پنجشنبه ۴ مهر ۱۳۹۸ - ۱۳:۰۸
«از آن هجده ماه و هفت روز» یادآور رمان «زمین سوخته» احمد محمود است

در نشست نقد و بررسی رمان «از آن هجده ماه و هفت روز» گفته شد این اثر تصویری واقعی از جنگ هشت ساله ایران و عراق می‌دهد و نویسنده ایدئولوژی خود را به مخاطب القا نمی‌کند؛ همچنین این اثر فضای گفتمانی مشترکی بین نویسنده و عراق فراهم کرد.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) نشست نقد و بررسی رمان «از آن هجده ماه و هفت روز» اثر شهلا آبنوس با حضور نویسنده، حمید بابایی و نازنین جودت عصر دیروز، چهارشنبه سوم مهرماه در سرای اهل قلم برگزار شد.


جنگ چهره زنانه ندارد
درابتدای نشست شهلا آبنوس چند صفحه‌ای از این اثر را خواند. پس از آن نازنین جودت ضمن بیان این که داستان درباره دختر هفده ساله در دل جنگ است اظهار کرد: در مراسم رونمایی کتاب زمانی که شهلا آبنوس چند صفحه‌ای از رمان را خواند فکر کردم او نثر و زبان خیلی بهتر از این دارد، پس چرا همه‌ چیز تا این اندازه ساده گفته می‌شود. اما بعد از آن که کتاب را خواندم به این نتیجه رسیدم انتخاب این نثر مناسب کتاب است؛ زیرا وقتی قرار است دختر نوجوانی در دل جنگ از جنگ حرف بزند، دختری که متولد دهه چهل است و در دهه پنجاه در جنوب زندگی می‌کند و دیپلم هم نگرفته، بهتر است زبانش همینقدر ساده باشد و اگر غیر از این باشد خواننده داستان را باور نمی‌کند.

وی درباره داستان این رمان گفت: راوی اول شخص، این داستان را روایت می‌کند که به لحاظ زمانی و هم به لحاظ زاویه دید انتخاب درستی است به این دلیل که وقتی رویداد و روایت با یکدیگر همزمان می‌شود خواننده را بهتر جذب می‌کند به ویژه وقتی درباره سه یا چهار دهه پیش حرف میزنیم.

این نویسنده همچنین بیان کرد: امروز اینجا جمع نشدیم تا درباره ادبیات جنگ حرف بزنیم بلکه می‌خواهیم درباره ادبیات دفاع مقدس صحبت کنیم؛ یعنی راجع به تکریم پایداری مردم، وقتی می‌گویم مردم منظورم همه آدم‌هایی است که درگیر جنگ بودند نه فقط مردانی که در جبهه می‌جنگیدند.

وی در ادامه گفت: الکسی‌ویچ مستندنگار روسی است و کتاب معروفی دارد به نام «جنگ چهره زنانه ندارد» که اولین جایزه نوبل مستندنگاری را از آن خود کرد. وقتی این کتاب را خریدم فکر کردم عنوان جالبی نیست، یعنی زنان نتوانستند در جنگ کاری انجام دهند؟ بعد که خواندم به این نتیجه رسیدم بهترین نامی است که می‌توانست برای جنگ انتخاب شود. جنگ چهره زنانه ندارد، چهره مردانه و بچه‌گانه هم ندارد. زیرا جنگ یک فاجعه فراگیر است که همه آدم‌های مملکت را در برمی‌گیرد. جنگ هشت‌ساله ایران و عراق هم به همین صورت است. آن جنینی که در شکم مادر است نیز به گونه‌ای درگیر جنگ است چون پس جنگ چهره مشخصی برای هیچ آدم مشخصی ندارد و فقط برای رزمندگان نیست در نتیجه تقدس دفاع مقدس هم برای همه مردم است که درگیر جنگ بودند.

در زمان جنگ نمی‌توانستیم از تباهی و سیاهی آن حرف بزنیم
نویسنده «عقرب باد» افزود: ادبیات جنگ مختص آن زمانیست که جنگ وجود دارد. یعنی در زمانی که ماهم درگیر جنگ بودیم کتاب‌هایی که نوشته می‌شد باید مردم‌ را تشویق می‌کرد که در جبهه بجنگند برای این که درگیر جنگ بودیم و نمی‌توانستیم از تباهی و سیاهی جنگ حرف بزنیم. باید به گونه‌ای جنگ را جلوه می‌دادیم که جوانان تشویق به جنگیدن شوند. همین اتفاق در اشعار، ترانه، تئاتر و فیلم می‌فتاد. وقتی این‌ها را می‌خوانیم یا تماشا می‌کنیم متوجه می‌شویم همه در جهت این بود که چیزهای سفید درجنگ نشان داده و قهرمان‌سازی شود تا جوانان را برای جنگیدن ترغیب کنند. ولی وقتی جنگ تمام می‌شود باید ادبیات جنگ را کنار بگذاریم و به بخش سیاهی و تباهی جنگ بپردازیم. نام این کار سیاه نمایی نیست زیرا همه چیز جنگ سیاه است باید از آن سیاهی بنویسم و همه بخوانند و بدانند که باید همه کار انجام دهند تا دوباره جنگ اتفاق نیوفتد. حال در این قسمتی که از سیاهی و تباهی می‌نویسیم، گفتن از پایداری و مقاومت مردم همان بخش درخشان دفاع مقدس است.

او درباره رمان آبنوس اظهار کرد: کار بزرگی که نویسنده انجام داده این است که اصلا شعاری ننوشته و ما به قدری با راوی راحت ارتباط برقرار می‌کنیم و همراه می‌شویم که بعد از خواندن فکر می‌کنیم که لازم است شبیه این فرد شویم. نویسنده این کتاب همانند سایر آثاری که در زمینه دفاع مقدس نوشته می‌شود، ایدئولوژی خود را  به مخاطب تحمیل نمی کند و این عاملی است که «از آن هجده ماه و هفت روز»  نسبت به سایر آثار با این مضمون متفاوت می‌کند.

نازنین جودت در پایان صحبت‌هایش گفت: نویسنده از جزئیات فرار نکرده و از تجربه زیسته خود را بیان می‌کند، آدم‌ها را همانطور که هستند نشان می‌دهد و هیچ فرد سفید و قهرمانی نداریم، چه آدم‌های ایرانی چه عراقی طیفی از انسان‌های خاکستری هستند و هیچ ادم کاملا سفید یا کاملا سیاهی وجود ندارد.
 
هیچ عقل سلیمی نباید به دفاع، حمله و آن را نقد کند
حمید بابایی از دیگر سخنرانان این نشست با بیان این که جنگ مفهوم نفرت‌انگیزی است اظهار کرد: وقتی ما سراغ جنگ می‌رویم باید تکلیف خود را مشخص کنیم؛ من فکر می‌کنیم کسانی که از ابتدا شروع کردند در حوزه ادبیات جنگ نوشتن، تکلیف خود را مشخص نکرده و این مرزها را مخدوش کردند. از نظر من هیچ‌عقل سلیمی از جنگ دفاع نمی‌کند مگر این که منافعی داشته باشد. اما هیچ عقل سلیمی هم  نباید به دفاع، حمله و آن را نقد کند، مسئله ما این است. دفاع ارزشمند است، اما جنگ مقدس نداریم دفاع مقدس داریم.

او در ادامه بیان کرد: به نظرم باید یک تقسیم بندی داشته باشیم بدین شکل: ادبیات جنگ، ادبیات ضد جنگ و ادبیات دفاع. این رمان در حوزه ادبیات دفاع است. ما تصویری از دشمن به صورت آشکار نداریم و نویسنده هوشمندی به خرج داده، که راوی مددکار اجتماعی است و در دل این بحران زندگی می‌کند.

نویسنده رمان «خاک سفید» گفت: این رمان برای من یادآور اثر احد محمود به نام «زمین سوخته» بود. فکر کنم اولین رمانی است که در حوزه جنگ‌ نوشته شده است. احمد محمود نویسنده‌ای است که در عین سادگی تکنیکی می‌نویسد اما این رمانش تکنیک ندارد و دیالوگ‌ها ساده نوشته شده‌اند. به نظر من عامدانه بحث تکنیک را حذف می‌کند و موضوع نزدیک بودن به جهان واقع را مطرح می‌کند یعنی با رمانی طرف می‌شوید که به صورت آشکارا و آگاهانه به مخاطب القا می‌کند گویی که در حال خواندن خاطره_داستان است. 

از نیروهای جنگ ملائکه ساخته بودند
او درباره ادبیات جنگ در دو دهه پیش بیان کرد: من نقدی به کسانی دارم که در دهه هفتاد متولی ادبیات جنگ و ادبیات دفاع مقدس شده بودند. بلایی که این عده داستان جنگی آورده‌اند این بود که داستان‌های بی کیفیت در فضای جنگ نوشتند و قهرمانانی به وجود آوردند و از نیروهای جنگ ملائکه ساخته بودند. منظورم این نیست که رزمندگان افراد بدی بودند بالاخره آنها هم انسان بودند اما آنچه که در این داستان‌ها نشان داده شد چیزی مافوق انسان بود. این عده مخاطب ادبیات جنگ را از بین بردند و پس از آن سراغ ادبیات شفاهی رفته و برخی مباحث ایدئولوژیک را مطرح کردند.

وی در ادامه افزود: اما اتفاقی که در روایت شفاهی افتاد این بود که راحت‌تر هر چیز را می‌توانستند بیان کنند در نتیجه مخاطبان ادبیات جنگ به سمت روایت شفاهی می‌رفتند چون برخی از ناگفته‌ها بیان می‌شد به این دلیل است که می‌گویم این دوستان ادبیات جنگ را از بین بردند؛ زیرا مخاطب واقعی ادبیات جنگ از بین رفت.

حمید بابایی در پایان درباره رمان «از آن هجده ماه و هفت روز» گفت: رمان آبنوس تصویری به غایت واقعی و درست از جنگ می‌دهد و ترکیبی از خاطره و رمان نویسی است، از نظرم من این اثرهمچنان می‌تواند ادامه پیدا کند و چند فصل از آن حذف شود؛ همچنین آنچه که برای پایان داستان انتخاب شد آن طرح منسجم برای پایان یک اثر نیست. شخصیت‌های این رمان قابل درک و لمس هستند.

جنگ را نباید با جنگ توصیف کرد
 شهلا آبنوس درباره جنگ اهار کرد: نکته‌ای که برای من به عنوان یک نویسنده مهم است این است که من هیچ وقت جنگ، دفاع یا هر نامی که بر آن می‌گذاریم را یک اتفاق سیاسی، اقتصادی و چیزهایی از این دست ندیدم بلکه من جنگ را یک فاجعه انسانی می‌دانم به این دلیل که ما با انسان طرف هستیم. جنگ را نباید با جنگ توصیف کرد، برای من روابط انسانی در جنگ مهم بود و قصد داشتم آنها را به چالش بکشم. قصد داشتم وجه انسانی جنگ را نشان دهم. به نظر من باید جنگید برای صلح.

این نویسنده در پایان نشست گفت: یکی از دستاوردهای مهم این کتاب این بود که فضای گفتمانی بین من و کشورعراق ایجاد شد. زیرا از عراق با من تماس گرفتند و گفتند می‌خواهند «از آن هجده ماه و هفت روز» را ترجمه کنند. از دیدگاه من کلمه، داستان و روایت سبب شد من با دشمن خود در جایی بنشینم و گفتمان مشترکی با یکدیگر داشته باشیم.
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها