سه‌شنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۸ - ۱۹:۴۲
مجتهدی: ارسطو تنها یک اسم نیست، یک جهان است

کریم مجتهدی گفت: ارسطو یک چهره واقعی فرهنگ است و جایگاهی در شعر و ادبیات دارد و با اتکا به همین به سنت اسلامی ما نیز وارد شد و امثال ابن سینا از کتاب‌های او بهره بسیار بردند.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) نشست معرفی و رونمایی از کتاب «جستارهایی درباره فلسفه و ادبیات» با حضور کریم مجتهدی و محمدمنصور هاشمی بعدازظهر امروز (10 اردیبهشت ماه) در سی و دومین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران برگزار شد.
 
کریم مجتهدی در این نشست گفت: ارسطو معلم اول است و اگر معلم است یعنی دانشجو نیز هست چرا که اگر دانشجو نباشد، یعنی معلم هم نیست. از همین رو برای شعر جایگاه ویژه‌ای وجود دارد و شعر همراه خطابه خطیب می‌تواند در جهت تعبیر افکار استفاده شود. ارسطو یک معلم واقعی بود چرا که از شعر برای تفسیر افکار خود بهره می‌برد و با همین ویژگی توانست اندیشه‌های متفاوت خود را در بین یونانیان همه‌گیر کند. ارسطو تنها یک اسم نیست، یک جهان است که چیزهای زیادی می‌داند و همچنین بلد است آنها را به دیگران ارائه کند.
 
این استاد فلسفه افزود: ارسطو یک چهره واقعی فرهنگ است و جایگاهی در شعر و ادبیات دارد و با اتکا به همین به سنت اسلامی ما نیز وارد شد و امثال ابن سینا از کتاب‌های او بهره بسیار بردند. در سنت فارابی نیز شعر و زبان ارسطو و بعضا لغت‌های مستقیم یونانی به کار رفته است. آخرین چهره شرقی اسلامی، طوسی است که ورود آنچنانی به نمایشنامه و شعر نداشت اما داستان‌های ابن سینا را به رشته تحریر درآورد. او در کتاب خود به داستان‌های ابن سینا پرداخته است. عبدالرحمن مدنی دانشمند مصری نیز از ابن سینا بسیار بدگویی کرده و معتقد است ابن سینا نمی‌خواسته چندان به نمایشنامه نویسی و شعر روی بیاورد.
 
مجتهدی تاکید کرد: حتی نمایشنامه‌های ما نیز منظومه‌های شعری هستند. درصد بالایی از نمایشنامه‌های یونانی مقدمه‌ای به هگل نیز پرداخته‌اند. هگل بیان می‌کند که رمان‌نویسی محصول دنیای جدید است و این نوع نوشته‌ها در دوران باستان و قرون وسطی وجود نداشته است. شخصیت‌های افسانه‌های یونان مظهر یک تفکر هستند و شخصیت‌های داستان‌های جدید ویژگی‌های منحصر به فرد خود را دارند. کتاب در این رابطه نظر هگل را درباره ادبیات فارسی آورده است. در قسمت آخر کتاب که به تولستوی اختصاص داده شده رمان «جنگ و صلح» او را که در شرایط فعلی ما بسیار مهم است، بررسی و تحلیل می‌کند.
 
این استاد دانشگاه سپس با اشاره به خوانشی که به عنوان جنگ و صلح در کتاب وجود دارد، متذکر شد: می‌گویند این اثر برای تاریخ جهت عقلی قائل نیست و به نوعی ضدهگل است. درواقع جنگ از این منظر علت دارد اما جهت عقلی ندارد و فاقد عقلانیت است. آخرین بحث کتاب نیز به توماس کوهن مربوط می‌شود که گرایش شوپنهاوری دارد. کتاب در بحث شوپنهاور به اتمام می‌رسد و من این را اضافه کنم که انسان فقط امیال نیست و اراده در رفتار و کردار او نقش دارد. هرچند انسان‌ها تضادهای روحی خود را دارند. در جمع‌بندی آخر کتاب به این تحلیل می‌رسیم که ایجاد خیال و تخیل کار بسیار مهم ادبیات است.
 
محمدمنصور هاشمی نیز در سخنان خود گفت: کتاب «فلسفه و ادبیات» از منظر سنت فلسفه تحلیلی به خوانش ادبیات می‌پردازد. پس با این ایده باید به سراغ کتاب می‌رویم که کتاب جستارهایی درخصوص فلسفه و ادبیات است. از آن زمان که فلسفه در یونان شکل می‌گیرد، نسبت پیچیده‌‌‌‌ای با ادبیات دارد. افلاطون شعر را از آرمان شهر خود بیرون می‌کشد اما اگر توانایی افلاطون در ادبیات نبود، فلسفه او هم باقی نمی‌ماند.
 
هاشمی اضافه کرد: در فلسفه با منطق و استدلال سر و کار داریم. در ادبیات با امور جزیی که روایت را شکل می‌دهد. شاید این دو از هم منفک باشند اما در دنیای واقعی چنین تفکیکی وجود ندارد. به بیان دیگر آثار فلسفی افلاطون، آثار ادبی هم هستند و تعاملات ارسطو، ادبیات نیز محسوب می‌شود. این تعاملات از یونان باستان تاکنون وجود داشته و این کتاب، کتاب جامعی درباره نسبت فلسفه و ادبیات در دوره‌های زمانی مختلف است.
 
این پژوهشگر ادبیات همچنین متذکر شد: اساسا با اندیشه‌های فلسفی نمایشنامه‌نویسان چندان آشنا نیستیم. کتاب خواننده را به تامل در جنبه‌های مختلف فلسفی آثار ادبی ترغیب می‌کند و سوالاتی را به وجود می‌آورد که احتمالا تاکنون به آن فکر نکردیم. خواندن این اثر برای علاقه‌مندان به فلسفه و ادبیات راهگشا خواهد بود.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها