شنبه ۸ خرداد ۱۴۰۰ - ۰۹:۵۳
رونمایی از سه رمان «محرمانه میلان»، «چپ‌دست‎‌ها» و «همه»

در برنامه‌ای به میزبانی کتابفروشی «ستارا» و با همکاری مدرسه رمان شهرستان ادب با حضور نویسنده‎‌های اثر و جمعی از نویسندگان و علاقه‌مندان به ادبیات داستانی از سه رمان «محرمانه میلان»، «چپ‌دست‎‌ها» و «همه» رونمایی شد.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) جشن رونمایی سه رمان «محرمانه میلان»، «چپ‌دست‎‌ها» و «همه» اثر فرناز شهیدثالث، یونس عزیزی و تیمور آقامحمدی به میزبانی کتابفروشی «ستارا» و با همکاری مدرسه رمان شهرستان ادب با حضور حسن محمودی، علی‌اصغر عزتی‌پاک، امیر خداوردی، محسن حکیم‌معانی و جمعی از نویسندگان و علاقه‌مندان به ادبیات داستانی برگزار شد.
 
«همه» داستان شخصیت است
علی‌اصغر عزتی‌پاک مدیر مدرسه رمان شهرستان ادب در ابتدای این جلسه با ابراز رضایت از تازه‌های این نشر گفت: خیلی خوشحالم که این کتاب‌ها باعث سربلندی و آبروی ناشر و نویسنده شده‌اند. کتاب‌هایی که آدم می‌تواند به‌راحتی به مخاطبین ادبیات معرفی و دعوت کند تا بخشی از وجود و سلوک‌شان را به‌عنوان یک ایرانی در این آثار ببینند.
 

وی اضافه کرد: معضلی که ادبیات داستانی ما در این سال‌ها دارد این است که دم‌به‌دم با شاهکارهایی دنیا مقایسه می‌شود و این روا نیست. از سوی دیگر اگر مخاطبین ایران بخواهند داستان ایرانی را نادیده بگیرند هم خودشان در طولانی‌مدت به‌عنوان یک ایرانی نادیده گرفته می‌شوند و هم ادبیات طبعا تضعیف‌ می‌شود و زمانی که چشم باز می‌کنند خواهند دید که فرهنگی، سنتی و ملتی در حرف زدن دچار لکنت شده ‌است و این برای ما که پیشینه عظیمی در ادبیات داریم پسندیده نیست.
 
عزتی پاک در ادامه با اشاره به رمان «همه» تصریح کرد: «همه» بیش ‌از آن که داستان ماجرا باشد، داستان شخصیت است. البته رمان ماجراهای تودرتویی دارد و مخاطب می‌تواند در آن خانه کند اما انگار نویسنده به‌دنبال بازنمایی یک انسانی بوده که در روزگار خودمان زندگی می‌کند.
 
مدیر مدرسه رمان افزود: شخصیت داستان ابتدا امور را خیلی دم‌دستی می‌بیند اما وقتی به آن امور می‌پردازد هر لحظه لایه‌ها کنار می‌رود و شخصیت یک‌باره در برابر این وضعیت تسلیم می‌شود.
 

«محرمانه میلان» از فقدان گفت‌وگو حرف می‌زند
در بخش دیگری از این برنامه محسن حکیم‌معانی به معرفی رمان «محرمانه میلان» پرداخت و بیان کرد: عنصر غالب این رمان چیزی است که در این رمان وجود ندارد. بعد از خواندن رمان به این نتیجه رسیدم که یک چیزی نیست و در کل رمان یک عنصر جدی گم و غایب است و با خودم فکر کردم آن چیست. فکر می‌کنم در این رمان از اساس گفتگو وجود ندارد. منظورم گفت‌وگو به‌معنای دیالوگ داستانی نیست که از این منظر خیلی‌خوب است و داستان پر گفت‌وگویی است و آدم‌ها با هم حرف می‌زند.
 
وی ادامه داد: تعریفی از سکوت وجود دارد و گفته‌اند دو نوع سکوت داریم. یک وقت دو نفر با هم حرف نمی‌زنند و یک وقتی در گفتگو یک نفر نمی‌خواهد حرف اصلی را بزند، به‌همین خاطر مرتب حرف می‌زند و صحبت می‌کند تا حرف اصلی را مطرح نکند. رمان شهید ثالث این سکوت را در بافت روایت به مخاطب عرضه می‌کند.
 
حکیم‌معانی یادآور شد: این فقدان گفت‌وگو درعین‌حال که در هیچ‌جای رمان شکل نمی‌بندد تا آخر رمان حضور دارد و خیلی جدی‌تر از خود شخصیت اصلی رمان نقش ایفا می‌کند.
 
نویسنده کتاب «من مرده بودم که هانیه عاشم شد» تصریح کرد: یکی از مشکلات و معضلات ما در سال‌های اخیر همین عدم گفت‌وگو است. انگار همه حرفی را می‌زنیم که حرف اصلی را نزنیم و روی خودمان نیاوریم تا هویت و جامعه خودمان را دائماً پنهان کنیم.
 

«چپ‌دست‌ها» یادآور اسطوره ابلیس است
امیر خداوردی دیگر مهمان این نشست درباره رمان «چپ‌دست‌ها» اثر یونس عزیزی، گفت: آدم‌ها در طول زندگی زمانی دست به انتخاب می‌زنند که از جهت ذهنی و تعقل به پختگی نرسیده‌اند. در دوران جوانی زیست می‌کنند در همین دوران که سر پرشوری دارند اتفاقاً بزرگ‌ترین انتخاب‌های خودشان را مثل تحصیل و ازدواج انجام می‌دهند. حقیقت این است که این انتخاب‌ها حتی اگر در طول مسیر تغییر کنند تا آخر عمر با آدم باقی می‌مانند. ازاین‌جهت اگر یک رمان قهرمانش و شخصیتش یک جوان باشد درواقع دارد یکی از مراحل حساس زندگی بشر را به آدم نشان می‌دهد. چپ‌دست‌ها همین کار را انجام می‌دهد.
 
نویسنده رمان «جنون خدایان» بیان کرد: در رمان «چپ‌دست‌ها» یک قهرمان داریم که دوره سربازی خودش را در زندان سپری می‌کند. سربازِ زندان بودن یک خصوصیت دیگر دارد و آن این‌که شما درواقع عاقبت شرارت و شر را می‌بینی و قاعدتاً باید سربازِ زندان عبرت بگیرد اما عبرت نمی‌گیرد و او هم با شر پیوند می‌خورد. ازاین‌جهت داستان من را یاد اسطوره‌ی ابلیس می‌اندازد.
 
خداوردی توضیح داد: در کتاب‌های دینی و مقدس به این نکته اشاره شده است که ابلیس یک انتخاب می‌کند. انتخابی که ابلیس دلیل موجهی برای آن ندارد و کاملاً از روی اختیار انجام می‌دهد، به‌همین خاطر می‌گوییم غرور و کبر بر او چیره شد که هم‌چین کاری انجام داد. این مبتنی بر نگاه ما به جهان است که آیا ما واقعاً اختیار داریم و می‌توانیم انتخاب کنیم یا اصلا اختیاری نداریم. «چپ‌دست‌ها» به این سمت می‌رود که ما اختیار کامل نداریم و برای ابلیس خودش که یک سوء‌اختیاری را رقم می‌زند نشان می‌دهد سوء اختیار نیست بلکه به‌خاطر شرایط مجبور است به سمت شر گرایش پیدا کند و به اجبار با زندانی‌ها همدست می‌شود. داستان از این جهت که آدم را به فکر فرومی‌رود می‌برد و به یاد جوانی و انتخاب‌هایش می‌اندازد داستان بسیار خواندنی است.
 
وی در پایان اضافه کرد: ما در سابقه داستان ایرانی قصه داشته‌ایم و این‌گونه نیست که برگردیم به دهه‌های قبل و بگوییم رمان ایرانی قصه نداشته است، انصافاً این‌گونه نیست. آنچه در رمان ایرانی کمتر وجود دارد تعلیق است که چپ‌دست‌ها این خصوصیت را دارد و از این جهت به نویسنده آن تبریک می‌گویم.
 

«چپ‌دست‌ها» داستان سرگردانی و انتخاب است
یونس عزیزی نویسنده رمان «چپ‌دست‌ها» ضمن خواندن بخشی از داستان، درباره رمانش گفت: در «چپ‌دست‌‎ها» با انسانی مواجه‌ایم ‌که سرگردان است و بخشی از این سرگردانی‎‌ها به انتخاب‌های او برمی‌گردد. انتخاب‌های که متأثر از عوامل متعددی همچون شرایط اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، ‌اجتماعی، تربیتی و خانوادگی است. این شخصیت شبیه همه ما که در این جامعه زیست می‌کنیم با انواع مشکلات مواجه است و در صدد پیدا کردن راهی برای برون رفت از وضعیت موجود است.
 
وی درباره اهمیت مخاطب در حوزه ادبیات داستانی و پاسخ به این سوال که چرا داستان ایرانی جهانی نمی‌شود و فراتر از مرز سفر نمی‌کند، گفت: قبل از اینکه به جهانی شدن فکر کنیم باید در ابتدا داستان ایرانی در جامعه ایران جایگاه و مخاطب عام خودش را پیدا کند و همه افراد به خواندن رمان و ادبیات ایرانی علاقه داشته باشند.
 
عزیزی در هیمن رابطه گفت: در این مسیر قدم‌هایی که شهرستان ادب برداشته و حمایت‌هایی که مجموعه‌هایی مثل کتاب‌فروشی «ستارا» انجام می‌دهند هر کدام در جایگاه خود تلاشی برای توسعه مخاطب ایرانی است.
 
 
ما در معرفی کتاب خوب عمل نکردیم
فرناز شهیدثالث نویسنده رمان «محرمانه میلان» در پایان این نشست با تشکر از مجموعه شهرستان ادب به‌خاطر فراهم آوردن شرایط مناسب برای نویسنده‌ها، گفت: انتشارات شهرستان ادب یک جمع دوستانه و صمیمی را تشکیل داد که شخصا از آن فضا لذت بردم و استفاده کردم.
 
وی با اشاره به افرادی که در جلسه حضور داشتند و برای داستان ایرانی تلاش می‌کنند، بیان کرد: از آقای بُربُر که هرشب ساعت 22:22 درباره‌ی داستان ایرانی برنامه اجرا می‌کند، از آقای محمودی که حامی داستان ایرانی است، از دوست خوبم آقای حکیم‌معانی که در رادیو همین موضوع را پیگیری می‌کند  و از خانم سلطان‌پور که برای رمان ایرانی کار می‌کند و با نویسنده‌ها همکاری می‌کند تا رمان ایرانی خارج از مرزها دیده شود تشکر می‌کنم. همه این دوستان قدم‌های خوبی را برای داستان ایرانی برداشته‌اند.
 
شهیدثالث در پایان گفت: ما خیلی وقت‌ها از مخاطب گله می‌کنیم که چرا آثار ایرانی را  نمی‌خوانند. شخصا فکر می‌کنم یک حلقه واسطی باید این وسط باشد و کارش را پررنگ انجام دهد و آن ارتباط بین اثر و مخاطب است. معرفی کتاب می‌تواند این فضا را پر کند، موضوعی که ما در آن خوب عمل نکردیم و ضعیف بوده‌ایم.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها