یکشنبه ۲۳ آذر ۱۳۹۹ - ۱۳:۴۶
شجاعی جشوقانی: کرونا باعث شد فلسفه از رویکرد تک رشته‌ای فاصله بگیرد/ تاکید اردبیلی بر اصالت دادن به فرهنگ در بررسی پاندمی

محمدمهدی اردبیلی با اشاره به این‌که کرونا ماهیت جهانی دارد و محصول سه دهه تغییر در حوزه‌های فرهنگی است، گفت: کرونا یک وضعیت فرهنگی جهانی ایجاد کرده است، شکل جهانی شدن آن پس از پایان جنگ سرد سه دهه است آغاز شده و کرونا برملاکننده آن است.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)،  نشست «نقش پژوهش‌های علوم انسانی در راهگشایی مسائل فرهنگی» در هفته پژوهش با سخنرانی دو تن از استادان فلسفه و جامعه‌شناسی یکشنبه 23 آذر از سوی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.

مالک شجاعی درباره «درس‌هایی از کرونا برای فلسفه علوم انسانی» گفت: مسائل کرونا بیشتر در حوزه فلسفه تکنولوژی بوده و بخش قابل اعتماد آن به فلسفه سیاست و فلسفه اخلاق اختصاص دارد. در این زمینه مقالات بسیار خوبی منتشر شده و بیشترین نقدها متوجه نقد اومانیسم و نقد اندیشه پیشرفت، نقد کارآمدی علوم فنی و تکنولوژیک و نقد محدودیت‌های دانش پزشکی است.
بحران‌های عالمگیر، طبیعی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی و اصناف بحران‌ها که وقتی انسان با آن مواجه می‌شود به عنوان آرمان‌های دوره روشنگری و مدرن مطرح شده است. بیشترین بحث‌ها را فوکو درباره قدرت دانش و مجازات و تنبیه و بحث‌هایی نیز در فلسفه پزشکی دارد.

وی با اشاره به این‌که بحران‌ها در چه سطوحی با فلسفه مطرح می‌شوند و فلسفه در چه سطوحی با آن‌ها دست به گریبان می‌شود، توضیح داد: حال سوال این است که فلسفه چقدر می‌تواند در ساحت فرهنگ کمک کند زیرا بحران‌ها باید برای انسان‌ها معنا داشته باشد و باید در منظومه فکری حیات و عمل خود بتوانند آن را معنا کنند. تاثیر کرونا در فلسفه به معنی رویکرد به آن است. کرونا باعث می‌شود فلسفه از آن رویکرد تک رشته‌ای فاصله بگیرد و به استقبال مباحث چند رشته‌ای برود. آمدن کرونا باعث شد که یک مساله به مساله‌ها اضافه شود و نمی‌توان گفت که کرونا فلسفه را به قبل از کرونا و بعد از آن تقسیم کرده است.

وی افزود: اخلاق کرونا و فلسفه سیاست کرونا یکی از مباحث جدی است. ما باید بدانیم چقدر فلسفه‌مان وارد این مباحث شده است. آنچه تحت عنوان فلسفه علوم اجتماعی مطرح می‌شود از قرن نوزدهم به شکل جدی وارد این مباحث شده است. کرونا یک علامت سوال بزرگ بود در مقابل سرمایه‌داری و فلسفه متناسب با سرمایه‌داری. تامل درباب این سرمایه به عنوان جوهر و روح دنیای جدید بحثی است که از مارکس شروع می‌شود و در حوزه منتقدان فلسفه نئولیبرال مطرح می‌شود. عمده بحث‌هایی که در زمینه علوم انسانی مطرح می‌شود از قضا به پارادایم انتقادی مربوط می‌شود و نیچه نیز یکی از آن‌هاست که به این رسالت پایبند است.



شجاعی جشوقانی ادامه داد: عمده این مباحث در حوزه فلسفه علوم اجتماعی است که عنوان می‌شود. بیشتر فلسفه علوم اجتماعی دغدغه این بحران‌ها را دارد، مانند بحران جامعه سرمایه‌داری و این سنت که بعد از جنگ جهانی اول مطرح شد. به نظر می‌رسد که جای این سنت در فلسفه خالی است. بحران عقل‌گرایی امروزه با علم جدید و علم پزشکی اعتماد به نفس عجیبی دارد و با دستاوردهای پزشکی هر بحران و مساله را می‌توان پیشگیری و همه مسائل انسانی را حل کرد. بحث فلسفه تاریخ نیز بسیار مهم است و در حوزه تعامل فلسفه با امر اجتماعی می‌توانند راهگشایی کنند.

وی گفت: یکی از برکات و فرصت‌های کرونا بحران‌ها و محدویت‌ها برای فلسفه است. ما در آستانه قرن پانزدهم شمسی هستیم و بیش از صد سال از ورود فلسفه جدید به ایران می‌گذرد، اگر دارالمعلمین را در سال 1297 مبنا قرار دهیم و بعد از این صد سال ببینیم که فلسفه با ما و مسائل جدید چه کرده است. به لحاظ تاریخی چون علوم انسانی از علوم طبیعی خود را شکل داده‌اند پارادیم نخست در حوزه فلسفه علوم انسانی پارادایم پوزیتیویستی است. تعبیر فیزیک اجتماعی را آگوست کنت به کار می‌برد که جامعه و تاریخ را بشناسیم و قوانین آن را مانند قوانین طبیعت استخراج کنیم و به کار بگیریم. پارادایم دوم که در واکنش به پوزیتیویستی شکل می‌گیرد پارادایم هرمنوتیکی است.

محمدمهدی اردبیلی سخنران بعدی این وبینار نیز درباره «کرونا به مثابه یک مسئله فرهنگی» سخن گفت و افزود: با این عنوان باید بازگشت و بازاندیشی به خود عنوان کنیم. وقتی از مساله فرهنگی حرف می‌زنیم منظورم اولویت‌بندی‌های ماست و من با فیلتر خود به این مساله نگاه می‌کنم. این‌که جامعه‌شناس درباره کرونا به چه می‌اندیشد، یک اقتصاددان به مساله کرونا از دید اقتصادی نگاه می‌کند و یک فعال سیاسی مساله ناکارآمدی دولت را مد نظر دارد. از جایگاه دینی نیز یک دیندار‌ بر این باور است که خداوند با مساله کرونا از انسان‌ها انتقام می‌گیرد.

وی افزود: باید اصالت را به فرهنگ ببخشیم و اگر اصالت با فرهنگ همراه باشد چطور می‌توانیم به کرونا بیندیشیم. اگر کرونا را یک مساله ذاتا فرهنگی بدانیم باید فرهنگ را اساس قرار دهیم و اقتصاد و سیاست و... را تبعات آن ببینیم. من نباید در زمینه کرونا نگران جان انسان‌ها و سیاست باشم بلکه باید به مساله فرهنگی در کرونا بپردازم. اقتصاد و دین و بهداشت سویه‌های این فرهنگ هستند و فرهنگ خود شبکه نیروهاست.

این پژوهشگر افزود: تحلیل فرهنگ بسیار مهم است و قانون تحلیل این نیروها و قانون حاکم بر این مسائل را باید بتوانیم تحلیل کنیم. هویت کرونا جهانی شده و پژوهشگر فرهنگ از کرونا سخن می‌گوید. این مساله خود وضعیت فرهنگی است که تبعات پیچیده سیاسی و اجتماعی را دربردارد. کرونا یک وضعیت فرهنگی جهانی را ایجاد کرده است و پس از پایان جنگ سرد و شکل جهانی شدن آن سه دهه است که آغاز شده و کرونا برملاکننده آن است.

وی افزود: تاریخ عناصر برسازنده کرونا امروز بر ما هویدا می‌شود و مراحل تاریخی آن تازه بر ما برملا شده است. کرونا ماهیت جهانی که دارد محصول سه دهه تغییر در حوزه‌های فرهنگی است، نظام اقتصادی، مساله پیشرفت و انحطاط سیاسی و ایجاد دوگانه افراط‌گرایی و دموکراسی بحث بسیار مفصلی است. دوران کرونا تازه برملا شده اما سه دهه است که بوده است.

اردبیلی به اسطوره در فرهنگ نیز اشاره کرد و گفت: وقتی در بحث فرهنگ از اسطوره یاد می‌شود آن چیزی است که همه آن را باور دارند. مانند لیبرالیسم اقتصادی و سیاسی که به شکل نمادین در چین آغاز می‌شود و به پایان می‌رسد اما در سطح جهان گسترش پیدا می‌کند. این یعنی آینده چینی شدن جهان. این اسطوره‌ها هستند و به بهانه‌‌ای بیماری می‌آید و به پژوهشگران علوم انسانی هشدار می‌دهد که باید کرونا را به مثابه مسائل فرهنگی ببینیم. کرونا محصول وضعیتی است که در سه دهه اخیر حاکم شده و ما را بیش از پیش ضعیف می‌کند.

در پایان نشست زهره معماری با طرح پرسشی عنوان کرد که در کشور چین سابقه طولانی زمینه نهیلیسم بیشتر فراهم است و استعداد منفی در این حکومت‌ها وجود دارد. آیا وقت آن نرسیده که جامعه جهانی در برابر آن‌ها قد علم کند و کار فرهنگی انجام دهد؟ اردبیلی در پاسخ گفت: این نبرد را سیاسی نمی‌بینم و چین جدا از اروپا نیست. چین بخشی از نظام سرمایه‌داری است و بخش فرهنگی نیز در این است که آرمان‌گرایی شکست خورده و آیتم‌سازی افراطی شده است و می‌توان این را در اسطوره‌های ایرانی بسط داد. تمام نیروها خرج می‌شود و تکنولوژی پشت آن است. کرونا خودش را با ترس از مرگ افراطی نشان می‌دهد و ما حتی نمی‌دانیم زندگی چیست که از مرگ می‌ترسیم. ما در تمام حوزه‌ها نیازمند یک انقلاب هستیم و در این مساله نیز نیاز تغییر پارادایم احساس می‌شود.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها