سه‌شنبه ۹ شهریور ۱۴۰۰ - ۰۹:۵۶
شعر باباچاهی بازتاب‌دهنده وضعیت جدید ماست

عبدالله سلیمانی، نویسنده، شاعر و مدرس دانشگاه در آیین بزرگداشت علی باباچاهی تاکید کرد: دیگرنویسی و متفاوت‌نویسی که باباچاهی در عرصه خلاقیت با خلق ۲۰ جلد کتاب شعر از خود برجای گذاشته است، دستاورد ارزشمندی است که شعر فارسی را وارد دوره و نگاه جدیدی می‌کند.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در بوشهر: تیم ادبیات جوایز ادبی (ونکور کانادا) با اجرای مژده مقدم و با حضور هنرمندان و ادیبان ایران‌زمین در آیینی به پاسداشت جایگاه ادبی علی باباچاهی شاعر صاحب‌سبک جنوب کشور پرداخت. در این برنامه چهره‌های ادبی کشورمان شامل قطب‌الدین صادقی، علی‌باباچاهی، علی عبداللهی، فرزان سجودی، علی قنبری، مرجان مدرس‌سبزواری، سعید جهان‌پولاد، عنایت سمیعی، بهزاد زرین‌پور، بهزاد خواجات، سجاد گودرزی، عبدالله سلیمانی، مجید ضرغامی، خورشید فقیه، محسن موسوی‌میرکلایی، علیرضا پنجه‌ای، احمد فکراندیش، ابوالقاسم ایرانی، مسعود امینی، حمیدرضا گشمردی، حمید موذنی، کیوان نریمان، شهاب مقربین، وحید علیزاده و... به ایراد سخن در وصف باباچاهی و جهان شعری وی پرداختند.

عبدالله سلیمانی در این مراسم -که به صورت مجازی برگزار شد- گفت: باباچاهی در طول حیات ارزشمند ادبی خود تاکنون ۵۰ جلد کتاب (شامل مجموعه شعر و آثار تئوری و نظری) به شعر فارسی اضافه کرده است. در این میان آنچه حضور باباچاهی را در ادبیات ایران متفاوت از دیگر شاعران می‌کند، خلاقیت وی در شعر است. اگر ما شعر نیما و شاگران نیما را واکنشی علیه زیباشناسی شعر سنتی و جریان‌ مسلط بدانیم، شعر پسامدرنسیم و پسانیمایی باباچاهی هم در واقع عبور از زیبایی‌شناسی مسلط شعر مدرن فارسی به‌شمار می‌رود.
 

این شاعر، نویسنده، منتقد ادبی و مدرس دانشگاه ادامه داد: حضوری که تا دهه ۷۰ همچنان رایج بود و به‌واسطه اینکه خود باباچاهی در آن زمان در شعر مدرن دستاوردهایی داشت، به‌درستی متوجه وضعیت جدید شد و حوادث و وقایع مهمی از فروریزی دیوار برلین تا انقلاب و جنگ ایران و عراق و نیز ظهور گفتمان‌های جدید و تالیفاتی که در حوزه ترجمه، نظریه‌های ادبی و فلاسفه معاصر وضعیت جدید را ایجاد می‌کند که باباچاهی در واکنش به این وضعیت جدید، شعر جدید و متفاوتی را ارائه می‌کند. در واقع شعر او بازتاب این وضعیت جدید است. دیگرنویسی و متفاوت‌نویسی که باباچاهی در عرصه خلاقیت با خلق ۲۰ جلد کتاب شعر از خود برجای گذاشته است، دستاورد ارزشمندی است که شعر فارسی را وارد دوره و نگاه جدیدی می‌کند.  

وی تصریح کرد: باباچاهی حتی موجب تغییر و تحول مخاطبان شعر فارسی شد. امروز مخاطبانی با تربیت ذهنی شعر مدرن نمی‌توانند با شعر باباچاهی روبه‌رو شوند و به مشکل برمی‌خورند. بهترین برخورد و ارتباط با شعر او این است که مخاطبان با تغییر نگاه و تربیت ذهنی و ذوقی خود با شعر باباچاهی روبه‌رو شوند. اتفاقا خود باباچاهی در مؤخره‌ها، مقدمه و آثار تئوریک خود زیربنا و مبانی اساسی شعر پسامدرنیسم و متفاوت خود را بیان می‌کند. فهم و مطالعه این مبانی و مباحث تئوریکی که وی بیان کرده، خیلی به خواننده برای ورود به شعر باباچاهی کمک می‌کند و راهگشاست. شعر باباچاهی بازتاب وضعیتی است که هنوز در آن به‌سر می‌بریم.

حمید موذنی، نویسنده، روزنامه‌نگار و جامعه‌پژوه بوشهری هم در آیین بزرگداشت علی باباچاهی گفت: خرسندم که در این مراسم در مورد شخصیت و جایگاه ادبی و فرهنگی علی باباچاهی، شاعر و منتقد ادبی برجسته ایران‌زمین صحبت می‌کنم. طبیعتا تا کنون بسیاری از صاحب‌نظران در خصوص شعر و جایگاه ادبی وی از زاویای متعددی صحبت کرده‌اند؛ از این‌رو، من در این مجال از منظر تازه‌ای به تبیین جایگاه علی باباچاهی در شعر امروز می‌پردازم که البته برای بیان دیدگاه خودم از ژاک لاکان، فیلسوف و روانکاو فرانسوی وام می‌گیرم که وی بحثی به نام «دیگری بزرگ» دارد که از دید او این دیگری بزرگ، «زبان» است؛ زبانی که مثل خدا از بالا ما را هدایت می‌کند. تمام افعال ما را تحت نظارت دارد. این دیگری بزرگ کاری می‌کند که به ایده و باور چنان تعصبی می‌ورزیم که حتی ممکن است بعضی‌وقت‌ها جانمان را هم فدا کنیم. چون‌که از خودمان به‌صورت واقعی اراده‌ای نداریم، تمام اراده ما ذیل این دیگری بزرگ (زبان) است که همه کنش‌ها و واکنش‌های ما را هدایت می‌کند.
 

 
او ادامه داد: درست است که ما جنبش‌های متفاوتیمثل انقلاب مشروطه داشتیم تا بتوانیم نظم قدیم را تغییر بدهیم و به نظم جدید برسیم؛ اما در این میان، چیزی دست‌نخورده باقی مانده است؛ آن هم زبان است. از این‌رو، علی باباچاهی با شعرش و کارکتری که دارد به سراغ زبان و نبرد و جدال با این دیگری بزرگ رفته است. او با سبک شاعری خاص و تجربه زیسته خود به سراغ دیروز رفته است؛ دیروزی که در زبان جا گرفته و ما را هدایت می‌کند و در ما زنده است. ما تصور می‌کنیم که خودمان داریم عمل می‌کنیم و تصمیم‌ می‌گیریم! چه به‌صورت فردی و چه به‌صورت مای جمعی اما واقعیت این است که دیگری بزرگ است که دارد جای ما تصمیم می‌گیرد. از همین روی باباچاهی زبان را به چالش کشیده با پارادیم و به‌طنز کشیدن و سخره گرفتن آن و کوشیده زبان را از وضعیت سفت و صلبی که دارد، رها کند و در آن ترک ایجاد کند تا ما بتوانیم از زیر بار این زبان تصمیم‌گیرنده و دیگری بزرگ بیرون بیاییم.

موذنی تصریح کرد: به‌همین خاطر شعر باباچاهی مثل شاعران دیگر با اقبال عمومی روبه‌رو نشده است و فراگیر نیست؛ چون از زبان  وام نمی‌گیرد و در چارچوب آن زندگی نمی‌کند، به‌عکس درون را به چالش می‌کشد. به‌همین دلیل با ذهنیت چارچوب‌دار ما جور نیست. بنابراین کار باباچاهی، کار بزرگی است و این خیلی ارزشمند است.

این نویسنده در ادامه با بیان اینکه برای نشان‌دادن جایگاه باباچاهی از تصویر دیگری استفاده می‌کنم، آن هم اسب تروا است، افزود: همان‌طور که لشکر یونان تمام تلاش خودش را به کار گرفته بود که شهر تروا را فتح کند؛ اما مقاومت شدید مردم این شهر مانع تحقق این مهم می‌شد، در نهایت یونانی‌ها برای تصرف این شهر اسب چوبی بزرگی ساختند به نام «تروا». بعد عده‌ای از سربازان چیره‌دست یونانی در این اسب پنهان شدند و لشکریان یونانی به‌ظاهر آنجا را ترک کردند. اهالی تروا تصور کردند که این اسب یک غنمیت جنگی است که آن‌ها جا گذاشته‌اند و آمدند این اسب چوبی را به داخل شهر کشیدند، غافل از اینکه سربازان یونانی در آن هستند و بدین طریق آن‌ها شهر را فتح کردند.

حالا ما هم در مقابل شعر باباچاهی چنین وضعیتی داریم؛ یعنی در مقابل شعر او مقاومت می‌کنیم؛ ولی این نوع شعر دقیقا مثل اسب تروا است که ما آن را به‌سان هدیه‌ای می‌گیریم که منجر به فتح ما می‌شود و مغلوب آن می‌شویم. مغلوب‌شدنی که باعث شکستن دیگری بزرگ و آنچه از نظر تاریخی در آن اسیریم، می‌شود. شعری که به جنگ زبان توتالیتر می‌رود. شعری که ما را از تمامیت‌خواهی تاریخی که در آن اسیر هستیم، رهایی می‌بخشد. باباچاهی زبان سفت و سخت تاریخی ما را درهم می‌شکند.

موذنی با بیان اینکه شعر باباچاهی، نظمی قدیمی که درون ما به‌صورت تاریخی لانه کرده و ما در چارچوب معیارهای آن زندگی می‌کنیم، به چالش می‌کشد، افزود: او کاری می‌کند ما از نو زاده شویم، از نو فکر کنیم، از نو تامل کنیم و خودمان را بازسازی کنیم. ژاک لاکان وقتی از دیگری بزرگ صحبت می‌کند، در واقع اشاره‌اش به سطح نمادین است. برای تبیین این مفهوم به بازی شطرنج اشاره می‌کنم که دارای سه سطح نمادین، سطح خیالی و تصوری و سطح واقع است. سطح نمادین همان قواعد بازی است. سطح خیالی تصوری، شکل مهره‌ها و سطح واقع هم اتفاقات و پیچیدگی‌های بازی است. ولی خب، کلا منظور ژاک لاکان سطح نمادین است که مثل دریای بزرگی است که در آن شنا می‌کنیم؛ ولی هیچ وقت به عمق آن نمی‌رسیم. بنابراین اگر سطح آن شکسته نشود، همه در وضعیت ابژه می‌مانند و سوژگانیت رخ نمی‌دهد و ما مدرن نمی‌شویم. از این‌رو، باباچاهی سطح نمادین را شعر به چالش می‌کشد.

وی با اشاره به اینکه از دوره مشروطه لغات جدیدی وارد جامعه ایرانی شد، اما این وضعیت هیچ وقت ثباتی پیدا نکرد، گفت: من فکر می‌کنم یکی از دلایل آن شرایط سینوسی جامعه ایران در چرخش مطلق مشروطه و سیکل معیوب آن است که زبان ما نو و دیگرگون نشد و از ثبات دور شد. به همین دلیل امروز مبحث زبان را در شعر باباچاهی انتخاب کردم؛ چراکه او به خوبی در شعرش، زبان توتالیتر و بسته را به چالش کشیده است. امیدوارم زبان به آزادی، ثبات و رهایی برسد. قطعا سبک شعری باباچاهی در این میان می‌تواند خیلی کمک کند. از تیم ادبیات جوایز ادبی تشکر می‌کنم که با پاسداشت سرمایه‌های ادبی ایران مانع از فراموشی آن‌ها در جامعه می‌شوند.

خورشید فقیه، روزنامه‌نگار و نویسنده بوشهری نیز در آیین بزرگداشت علی باباچاهی گفت: باباچاهی معلمی شایسته، ادیبی برجسته و انسانی بزرگ است که مفتخرم به دوستی‌اش و متنعم به آموزه‌ها‌یش که پیوسته چراغ راهم بوده و خواهد بود. به درازای ۵۰ و اندی سال حرف و حدیث پیرامون وی دارم که امیدوارم فرصتی دست دهد تا به شکلی شایسته به وصف جایگاه این استاد اندیشمند بپردازیم.

مرجان مدرس‌سبزاوری، مترجم هم در این آیین گفت: من زمان دانشجویی در بوشهر با استاد باباچاهی آشنا شدم. هرچند او آن زمان در بوشهر نبود؛ ولی در جلسات شعر در خارج از دانشگاه دائم اشعار او را می‌خواندیم و از او یاد می‌کردیم. همین مسئله باعث شد که به ترجمه شعر وی ترغیب شوم و تلاش کردم که این ترجمه‌ها به سرانجام فاخری برسد که بعدها به لطف و کمک خود آقای باباچاهی به فهم درست‌تر واژه‌ها دست یافتم و این ترجمه‌ها را در مجلات تخصصی شعر و ترجمه در دنیا منتشر کردیم؛ البته پس از طی پروسه‌ای معقول و حرفه‌ای.

وی ادامه داد: تا به الان ترجمه مجموعه‌شعر «همین هیچ‌ها» در نیورک منتشر و با استقبال مواجه شده است. این جای خوشحالی دارد که انگلیسی‌زبان‌ها با واژه‌ها و سطرهای برآمده از ذهن شاعر پسامدرن ما آشنا شده‌اند. مطمئن هستم که آن‌ها هم مانند ما از این واژه‌ها لذت خواهند برد.

در پایان یادآوری می‌شود، علی باباچاهی، شاعر، منتقد ادبی، روزنامه‌گار و محقق، نظریه‌پرداز، متولد سال ۱۳۲۱ در بندر کنگان استان بوشهر است. وی دوره دبستان و دبیرستان را در بوشهر گذراند. در دوره اول متوسطه، به شعر و ادبیات علاقه‌مند شد. در مسابقه ادبی دانش‌آموزی دبیرستان‌های بوشهر و سپس شیراز رتبه اول را به دست آورد. در این دوره شعرهایش در مجلات تهران، با نام مستعار «ع. فریاد» چاپ می‌شد، اما وقتی یکی از شعرهای این شاعر در مجله امید ایران به عنوان «بهترین شعر هفته» به چاپ رسید، شعرهایش را به امضای خودش در مجلات چاپ کرد.
 

از باباچاهی تاکنون بیش از ۵۰ اثر در حوزه شعر و نقد و ترجمه منتشر شده است که برخی از آن‌ها عبارت است از: «در بی‌تکیه‌گاهی»،«جهان و روشنایی‌های غمناک»، «از نسل آفتاب»، «از خاک‌مان آفتاب برمی‌آید»، «آوای دریامردان»، «منزل‌های دریا بی‌نشان است»، «نم‌نم بارانم»، «عقل عذابم می‌دهد»، «قیافه‌ام که خیلی مشکوک است»، «رفته‌بودم به صید نهنگ»، «دنیا اشتباه می‌کند»، «بیا گوش‌ماهی جمع کنیم»، «به شیوه خودشان عاشق می‌شوند»، «آدم‌ها در غروب اسم ندارند»، «بیرون‌پریدن از صف (گفتگو، نقد و نظر، مقاله)»، «شعر امروز، زن امروز»، «شروه‌سرایی در جنوب ایران»، «دری به اتاق مناقشه، مجموعه مصاحبه‌ها»، «این هم یک شوخی بود»، «منزل‌هاي دريا بي‌نشان است» و...
 
 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها