتری می‌توانند به مرجع نیاز خود برسند و مشکلشان را برطرف کنند.»
 
علیزاده با اشاره به ابتدای ورود و فعالیت شبکه‌های اجتماعی و پلتفرم‌های پیام‌رسان به ایران و عضویت مخاطبان در گروه‌ها و کانال‌های فراوان، می‌گوید: «اخیرا آرام آرام به سمتی حرکت می‌کنیم که در شبکه‌های اجتماعی هم در مقایسه با شش سال قبل بیشتر در گروه‌هایی عضو هستیم و با آدم‌هایی بیشتر ارتباط داریم که در دنیای واقعی هم ارتباط مان با آن‌ها بیشتر است. در حوزه کتاب هم همین اتفاق افتاده است. مثلا صفحه یک کتابفروش یا فروشگاه کتاب یا یک گروه کتابخوانی یا خبرنگار کتاب، حول مفهومی به اسم کتاب، آدم‌هایی را دور شما جمع می‌کند، که یک علاقه مشترک به اسم کتاب دارید و عموما و به احتمال زیاد در دنیای واقعی هم با آن‌ها حشر و نشر دارید.»
 
مدیر کتابفروشی کتابشهر بهارستان معتقد است کارکرد اصلی شبکه‌های اجتماعی در حوزه کتاب و کتابخوانی جذب مخاطب جدید نیست؛ بلکه نگه‌داری مخاطبی است که پیش از این به نحوی از انحاء جذب کتاب و کتابفروشی شده است و علاقه‌مند به پیگیری صفحه مجازی یک فرد مرجع کتاب شده است. در حقیقت شبکه‌های اجتماعی عامل نگهدارنده و وسیله نگهداشت مخاطبی است که قبلا به کتاب جذب شده است.
 
علیزاده اضافه می‌کند: «در این نگاه صفحه مجازی یک فروشگاه کتاب یا ناشر یا خبرنگار کتاب یا هر علاقمند دیگری به کتاب، محل تبلیغ کتاب نیست؛ بلکه محلی برای جمع‌شدن شما و یک سری از آدم‌هایی است که نخ تسبیح این جمع علاقه مشترک در حوزه کتاب است؛ یعنی همان حالتی که ممکن است در دنیای واقعی هم اتفاق بیفتد و گروهی دور هم جمع شوند و جلسات هفتگی کتابخوانی برگزار کنند. طبق شواهد این راهبرد موفق بوده و در دنیا هم همین است.»
 
مدیر کتابفروشی کتابشهر بهارستان می‌گوید: «اگر به صفحات مجازی ناشرها و فروشگاه‌هایی که نسبتا در نگه‌داری مخاطب خود موفق هستند، توجه کنید، سیاست و راهبرد فعالیت آن‌ها در فضای مجازی تبلیغ کتاب برای جذب مشتری نیست؛ بلکه رویه این است که یک‎ تعداد مشتری جذب کرده، این مشتری و کتابخوان به مرور زمان تا حدودی با آن‌ها همراه و بعد تبدیل به یک مشتری و مخاطب وفادار می‌شود. حالا نقطه اتصال مخاطب و ناشر یا کتابفروش یک صفحه مجازی است که کتابفروش یا ناشر آن را اداره می‌کند.»
 
حال که ضرورت ترویج کتاب در شبکه‌های اجتماعی و استفاده از این امکان کم هزینه برای تقویت بازار نشر و کتاب تاحدودی مشخص شد؛ باید ترتیبی اتخاذ شود که همه حلقه‌های نشر فعالیت خود را در این فضا پررنگ‌تر کنند؛ ماموریتی که برخی حلقه‌های نشر به‌صورت خود جوش شروع کرده و تا حدی پیش برده‌اند.
 
رکاب می‌گوید: «همه حلقه‌های نشر به‌نحوی در شبکه‌های اجتماعی حضور دارند، اما مهم این است که کدام حلقه کار حرفه‌ای‌تر، منظم‌تر و جذاب‌تری ارائه می‌دهد و تاثیرگذارتر است. به نظر من ناشرها هنوز خیلی بهره‌برداری درست از شبکه‌های اجتماعی را یاد نگرفته‌اند، کتاب‌فروش‌ها تا حدودی وارد میدان شده‌اند، اما آنقدر نیست که به آن ضریب داد، در نتیجه فعلا فقط مردم کتاب‌خوان و علاقه‌مندان و دغدغه‌مندان کتاب فعالان فضای مجازی هستند.»
 
علیزاده از میان حلقه‌های صنعت نشر، بیشترین بار معرفی و تقویت بازار کتاب در شبکه‌های اجتماعی را بر دوش کتابفروش‌ها می‌داند و می‌گوید: «صرف نظر از چند ناشر محدود، به اعتقاد من حلقه کتابفروش‌ها هم خلاقانه‌تر و جذاب‌تری دارند، هم در نگهداشتن آن فضای گعده‌ای و گروهی که اشاره کردم، موفق‌تر هستند و هم ویترین جذاب‌تری از فضای نشر ارائه می‌دهند.»
 
وی اضافه می‌کند: «در صفحه مجازی ناشر، صرفا محصولاتش ارائه می‌شود؛ اگر بخواهند خلاقیت به خرج دهند، ویدئو درست می‌کند و در سطح خیلی بالا و خلاقانه‌تر یک کمیک موشن می‌سازند. یعنی رفتاری که ناشر در صفحه مجازی خود با مخاطب دارد، رفتاری است که هر تولیدکننده با مصرف‌کننده خود دارد و چیز عجیب و غریب و نادری نیست؛ اما در صفحه یک کتابفروش یا فروشگاه‌های کتاب، مخاطب با لحظه لحظه آن‌ها زندگی می‌کند. بنابراین در صفحه یک فروشگاه کتاب، ممکن است علاوه بر کتاب، درباره یک گلدان هم پستی پیدا کنید، یا روایت‌های روزمره جذابی که ممکن است با مشتری‌های خود داشته باشند را منتشر می‌کنند. درواقع مخاطب با کتابفروش و فروشگاه زندگی می‌کند، در کنار آن دنبال مباحث اقتصادی هم هست؛ که این حالت را در ناشرها کمتر می‌بینیم روی این حساب مخاطب با صفحات مجازی فروشگاه‌های کتاب و کتابفروش‌ها بیشتر ارتباط برقرار می‌کند. بنابراین من حلقه کتابفروش‌ها را موفق‌تر می‌بینم.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها