دوشنبه ۱۲ مهر ۱۴۰۰ - ۱۲:۵۴
فتح‌الله بی‌نیازی که با همه فرق می‌کرد

امروز (12مهرماه) ششمین سالگرد درگذشت فتح‌الله بی‌نیاز است؛ نویسنده و منتقدی که اهالی ادبیات خود را وام‌دار او می‌دانند و در وصف خوبی‌هایش، کلمه کم می‌آورند.

 خبرگزاری کتای ایران(ایبنا): دوازدهم مهرماه 1394 بود که خبر رسید، جامعه ادبی و فرهنگی کشور، نویسنده و منتقدی سرشناس، کسی که تصویری جز مهر و انصاف در ذهن کسی باقی نگذاشته؛ کسی که زندگی‌اش را وقف ادبیات و داستان‌نویسی کرد؛ کسی که چون باران بی‌دریغ بود و برای تشویق و راهنمایی جوان‌ترها در راه نوشتن، سر از پا نمی‌شناخت، آموزگار صبر و اخلاق و محبت، یعنی فتح‌الله بی‌نیاز را از دست داده است.

داستان از این قرار بود؛ بی‌نیازی که به دلیل آلودگی هوا، از بیرون آمدن پرهیز داشت، تنها شوق ادبیات و نقد می‌توانست از خانه بیرون بکشاند و متاسفانه، او -که برای حضور در یک جلسه نقد ادبی عازم شده بود- در طول مسیر دچار ایست قلبی شد و قلب مهربانش حتی تا رسیدن به اورژانس بیمارستان فیروزگر نیز تاب نیاورد. از این رو به مناسبت سالمرگش به سراغ مهدی غبرایی، اسدالله امرایی، علیرضا سیف‌الدینی، علیرضا زرگر و اعظم کیان‌افراز رفتیم تا با آنها درباره فتح‌الله بی‌نیاز گفت‌وگو کنیم.

بخوانید از فتح‌الله بی‌نیاز، متولد 1327 مسجدسلیمان، نویسنده و منتقد سرشناسی که به احترام نامش، همه کلاه از سر بر می‌دارند.
 
هرگز عصبانیت بی‌نیاز را ندیدم
مهدی غبرایی به ایبنا می‌گوید سابقه آشنایی و دوستی‌اش با فتح‌الله بی‌نیاز به سال 1380 و روزهای پایه‌گذاری نشر دشتستان بازمی‌گردد. بی‌نیاز از همان سال‌ها کار نقد را شروع کرد. او مهندس بود و رشته اصلی‌اش چیز دیگری بود؛ اما به واسطه علاقه‌ و مطالعه‌ای که داشت، دست به فعالیت گسترده در حوزه نقد ادبی زد.
 
مترجم آثار نویسندگانی چون ژوزه ساراماگو، همینگوی و موراکامی درباره تاثیر بی‌نیاز بر ادبیات داستانی و نقد ادبی، توضیح داد: شاید تاثیر فعالیت‌های او به این زودی مشخص نشود، شاید باید یک نسل بگذرد و عده‌ای که بی‌نیاز و امثال او زیر پروبالشان را گرفتند، رشد کنند و به عرصه بیایند تا مشخص شود که چه تاثیری بر این حوزه داشتند.
 

وی گفت: تا آنجایی‌که من می‌دانم وی علاقه بسیار زیادی به جوانان نویسنده داشت، کارهای‌شان را معرفی می‌کرد و دست‌شان را می‌گرفت. حتی گاهی‌اوقات از دورترین نقاط کشور، هم کتاب برای او می‌فرستادند و هم دعوتش می‌کردند تا در جوایز مختلف شرکت کند و نظر بدهد. بی‌نیاز هم با علاقه می‌پذیرفت. گاهی اوقات شاهد بودم که به هزینه خودش این کارها را انجام می‌داد. حتما کارهایی که انجام داده روی نسل بعدی تاثیر مثبت گذاشته است.
 
غبرایی با اشاره به همکاری بی‌نیاز با جایزه مهرگان اظهار کرد: وی حدود 12 سال با جایزه مهرگان (که قدیمی‌ترین جایزه غیردولتی و خصوصی ادبیات است و تا امروز دوام داشته) همکاری داشت و من هم حدود چهارسال با او همکاری نزدیک داشتم و جزو هیات داوران جایزه مهرگان بودم.

این مترجم در توضیح ویژگی‌های رفتاری بی‌نیاز گفت: فتح‌الله بی‌نیاز انسان بسیار صبوری بود که حتی گاهی من از خونسردی‌اش عصبانی می‌شدم. خودم انسان خونسردی هستم؛ اما او آن‌قدر با محبت، ملایمت و آرامش حرف می‌زد و استدلال می‌کرد که من همیشه از مصاحبت با او لذت می‌بردم. من کمتر کسی را به صبر و ملایمت وی دیدم، یعنی از سال 80 که دوستی ما آغاز شد، من هرگز عصبانیت بی‌نیاز را ندیدم.
 
وی افزود: وی مثل بسیاری از کسانی که دنبال نقد نو هستند و به ساختار و بافت اثر توجه دارند، به خود اثر توجه می‌کرد؛ صرفه‌نظر از اینکه با نویسنده اثر دوستی دارد یا نه، اهل کجاست، چه مقام و موقعیتی دارد یا نویسنده قدیمی است یا جدید و الی‌آخر؛ البته ما هم از این جهت با او موافق بودیم. دوره‌ای که با همدیگر همکاری داشتیم تمام هم‌وغم ما این بود که اصل اثر و ادبی بودن آن را با معیارهایی که هرکدام داشتیم، درنظر بگیریم، به قول قدما، برای برکشیدن بعضی از آثار.

ادبیات برای بی‌نیاز راه نفس کشیدن بود
اسدالله امرایی، مترجم نام‌آشنای حوزه ادبیات، معتقد است، فتح‌الله بی‌نیاز در حوزه نقد داستان و کمک به نیروهای جوان برای ورود به عرصه داستان‌نویسی و نقد، با جدیت تلاش کرد و بیشتر به عنوان یک معلم فعالیت داشت.

وی در توصیف شخصیت زنده‌یاد بی‌نیاز، توضیح داد: اعتماد او به جوان‌ها و نویسندگان جوان بسیار کارساز بود. ویژگی عمده‌ای که بی‌نیاز داشت این بود که نمی‌خواست همه را شبیه خود کند.
 
این مترجم افزود: در جلسات نقد داستان و از طریق جلساتی که در دفتر مجله نافه و نشریه رودکی و مجلات دیگر تشکیل می‌شد، با وی آشنا شدم. او جزو کسانی بود که حرف برای گفتن داشت.

وی با بیان این‌که نوع نگاه بی‌نیاز با منتقدان دیگر فرق می‌کرد، اظهار کرد: شاید یکی از دلایلی که او توانست میان جماعت داستان‌نویس و روزنامه‌نگار جا باز کند، نوع نگرشش به کار بود و اینکه نقد را جزو واجبات کار می‌دانست. او چه در عرصه مطبوعات و چه در عرصه انتشارات، بسیار فعال بود. رشته بی‌نیاز ادبی نبود، وی در رشته فنی فعالیت کرده بود و انگار ادبیات برای او راه نفس کشیدن بود در جامعه.

امرایی با بیان این‌که بی‌نیاز داستان‌ها‌ و رمان‌های بسیاری داشت؛ اما هیچ‌گاه سعی نمی‌کرد ‌‌روی این بخش کارش تاکید داشته باشد، به خاطره‌ای از فتح‌الله بی‌نیاز اشاره کرد و گفت: به خاطر دارم در یکی از جلسات، یکی از دوستان درباره رمان وی به نام «افعی‌ها خودکشی نمی‌کنند» نقدی مطرح کرد. بی‌نیاز کاملا خونسرد نشست و گوش داد. واقعا نقد این جوان غیرمنصفانه بود؛ اما بی‌نیاز بدون اینکه عصبانی شود، شنید و آن‌طور مستدل جواب او را داد که جوان هم نشست سرجایش. این برخوردها در حوزه ادبیات نمی‌گویم نیست ولی نادر هست. یعنی طرف وقتی بلند می‌شود که نقد کند به او می‌گویند چه خواندی؟ من قد تو کتاب نوشتم. نفس کشیدن من به تمام زندگی تو می‌ارزد و اصطلاحاتی که دوروبرمان می‌بینیم و شاهد آن هستیم.
 
بی‌نیاز انسانیتِ جاری بود
علیرضا سیف‌الدینی، نویسنده و مترجم سخنانش را با طرح مقدمه‌ای آغاز کرد و گفت: سوزان سانتاگ در کتاب «علیه تفسیر»، در بخش مربوط به «یادداشت­‌های کامو»، نوشته است: «برخی نویسندگان فضائل استوار یک شوهر را به ما عرضه می­‌کنند... در دوره‌­های درخشانِ ادبیات، تعداد شوهرها از معشوق­‌ها بیشتر است...» گویی حرکت از ادبیاتِ شوهر به‌­سمتِ ادبیاتِ معشوق، درواقع به­‌معنای حرکت از «فضیلت» یا ادبیات اخلاقی به‌­سمتِ کشف و ارائه تعاریف گوناگون از اخلاقِ ادبیات است.
 
وی ادامه داد: اغلب نسل‌­های پیشینِ نویسندگانِ ایران در سایه همین نوع ادبیات بزرگ شده‌اند، اکثرا آثار متعلق به این نوع ادبیات را خوانده‌­اند و با اتکا به ماهیت چنین ادبیاتی آثاری خلق کرده‌­اند. اما بوده‌­اند نویسندگانی که به‌­سمت ادبیاتِ «معشوق» یا در جهت کشف اخلاقِ ادبیات حرکت کرده‌اند. اما مساله به این­جا ختم نمی‌­شود. به دلیل اینکه ما نه با ماشین عاری از احساس و عاطفه، بلکه با موجود پیچیده‌­ای به نام انسان سروکار داریم که یا به اجبار یا به اختیار می‌­تواند هر دو را با هم تلفیق کند یا در عین داشتن یکی با آرزوی دیگری زندگی کند یا درست مانند کامو هر دو را با شوری صادقانه و با حس صداقت اخلاقی برای خوانندگانش ارائه کند.
 
سیف‌الدینی افزود: بی‌­نیاز، با ماهیت هر دو مفهوم آشنایی داشت؛ این را قصه‌­های کوتاه و رمان‌­ها و مخصوصا نقدهای ادبی­‌اش به ما می­‌گوید. او، به‌­لحاظ تعداد، بیش از هر منتقدی نقد نوشته است. آثار ادبی زیادی خلق کرده است. آثار داستانی‌­اش هرگز از انسان، احساسات بشری و مسائل و مشکلات اجتماعی- سیاسیِ انسان خالی نیست؛ به‌­گونه‌­ای که گاه همین توجه مفرط به احساساتِ انسانی، ادبیاتش را به‌­لحاظ فنی به مخاطره انداخته است. شاید به این دلیل که با همه بی­‌نیازی‌­اش به «نام»، به تقویت «انسانیت»ی که روزبه‌­روز کم‌رنگ­‌تر می‌­شود، شدیدا احساس نیاز می­‌کرد و می‌­کوشید به کمکِ زبان و تفکرِ ادبی با آن مقابله کند.

این نویسنده و مترجم گفت: در این تردیدی نیست که او بر احساساتی که در قصه­‌ها و رمان‌­هایش، تاحدودی بی‌­محابا، خودنمایی می‌­کند واقف بود. شاید به همین دلیل در کنار قصه‌­نویسی، به همان اندازه نقد ادبی هم نوشته است، نقدی که به‌­رغم سال­‌های نخستِ نویسندگی‌­اش، دیگر چندان «محتوایی» نیست. گویی به‌­طور مداوم بین «فضیلت» و «اخلاق ادبیات» حرکت کرده است؛ در یکی نمی­‌توانست خودش نباشد و در دیگری از چیزی می­‌نوشت که معمولا در آن «آدم نباید خودش باشد».

وی ادامه داد: اما آنچه به همین اندازه در زندگی فردی و ادبی­ او اهمیت دارد، استقلال فردی اوست. این بخشی از آن عامل مؤثری است که نویسنده درسایه آن صاحب نقش می‌­شود. بی‌­نیاز نیز از این قاعده مستثنا نبود.
 
نویسنده رمان‌های «خم» و «خروج» با بیان این‌که بی‌­نیاز در دور‌ه‌ه­ای چند ساله یکی از ستون‌­های اصلی جایزه مهرگان بود، توضیح داد: هرچند علیرضا زرگر به‌­طرزی خستگی­‌ناپذیر تمام امور جایزه را مدیریت می­‌کرد، او نیز در کنار داوران دیگر با دقت تمام همه کتاب‌­هایی را که به دبیرخانه جایزه مهرگان ارسال می‌­شد، می‌­خواند و در تمام جلسات شرکت می­‌کرد و نظراتش را ارائه می­‌داد. کمتر کسی را مانند او در کارهای انسانی، دوستی‌ها و همیاری‌­ها خستگی‌­ناپذیر دیدم. او حقیقتا یک انسانیت جاری بود. 
 
جز انسانیت و مهر چیزی از او به یاد ندارم
علیرضا زرگر با بیان این‌که مهرماه، هوای بارانی و خاطره دوستان قدیمی دوباره مرا به سال‌های دور برده است، گفت: دوازدهم مهرماه برای من با یاد و خاطره دو نویسنده بزرگ و برجسته ایران، «احمد محمود» و «فتح‌الله بی‌نیاز» آمیخته است، از این دو نویسنده شریف خوزستانی بسیار آموخته‌ام.
 
وی افزود: احمد محمود برگزیده اولین دوره‌ جایزه مهرگان ادب در مهرماه سال ۱۳۷۸ بود برای «‌یک عمر تلاش در عرصه نوشتن»، مبلغ نقدی جایزه‌اش را به سه نویسنده جوان بخشید و نجیبانه گفت که آینده ادبیات داستانی ایران را جوانان می‌سازند. فتح‌الله بی‌نیاز سال‌ها دبیر و داور جایزه مهرگان ادب بود، بیشتر از هر منتقد یا نویسنده‌ای در جایزه مهرگان ادب داوری کرد، ۱۲ دوره. اعتقاد او به نویسندگان جوان همچون احمد محمود بود و می‌گفت آینده متعلق به آن‌هاست.

مدیر جایزه مهرگان ادب ادامه داد: از او جز انسانیت و مهر چیزی به یاد ندارم، نه تنها بی‌دریغ به یاری مهرگان می‌آمد و به ما انگیزه ادامه کار می‌داد، بلکه سخاوتمندانه به یاری جوایز کوچک محلی می‌شتافت و به آن‌ها کمک می‌کرد.

وی با اشاره به مطالعات دامنه‌دار بی‌نیاز، گفت: خواندن چند هزار صفحه دست‌نوشته و کتاب در هر سال جز به مدد عشق او به ادبیات میسر نمی‌شد. از نویسندگان بسیاری شنیده‌ام که او اولین مشوق آن‌ها در راه نوشتن بوده است.

زرگر همچنین درباره رویکرد بی‌نیاز در داوری آثار، توضیح داد: در داوری ادبی، منصف، بی‌طرف و تعصب‌پرهیز بود و جز به ارزش‌ ادبی اثر، به نکته دیگری توجه نمی‌کرد.

بی‌نیاز خالصانه به فرهنگ و ادبیات خدمت کرد
اعظم کیان‌افراز، مدیر نشر افراز که انتشار آثار بی‌نیاز در حوزه نقد ادبی را به‌عهده داشت، فتح‌الله بی‌نیاز را یکی از تاثیرگذارترین منتقدان ادبی در حوزه نقد و ادبیاتِ دهه 80 می‌داند و معتقد است که او از معدود منتقدانی بود که به ادبیات جهان، داستان جهان و نویسندگان جهان تسلط داشت.

وی در این‌باره گفت: وی داستان‌های بسیاری را که هنوز ترجمه نشده بود، نقد یا نقد به همراه ترجمه کرده و در مطبوعات یا به صورت کتاب منتشر کرد که در نتیجه، آن نسل با فضای نقد و ادبیات جهان آشنا شد. بیشتر کارهایی که از او منتشر شده کتاب‌های تئوری است، مثلا از وی کتابی در دهه 80 با عنوان «درآمدی بر داستان‌نویسی و روایت‌شناسی» منتشر شد که کتاب مهمی است؛ چراکه تا پیش از این کتاب، شاید منابع آنچنان دست اول و تالیفی زیادی وجود نداشت که مخاطب با سبک‌های مختلف و انواع ساختار داستان و قصه‌نویسی آشنا شود. این کتاب جامع و کامل است و در عین حال هم آن‌چنان طولانی نیست.
 
مدیر انتشارات افراز ادامه داد: بی‌نیاز بسیاری از نویسندگان نسل جوان را به جامعه ادبی معرفی کرد که بیشتر شهرستانی بودند و سال‌ها در حوزه داستان‌نویسی فعالیت داشتند. او با خواندن آثارشان آنها را راهنمایی می‌کرد، به داستان‌هایشان صیقل می‌داد و تا جایی که امکان داشت، آن‌ها را به ناشر معرفی می‌کرد، به این ترتیب بسیاری از آثار نویسندگان ناشناخته، منتشر شدند.

وی با اشاره به کتاب‌های منتشر شده از فتح‌الله بی‌نیاز در حوزه نقد ادبی، اظهار کرد: وی نقد و تحلیل داستان‌های جهان را در قالب کتاب منتشر کرد که چهار جلد آن به داستان کوتاه و جلد پنجم به نقد و تحلیل رمان می‌پردازد. قبل از این کتاب‌ها، بسیاری از مطالب وی در قالب نقد و تحلیل داستان‌های جهان در مطبوعات منتشر شد. بی‌نیاز از سال‌ها قبل فعالیت ادبی داشت؛ اما از اواسط دهه 70 نقد و تحلیل‌هایش را بیشتر در مطبوعات منتشر می‌کرد.

مدیر نشر افراز ادامه داد: تقریبا از دهه 70 بود که وی آثارش را به مرور در مطبوعات منتشر کرد و حتی خودش هم انتشارات کوچکی راه‌اندازی کرد که در آن به معرفی تعدادی از نویسندگان جوان پرداخت؛ البته این نشر فعالیت زیادی نداشت؛ اما تاثیری که وی بر فضای ادبی و نقد و تحلیل‌هایی که بر داستان‌ها داشت، چه به لحاظ آشنا کردن مخاطب با فضای ادبیات داستانی جهان و نویسندگان جهان و چه معرفی نویسندگان تازه‌کار و نوقلم‌های ایرانی تاثیر بسزایی داشت.

کیان‌افراز افزود: بی‌نیاز نقد علمی می‌کرد و حتی من به خاطر دارم که وقتی از او پرسیده شد که چرا بیشتر آثار خارجی را نقد می‌کنید، پاسخ داد که یک منتقد باید بی‌پرده صحبت کند. شاید اینطور که می‌شود کار خارجی را با دست بازتر و علمی نقد و تحلیل کرد، در آثار فارسی نمی‌شود چون ممکن است به حاشیه کشیده شود. برای همین ترجیح می‌داد که بیشتر کارهای خارجی را انتخاب کند. در مجموع نقد منصفانه‌ای داشت.

وی درباره کتاب‌های منتشرنشده بی‌نیاز، توضیح داد: وی کارهای زیادی داشت که در ارشاد اصلاحیه می‌خورد؛ چون همیشه مخالف اصلاح و ممیزی بود، قبول نکرد و به این ترتیب بسیاری از کارهایش هیچ‌وقت منتشر نشد. بی‌نیاز اصلاحیه را نمی‌پذیرفت و از انتشار کتاب صرفه‌نظر می‌کرد.

کیان‌افراز گفت: بی‌نیاز منتقد ادبی و نویسنده تاثیرگذاری بود. او انسان شریفی بود که خالصانه و مخلصانه به فرهنگ و ادبیات کشور خدمت کرد؛ بدون هیچ چشم‌داشتی. یاد و نامش زنده و گرامی باد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها