چهارشنبه ۷ مهر ۱۴۰۰ - ۱۷:۰۰
تغییر تصویر «دیگری» در ادبیات داستانی دفاع مقدس تحت‌تأثیر گفتمان‌های سیاسی ایران

مهدی کاموس؛ منتقد و نویسنده ادبیات داستانی دفاع مقدس در نشست «نقش دیگری در هوایت ملی در ادبیات داستانی دفاع مقدس» تأکید کرد که از دهه‌های 70 و 80 با تغییر گفتمان‌های سیاسی، با شکل‌گیری نگاه متفاوتی به «دیگری» یعنی دولت و ملت عراق جدا از بعثی‌ها روبه‌رو شدیم.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، مهدی کاموس؛ منتقد و نویسنده حوزه ادبیات داستانی دفاع مقدس در این نشست که امروز (هفتم مهرماه) به همت خانه کتاب و ادبیات برگزار شد، اظهار کرد: به گفته باختین، رمان محلی برای دیالوگ و گفت‌و‌گوی شخصیت‌هاست و از شناخت تضادها و دوگانه‌ها شکل می‌گیرد. از طریق غیر و دیگری می‌توان خود را شناخت و هویت ملی ما در مقابل دیگری قابل تعریف است. این دیگری برای ما در ادبیات داستانی دفاع مقدس یا غرب بوده که با ما فاصله زیادی دارد یا بسیار نزدیک بوده و شامل ایرانیانی بوده که به کشور خود خیانت کردند و گاه در لحظه شامل عراقی‌ها بوده که مستقیم با ایران در جنگ بودند.

کاموس با اشاره به اینکه در طول تاریخ، هجوم و جنگ دیگری متجاوز تجربه‌ای رمانتیک و تلخ بوده است، افزود: درعین‌حال گاه وجوهی از شخصیت متجاوزان ازجمله اسکندر و برخی خلفای عباسی و حاکمان مغول در ادبیات ما ستایش شده است که این نشان می‌دهد، نگاه به دیگری می‌تواند دچار تغییراتی شود.

وی همچنین با بیان اینکه گاه با حذف یک قوم یا فرد در ادبیات داستانی و رمان به غیرسازی دست می‌زنیم، گفت: به‌عنوان نمونه در برخی از رمان‌های دفاع مقدس ما حرفی از عراقی‌ها نیست و این طردسازی خود به نوعی غیرسازی محسوب می‌شود.

این منتقد ادبیات دفاع مقدس تقسیم‌بندی‌های مختلفی را برای عنصر «دیگری» در ادبیات داستانی دفاع مقدس قایل شد و افزود: دیگری در ادبیات دفاع مقدس برخاسته از نگاه نویسنده ولی نشان‌دهنده روح حاکم بر فضای اجتماعی، سیاسی و بین‌المللی کشور است، به‌عنوان نمونه در آثار حافظ، مولانا و ناصرخسرو می‌توان این حقیقت را کشف کرد. وقتی ناصرخسرو پیرو اسماعیلیه می‌شود بر غیر این فرقه طعنه می‌زند و غیراسماعیلیان برایش غیر خودی می‌شوند. این مسأله در ادبیات داستانی ما نیز جلوه‌گر است و در دهه‌های 30 و 40 استبداد نماد دیگری بوده است.

کاموس تأکید کرد: در رمان دفاع مقدس با انواع نگاه به دیگری مواجه هستیم. یکی دیگری دور که غرب است که زیاد به‌طور پررنگ به آن پرداخته نشده که این ضعف ناشی از عدم وجود نگاه فلسفی درست در اغلب نویسندگان ما بوده است. دو نگاه بعدی به دیگری یکی دیگری است که وجود خارجی ندارد یا دیگری که وجود دارد ولی به عمد وی را نمی‌بینیم یا نمی‌شناسیم. دیگری بعدی عراقی‌ها هستند که گاه منفی گاه دارای برخی صفات مثبت و گاه یکسان‌سازی‌شده با ایرانی‌ها هستند و دیگری همچنین می‌تواند یک ایرانی مخالف حاکمیت یا منافق باشد.

وی گفت: به‌نظر می‌رسد پس از کتاب السامرائی و انتشار کتاب‌ها و خاطراتی از رزمندگان عراقی متوجه دیگری‌های متفاوت و گوناگون در ادبیات دفاع مقدس شدیم.

کاموس تأکید کرد: متأسفانه به دلیل عدم آشنایی با غیریت‌سازی و گفتمان‌ها، نویسندگان ما به عنصر دیگری توجه کافی نداشته‌اند. همچنین در دهه‌های 70 و 80 با تغییر گفتمان سیاسی ایران میان دولت و ملت عراق و نیروهای بعثی تفاوت قایل شدیم و تصویر «دیگری» وجوه متفاوت و گوناگونی یافت.


نقش بازنماییِ هویت‌های متضاد در شکل‌دهی به هویت‌های مطلوب
همچنین در این نشست، محمدمهدی وحیدی، محقق، نویسنده و مدرس دانشگاه در حوزه علوم ارتباطات، طی سخنانی با بیان اینکه در تاریخ فلسفه غرب نظریه‌های متفاوتی درباره انسان و شناخت وی نسبت به خود ارائه شده است، گفت: برخی فیلسوفان نظیرِ دکارت، سوژه انسانی را موجودی می‌دانند که به لطف آگاهی خویش می‌تواند از چیستی‌اش حسی بی‌واسطه داشته باشد؛ اما پس از طرح ایدهِ «دیالکتیکِ خدایگان و بنده» توسط هگل، این اندیشه که بشر برای شناخت خود به موجودی متضادِ خویش نیاز دارد، در میان اندیشمندان این حوزه رواج یافت و حتی در فلسفه اسلامی نیز اشاره شده که اشیا را با ضدشان می‌توان شناخت، نور را با تاریکی، روز را با شب و نیک را با بد می‌شناسیم و بر مبنای این‌گونه نظریات، انسان اندیشنده نیز برای شناخت خود به موجودی متضاد خویش نیازمند است. هویت‌یابی بشر، بر اساسِ این دوگانگی و تضاد، مورد توجه فلاسفه اسلامی و سایر فیلسوفان بوده و این ایده، در دوره‌های مختلفِ تاریخی مورد بررسی قرار گرفته و صحت آن بر اساس قرائن، آزمون شده است.

وحیدی در ادامه بیان داشت که در دوران معاصر نیز برخی محققان حوزه مطالعاتِ پسااستعماری با مطالعه آثار ادبی و هنری و رسانه‌ایِ غربی نشان داده‌اند که غرب و هویت غربی، خود را در مقابلِ شرق و هویت شرقی تعریف کرده و آن را به صورت هویتی متضاد با هویت غربی و به شکل نامتمدن، بی‌دانش و وحشی و بدوی معرفی کرده است. بر اساس مطالعات برخی محققان برجسته‌ی این حوزه نظیرِ ادوارد سعید، این‌نوع برساختِ رسانه‌ای از شرق، در سفرنامه‌ها، متون ادبی، تصویرگری‌ها و نقاشی‌ها و مستندنگاری‌ها بروز فراوان داشته و در این میان، گاه حتی با آثاری مواجه می‌شویم که حاصلِ تخیل پدیدآورنده هستند و جنبه مستند ندارند؛ بلکه صرفا در راستایِ تقویتِ کلیشه‌های رایج و ترویج تضادها خلق شده‌اند. 

وی افزود: برخی محققانِ معاصر نظیرِ ضیاء‌الدین سردار، پا را از این هم فراتر گذاشته و در آثار خود، با مطالعه متون رسانه‌ایِ امریکاییِ معاصر، اشاره کرده‌اند که غرب امروزه دیگر حتی حوزه اروپا را نیز دربرنمی‌گیرد و در برخی از این متون، اروپاییان نیز عقب‌افتاده و نامتمدن و در واقع، در همان چارچوب‌های «دیگریِ» شرق‌شناختی، ساخته و پرداخته می‌شوند. اکنون آمریکا با دراختیارداشتن رسانه‌های فراگیر توانسته سریال‌ها، فیلم‌ها و مکتوباتِ فراوانی با اثرگذاری و نفوذِ جهانی عرضه کند و به قدرت‌نمایی و نشان دادن چهره‌ای متمدن و ممتازتر از خود نسبت به سایر کشورهای جهان بپردازد.

وحیدی تأکید کرد: بر اساس این مقدمات می‌توان دریافت که برساخت رسانه‌ای و بازنماییِ هویت‌های متضاد، در شکل‌دهی به هویت‌های مطلوب و قوام‌بخشیِ آن‌ها نقش مهمی دارد و توجه به این امر در ادبیاتِ دفاعِ مقدس، به عنوان یک تجربه تاریخی خاص ایرانی، می‌تواند راهگشا باشد. اگر این ادبیات بخواهد در شکل‌دهی هویتِ ملی نقش موثری ایفا کند، لازم است پدیدآورندگانِ آن، نسبت به گستره مخاطبانِ خود و رسانه‌ای که از طریقِ آن سخن می‌گویند آگاهی و اشراف کامل داشته باشند.

وی با بیان اینکه با نگاهی اجمالی به آثار داستانیِ منتشرشده در حوزه دفاع مقدس می‌توان چهار گونه از هویت‌بخشی را مورد بازشناسی قرار داد گفت: در یک دسته از این آثار، با غیابِ «دیگری» مواجه هستیم. این آثار عمدتا در سال‌های آغازین جنگ تحمیلی منتشر شده‌اند و جنبه‌های ادبی و گاه شاعرانه دارند و بر عناصر هویت‌بخش ایرانی و اسلامی تکیه می‌کنند. نویسنده‌ی این‌گونه آثار، ظاهراً با نوعی رویکرد دکارتی به سوژه بشری می‌نگرد و داشته‌های او را برای ساخت هویت خویش کافی می‌داند. در این آثار بر توصیف احوال رزمندگان یا سایر کسانی که با جنگ سروکار دارند، تمرکز می‌شود و دشمن در آن‌ها حضور مؤثری ندارد و داستان در حاشیه جنگ می‌گذرد یا جنگ در پس‌زمینه ماجرا جریان دارد.

این محقق افزود: «در سه گونه‌ی دیگر، دشمن یا «دیگری»، به نحوهای متفاوتی حضور دارد که من برای هرکدام نامی انتخاب کرده‌ام. اولی همان «دیگریِ شرق‌شناختی» است؛ یعنی تقریبا همان مشخصات ظاهری و افکار و رفتاری را دارد که شرق‌شناسان غربی به دیگریِ شرقی منتسب می‌کردند؛ مثلا در یک داستانِ دفاع مقدس یکسره با عراقی‌های عرب‌زبانِ فربه، دائم‌الخمر، شهوت‌ران، کثیف و نادانی مواجه می‌شویم که در نقطه مقابل و در تضاد با رزمندگان پاک و متمدن ایرانی قرار می‌گیرند. دومی، «خودیِ دیگری‌شده» است؛ یعنی در داستان، چند ایرانی با مشخصات ظاهری و زبانیِ خودی‌ها حضور دارند که کُنشِ آن‌ها در خدمتِ دشمن است و مثلا معلوم می‌شود که از اعضایِ احزاب جدایی‌طلب یا منافقان بوده‌اند؛ و گونه آخر «یکسان‌انگاریِ خود و دیگری» یا تعمیم و تصدیقِ گفتمانِ شرق‌شناختیِ غربی است. در گونه اخیر، گاهی معلوم نیست شخصیت‌های داستان، ایرانی هستند یا عراقی؛ اما معلوم است که سنت‌های دینی و فرهنگی از آن‌ها انسان‌های نامتمدن و بدوی‌ای ساخته است که جز جنگ و اعمالِ خشونت و انجامِ رفتارهای بی‌منطق کاری نمی‌کنند.
​​​​​​
​​​​​نویسندگانِ این گونه‌ی اخیر را می‌توان به تعبیرِ منتقدان پسااستعماری، «شرقیانِ شرقی‌شده»ای نامید که از درون و در باطن، غرب را سرمنشا تمدن و فرهنگِ والا و هویت غربی را هویتِ برتر می‌پندارند؛ و در آثارِ خود نشان می‌دهند که ایرانی یا عراقی بودن مطرح نیست؛ بلکه گرفتاری و مشکلِ اصلی، فرهنگ و تمدنی است که سراسرِ ساکنانِ مشرق‌زمین، و مخصوصاً جوامع اسلامی، از آن تغذیه می‌کنند. این‌گونه آثار در واقع مهر تاییدی هستند بر همان نگاه‌های استعمارگرانه‌ی غربی و هویت شرقی را به همان شکلِ مطلوبِ مستشرقانِ غربی بازنمایی می‌کنند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها