یکشنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۷ - ۱۴:۱۳
اقلیما؛ آمیزشی از اسطوره‌های شرق و غرب

نشست نقد و بررسی مجموعه ­شعر شنیداری اقلیما در سالن سرای سخن سازمان اسناد و کتابخانه­ ملی استان فارس برگزار شد.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) کاووس حسنلی، نخستین منتقد نشست نقد و بررسی مجموعه ­شعر شنیداری اقلیما  سخن خود را با شرایط پیدایی شعر و میزان شعربودن یک متن آغاز کرد. سپس با اشاره به ظرفیت برداشت­‌های متعدد از شعرهای مجموعه­ اقلیما، این شعرها را برسازنده­ دنیایی ویژه دانست که می‌­تواند خواننده را در آن جهان برساخته غرق کند.

وی سپس به بیان تجربه‌ شخصی خود در مواجهه با شعرهای مجموعه پرداخت و از لذت رهاشدن در آن جهان برساخته‌ اساطیری، به‌خصوص که صدا و لحنِ شادروان شجره بر این جهانِ برساخته تأکید می‌کند و آدمی را به آن جهان باز می‌خواند.

حسنلی در ادامه اشعار کتاب اقلیما را سروده‌هایی دانست که عمومن عاشقانه هستند و زمان را به گذشته ارجاع می‌دهند؛ به زمانِ بی‌زمانی:«از نام کتاب که «اقلیما»ست این بازگشت به گذشته و رفتن به ژرفای اسطوره آغاز می‌شود تا صفحه‌ پایانی که می‌گوید: «اقلیما نام مستعار همه‌ی فروغ‌های جهان است». همین سفر ذهنی در اعماق اسطوره‌ها خود نوعی از رفتار شاعرانگی‌ است. آمیزشی که اسطوره‌های شرق و غرب در این اثر دارند و اشاره‌های مختلفی که رخدادهای تاریخی می‌شود و رفت و برگشتی که در جهان معاصر و جهانِ گذشته صورت می‌گیرد، خواننده را هم به همراهِ خود می‌برد و احساس می‌کند در جهان برساخته‌ شاعرانه نفس می‌کشد.»

          

وی افزونی بیش از اندازه‌ ضمیر متصل یا منفصل «من» و چشمگیرنبودن حادثه‌های تکان‌دهنده و ضربه‌زننده که برآیندِ آفرینش روابط تازه میان اشیا و نشانه‌های خیال خلاق شاعر باشند را از نقاط ضعف مضمونی مجموعه دانست. همچنین وجود پاره‌ای عبارت‌ها که امکان افزودن یا کاستن از آن‌ها وجود دارد یا برخی شعرها که گویی تاریخ سرایش‌شان متعلق به زمان معاصر نیست.

منتقد دوم کیوان اصلاح‌پذیر، سخن خود را با عنوان «استحاله‌ی اقلیما به صنم» به تعدادی از اشعار مجموعه اختصاص داد که «اقلیما» در آن‌ها حضور مستقیم دارد. وی در آغاز به ذکر خصوصیاتی پرداخت که اقلیم را در موقعیت صنم ِسنگی قرار می‌دهد و هدف خود را از نقد مجموعه، مشخص‌کردن میزان مدرن‌بودن یا کلاسیک بودن مفاهیم و تشبیه‌های به کار رفته در شعرهای مجموعه عنوان کرد. وی برای وجوه شباهت صنم در ادبیات کلاسیک و اقلیما در مجموعه‌ مورد بررسی چهار خصوصیت برشمرد: غیر قابل دسترسی، وسوسه‌انگیز، ستایش‌برانگیز، پرستش‌شده و در عین حال منفعل.

وی توضیح داد: «غیرقابل دسترس بودن باعث خشم و احساس مورد ستم واقع‌‌شدگی در مرد می‌شود. این همان صفت ظالم اکثر معشوق‌های شعر کلاسیک است. وسوسه‌انگیزی چون به وصل نمی‌انجامد، به بی‌رحمی و خون‌ریزی ـ‌یک درجه بالاتر از ظلم‌ـ تعبیر شده است و از آن جا که میل نمی‌تواند به میل‌شونده برسد به ناچار او را در مقام ستایش و پرستش قرار می‌دهد تا میل را در مفهومی ذهنی صورت‌بندی کرده، آرام نماید. اما خصوصیت منفعل‌بودن بت ـ زن به قدرت مرد برمی‌گردد که همواره خواهان تمکین و فرمان‌برداری مطلق زن می‌شود. به این ترتیب است که صنم جای معشوق را می‌گیرد و زن به یک مفهوم تبدیل می‌شود. اما در شعر نو که دنیای نو را به زبان آورده است این رابطه‌ها دچار تغییرات عمده‌ای شده و یکی از نمودهای آن ناپدیدشدن تدریجی مفهوم اسم‌هایی از قبیل صنم است. صنم به‌عنوان یک مفهوم ـ اسم جای خود را به یک اسم داده است و سایر صفات قبلی آن کم‌رنگ یا بی‌رنگ شده است.»

نشست با شعرخوانی فرزاد کریمی و قدردانی فهیمه حیدری از حضور شاعر، منتقدان و حاضرین در جلسه پایان یافت.
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها