یکشنبه ۷ دی ۱۳۹۹ - ۱۰:۳۹
شهرت را باید مثل خاری از پا درآوریم

بیست و چهارمین جلسه از مجموعه نشست‌های موسسه فردای پارس در مشهد با معرفی کتاب «درمان شوپنهاور» به‌صورت برخط برگزار شد.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در خراسان رضوی در این نشست که شنبه شب ششم دی‌ماه با همکاری موسسه حکمت و زندگی برگزار شد، کتاب «درمان شوپنهاور» اثر اروین د. یالوم (ترجمه سپیده حبیب) مورد بررسی قرار گرفت.

در ابتدای این نشست سلمان سفیدچیان، نویسنده، مترجم و مدرس دانشگاه، در سخنانی کتاب «درمان شوپنهاور» را رمانی اعجاب‌انگیز دانست و بیان کرد: در ایران دکتر اروین د. یالوم را با سه کتاب «وقتی نیچه گریست»، «روان‌درمانی اگزیستانسیالیست» و «درمان شوپنهاور» می‌شناسیم.

وی با اشاره به اینکه من در حوزه روانکاوی و روانشناسی تخصصی ندارم و صرفا مروری خواهم داشت به گزاره‌ها و پندهایی از این کتاب که در زندگی شخص‌ام تاثیرگذار بوده است، گفت: هرچند این کتاب در حوزه روان‌درمانی به رشته تحریر درآمده اما در جای‌جای آن یک جدال فلسفی هم وجود دارد؛ چراکه ادعا می‌کند فروید و نیچه هم تحت‌تاثیر شوپنهاور بوده‌اند.
 
سفیدچیان با اشاره به جمله‌ای از اپیکور که در ابتدای کتاب نقل شده است، افزود: در صفحات ابتدایی این کتاب بلافاصله متوجه می‌شویم که شخصیت اصلی قرار است با مرگ مواجه شود، دکتر ژولیوس که خودش روان‌درمانگر و گروه‌درمانگر است، درمی‌یابد به نوعی از سرطان پوست دچار شده و تنها یک سال فرصت زندگی دارد. این مواجهه با مرگ او را پریشان‌خاطر می‌کند تا اینکه شبی او به کتابخانه‌اش سری می‌زند و به کتاب «وقتی نیچه گریست» می‌رسد.
 
این مدرس دانشگاه با بیان اینکه در این کتاب فیلیپ نماینده اندیشه‌های شوپنهاور است، ادامه داد: فیلیپ در این کتاب آرزو دارد با به‌کارگیری اندیشه‌های شوپنهاور، به یک مشاور فلسفی و یک روان‌درمانگر بدل شود و برای این منظور نیازمند تایید و سرپرستی ژولیوس است، فیلیپ در این کتاب فردی انسا‌ن‌گریز و مردم‌گریز است و از همدلی بی‌بهره است؛ بنابراین از نظر ژولیوس نمی‌تواند یک روان‌درمانگر قهار شود و از فیلیپ می‌خواهد به گروه‌درمانی او بپیوندد تا بتواند بهتر وارد گفتگو و ارتباط با جامعه شود. فیلیپ درنهایت می‌پذیرد و در ادامه کتاب شاهد مشکلات ارتباطی بین افراد مختلف هستیم و فیلیپی که می‌خواهد با اندیشه‌های شوپنهاور گره از این مشکلات باز کند.
 
سفیدچیان با اشاره به اینکه شوپنهاور در این کتاب تلاش می‌کند یک تحلیل‌گر منصف باشد، گفت: در تمام این کتاب نشانه‌هایی از خودافشاگری وجود دارد. توان خودافشاگری یکی‌از مهم‌ترین خصیصه‌های گروه‌درمانی به شمار می‌رود چرا که غیرقابل‌تحمل‌ بودن یک مشکل را کاهش می‌دهد و در ادامه این کتاب مخاطب را مجاب به گفتگو راجع‌به گره‌های زندگی‌اش می‌کند.
 
 
وی با بیان اینکه در این کتاب یالوم تحت تاثیر شوپنهاور از سایق جنسی با عنوان قدرتمند‌ترین سایق نام می‌برد که ما بنا بر کلیشه‌های اجتماعی همواره سعی در نادیده گرفتن آن داریم، گفت: درحالی‌که این سایق در ناخودآگاه ما نقش پُررنگی در رفتارهای ما دارد. همچنین در این کتاب به دیدگاه ابدیت که در باورهای اسپینوزا جایگاه ویژه‌ای دارد، پرداخته شده‌است. این دیدگاه می‌گوید ما وقتی در زندگی با مشکلی مواجه می‌شویم، به گونه‌ای افراطی دچار آشوب و نوسانات روحی می‌شویم و وقتی با اتفاق خوبی مواجه می‌شویم به دام سرخوشی افراطی می‌افتیم. این کتاب با وام گرفتن از دیدگاه ابدیت می‌گوید اگر تلاش کنید از زندگی‌تان چند سطح به سمت بالا حرکت کنید و به وقایع و ارتباطات‌تان از بالا نگاه کنید، خواهید دید آن گره‌ها و مشکلات چقدر کوچک و ناچیز هستند.
 
این نویسنده و مترجم با تاکید بر مفهوم رنج در این کتاب، تصریح کرد: در «فیه ما فیه» می‌خوانیم که «جز رنج هیچ نیست، کار دنیا بی‌رنج میسر نمی‌شود». آنچه در این کتاب هم تحت‌تاثیر شوپنهاور به آن اشاره می‌شود، همین است، اینکه نباید پیش‌فرض ما از زندگی در این دنیا لذت‌بردن باشد. این کتاب می‌گوید این پیش فرض ایراد دارد چرا که اصالت این دنیا بر رنج است و اگر فرد خردمندی بتواند رنج را از خود کمی دور کند، زندگی سعادتمندی خواهد داشت. همچنین اینکه در این کتاب از وجوه مختلف به رنج پرداخته می‌شود، ازجمله چرخه‌ی «خواستن، ارضا، ملال». ما همواره خواسته‌هایی داریم اما کتاب ‌می‌گوید ما بیشتر از آنکه دلباخته موضوعِ اشتیاق باشیم، دلباخته خود اشتیاق هستیم. یعنی وقتی شور و شوق رسیدن به چیزی در ما بالاست، به آن اشتیاق داریم؛ اما وقتی به آن می‌رسیم، عطش‌مان خاموش می‌شود.
 
وی با اشاره به اینکه این کتاب رنج را جزو ذات زندگی می‌داند و می‌گوید ما با ابزارهایی نظیر هنر یا متصل شدن به افکار انسان‌های بزرگ می‌توانیم از این رنج کم کنیم، افزود: کتاب می‌گوید اگر بپذیریم که زندگی چیزی جز رنج نیست، آنگاه درمی‌یابیم که مرگ می‌تواند ما را از این رنج نجات دهد. از پزشکان مختلف نیز بارها خاطراتی مبنی بر مواجهه‌ی افرادی که در دو قدمی مرگ هستند، شنیده‌ایم؛ اینکه افرادی که توانسته‌اند به حداکثر خودشکوفایی برسند در مواجهه با پدیده مرگ آرامش بیشتری داشته‌اند، لذا کتاب، ما را تشویق به خودشکوفایی و استفاده‌از ظرفیت‌های‌مان می‌کند و می‌گوید نباید زندگی نزیسته‌ای پشت‌سرمان باقی بگذاریم.
 
سلمان سفیدچیان در پایان با بیان اینکه این کتاب «امید» را بزرگ‌ترین آفت بشر می‌داند، اظهار کرد: همچنین در خصوص شهرت نیز نویسنده معتقد است که باید شهرت را مثل خاری از پا در بیاوریم.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها