پنجشنبه ۲ آبان ۱۳۸۷ - ۱۰:۳۹
هفت‌خوان‌ رستم، مشهورترين روايت ايراني است

هفت‌خوان، داستان‌هاي روايت‌گونه و منشوري از هند و اروپايي است كه خاستگاه اصلي آن از هند و اروپا منشا گرفته ولي گاهي غير هند و اروپايي است و مشهورترين مصاديق آن در روايات ايراني و در هفت‌خوان رستم مشاهده مي‌شود._

به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، دكتر سجاد آيدنلو در نشست «گفتار اندر هفت‌خوان رستم» گفت: داستان‌هاي هفت‌خوان يا چندخوان در ادب فارسي مطرح مي‌شود و پهلوان يا پهلوان‌زاده‌اي براي رسيدن به جايي  يا رهانيدن كساني از بند بايد مراحل و دشواري‌هايي را پشت سر بگذارد.

وي كه در سيزدهمين مجموعه از درس گفتارهاي فردوسي در شهركتاب مركزي سخن مي‌گفت، با اشاره به هفت‌خوان رستم افزود: در هفت‌خوان مضمون را بن‌مايه اساطيري هفت يا چند خوان ‌مي‌نامند كه مشهورترين آن دو داستان هفت‌خوان رستم و هفت‌خوان اسفنديار است.

آيدنلو خاطرنشان كرد: محققان و ايرانيان اختلاف دارند كه هفت‌خوان اسفنديار تقليدي از هفت‌خوان رستم تلقي مي‌شود يا نه. اسفنديار در آيين زرتشتي و آيين مذهبي مطلوب به‌شمار مي‌رود و موبدان براي اينكه اسفنديار پهلوان دست‌كم از رستم نداشته باشد، به تقليد از وي براي پهلوان دين خود داستان هفت‌خوان در نظر گرفته‌اند.

وي در ادامه افزود: عده‌اي نيز معتقدند داستان هفت‌خوان رستم به تقليد از اسفنديار ساخته شده ولي زمينه مقبول در اين هفت‌خوان‌ها اين است كه هر دو داستان را اصيل بپنداريم نه اينكه بگوييم ديگري از آن تقليد كرده است.

اين استاد دانشگاه اروميه يادآور شد: در نظام‌هاي زندگي و قبيله‌هاي كهن، پهلوان جوان براي اثبات بلوغ يك دوره گذار را بايد طي مي‌كرد و بعد از گذراندن آزمون‌ها و دشواري‌ها به پهلوان مقبول جامعه خود تبديل مي‌شد. از اين رو، روايات ملي و پهلواني بر مقام جهان پهلوان نائل مي‌شود. هر پهلواني ناگزير بود بعد از بلوغ، آيين‌هاي خوان داشته باشد و در بن‌مايه‌هاي اساطيري در ميان ملت‌هاي مختلف، معروفترين نمود داستان هفت‌خوان رستم و اسفنديار است.

اين شاهنامه‌پژوه خاطرنشان كرد: از همين روي براي بسياري از پهلوانان به قول دكتر «سركاراتي» مطابق سنت‌هاي بسيار كهن رايج در ميان مردمان هند و اروپايي رفتار مي‌كرده و هر پهلوان ناگزير بوده كه بعد از برنا شدن، هفت‌خواني بر مبناي الگوي از پيش پرداخته ديرين داشته باشد.

وي افزود: بخش پادشاهي کيکاوس در شاهنامه، در بردارنده‌ بسياري از شيرين‌ترين و داستاني‌ترين افسانه‌هاي شاهنامه است. کيکاوس که صد و بيست‌سال پادشاهي مي‌کند، پادشاهي است کنجکاو، انديشه‌مند و نوجو که کاشف انديشه‌ها و افق‌هاي جهاني تازه است. شتافتن رستم به مازندران براي رهانيدن کيکاوس و سپاهش و گذر کردن از هفت‌خوان شگفت‌انگيز، از داستان‌هاي آغازين اين بخش از شاهنامه است.

آيدنلو به نمونه‌هايي از اين خوان‌ها در روايات ايراني اشاره كرد و گفت: فردوسي در شاهنامه اين هفت‌خوان را به زيبايي به تصوير كشيده است كه چگونه رستم براي رها کردن کيکاوس از بند ديوان، بر رخش نشست و به شتاب رو به ‌راه گذاشت. رخش، شب و روز مي‌تاخت و رستم دو روزه راه را به يک روز مي‌بريد و بعد از گذشتن از هفت‌خوان كه خوان نخست بيشه شير، خوان دوم بيابان بي آب، خوان سوم جنگ با اژدها، خوان چهارم زن جادو، خوان پنجم جنگ با اولاد، خوان ششم جنگ با ارژنگ ديو و خوان هفتم جنگ با ديو سفيد است، رستم توانست كيكاوس را از بند برهاند و گروهي بسيار از ديوان و جادوان را برخاک هلاک اندازد.

وي افزود: فرامرز، پسر رستم داراي دو هفت‌خوان است. اين پهلوان از بيشه شيران، گرگ‌ها، نره‌غول، بيابان گرم، برف و يخ‌بندان، كرگدن و اژدها عبور مي‌كند و مرحله بعدي در شش‌خوان طي مي‌شود و بيابان بي‌راه، مواجهه با نوشدارو، زميني تيره، سرزمين سنج، فردي به نام سفور و برهمن گنبدنشين، مراحل رسيدن او به جايگاه نهايي را به تصوير مي‌كشد.

اين اسطوره‌شناس يادآور شد: رستم براي بار دوم در جهانگيرنامه در راه مغرب زمين بايد دشواري‌ها را بگذراند و پنج‌خوان هفتاد شير، كوه، اژدها، ده هزار كشف(لاك پشت) و بيابان را پشت سر بگذارد و موفق و پيروز آزمون‌ها را طي كند.

اين استاد دانشگاه به هفت‌خوان بهمن اشاره كرد و گفت: بهمن براي رسيدن به دخمه رستم و نياكانش برخلاف همه روايات، بن‌مايه آرام و بي‌خون‌ريزي دارد. وي بايد از كوه بلور كه نور خورشيد را منعكس مي‌كند، بگذرد. اين كوه بلور حتي پرندگان را مي‌سوزاند، سپس كوه زنبوران، درياي ژرف، كوه سگساران، كوه جادوگران، جزيره دوال پايان و جزيره گليم‌گوشان را طي كند.

وي به پنج‌خوان سام اشاره كرد و گفت: در سام‌نامه، سام از بهشت شداد، ديو رهدار، سگساران، نيمه‌تنان، سمندان ديو و دره پرآتش برخورد مي‌كند.

آيدنلو سپس به شش‌خوان جمشيد اشاره كرد و گفت: جمشيد در جمشيد و خورشيد سلطان براي رسيدن به معشوق از شش خوان منزلگاه پريان، اژدها، اكوان ديو، ملاقات با راهب، گرفتاري در دريا و ماندن در بيشه مي‌گذرد.

وي افزود: جهان‌بخش، پسر فرامرز براي برون آوردن رخش از طلسم مرجان جادو در طومار هفت لشكر به هفت‌خوان مي‌رود، شير، گرازان، بيابان، نيمه ديو و نيمه غول، زنگبان، طلسم تور و دو گرگ مراحل گذر جهان‌بخش از هفت‌خوان است.

اين شاهنامه‌پژوه يادآور شد: هفت دربند دشوار براي رسيدن به ملك ختا، در اسكندرنامه منسوب به منوچهرخان حكيم است كه يكي از مراحل، عبور از زمهرير است؛ مشابه برف و يخ بندان در هفت‌خوان اسفنديار و فرامرز است.

وي افزود: ابومسلم در نوجواني از هفت آزمون سربلند بيرون مي‌آيد و اين هفت‌خوان به معناي عبور متوالي از مراحل براي رسيدن به هدفي نيست بلكه اعمال و آزمون‌هايي براي توانايي‌ها، آشناسازي و تشرف است. سيد جنيد در ابومسلم‌نامه از هفت طلسم پيروز مي‌گذرد و شيرويه نامدار براي رهاندن معشوق از دست مهتر پويان هفت طلسم او را مي‌شكند.

اين شاهنامه‌پژوه به ساختار، نوع موانع و خطرات روايات ايراني اشاره كرد و يادآور شد: عناصر اصيل و اساطيري مانند اژدها، ديو، سيمرغ، سگساران، زن جادو و... است و عجايب‌المخلوقات، افسانه‌اي مانند نره‌غول، موران پيل پيكر، انواع پتيارگان كه حاصل قوه تخيل يا باورهاي مردمان آن عصر درباره اين موجودات بوده است.

اين استاد دانشگاه افزود: پر تكراترين دشواري داستان‌هاي ايراني، هفت يا چندخوان كشتن جانوران و موجودات اساطيري و افسانه‌اي و در ميان آن‌ها به لحاظ بسامد به ترتيب ديو، شير و اژدها و سپس رويارويي با بلاهاي طبيعي و از ميان آن‌ها بيش از همه گذشتن از بيابان گرم است.

وي افزود: با توجه به سابقه طرح هفت مرحله در متون عرفاني و تكرار آن در بحث هفت وادي، هفت‌خوان و هفت زينه، دقيق‌تر اين است كه بي‌آنكه لزوما در پي اثبات به وجه مشتركي باشيم، چندين موضوع را نمودهايي از يك مرحله بدانيم. 

سيزدهمين مجموعه درس‌گفتارهايي درباره‌ فردوسي به «گفتار اندر هفت‌خوان رستم» اختصاص داشت و دكتر سجاد آيدنلو عصر روز چهارشنبه (اول آبان‌ ماه) در اين‌باره در شهر كتاب مركزي سخن گفت.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط