یکشنبه ۱۸ آبان ۱۳۹۳ - ۰۹:۵۱

احمد‌بن اسحاق يعقوبي در کتاب «تاريخ يعقوبي» می‌نویسد: «و در آن [سال 16 قمري] عمر نامه‌ها را تاريخ نهاد و خواست كه تاريخ را از زمان تولد رسول(ص) بنويسد سپس گفت از زمان بعثت باشد. از اين رو علي‌بن ابي‌طالب(ع) به او اشاره كرد تا آن را از هجرت بنويسد و او آن را از هجرت نوشت.»

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در جلد دوم کتاب «تاریخ طبری» تألیف محمد بن جریر طبری درباره چگونگی تصمیم‌گیری تعیین تاریخ و تدوین آن آمده است: «عمر بن خطاب تصمیم گرفت برای مسلمانان تاریخ ویژه‌ای تدوین نماید. بدین لحاظ تعدادی از صاحب‌نظران مهاجر و انصار را گردآورد و با آنان دراین‌باره به گفت‌وگو نشست. در آن جمع، برخی سال تولد پیامبر اکرم (ص)، برخی سال بعثت آن حضرت و برخی سال رحلت آن حضرت را به‌عنوان مبدأ تاریخ اسلام پیشنهاد کردند.»

ابن عساکر در کتاب «تاریخ دمشق» درباره نقش امام علی (ع) در انتخاب تاریخ هجرت پیامبر آورده است: «همچنین برخی از دیگراندیشان، تاریخ رومی (میلادی) وعده‌ای از آنان، تاریخ فارس (فُرس قدیم) را یادآوری کردند. اما امیر مؤمنان علی بن ابی طالب (ع) نیز که در آن نشست حضور داشت، پیشنهاد کرد: به خاطر اهمیت هجرت پیامبر اسلام (ص) از مکه به مدینه، آن را مبدأ تاریخ اسلام قرار دهند. عده‌ای از حاضران، ازجمله خلیفه وقت، پیشنهاد امیر مؤمنان (ع) را اصلح دانسته و همان را تأیید نمودند و عمر بن خطاب دستور داد که ازآن‌پس هجرت پیامبر (ص)، مبدأ تاریخ اسلامی قرار گیرد.

آنگاه، درباره ابتدای سال قمری که از چه ماهی از ماه‌های عرب آغاز شود، گفت‌وگو شد و دراین‌باره نیز پیشنهادهای متعددی ارائه گردید. سرانجام عمر بن خطاب به پیشنهاد عثمان بن عفان که معتقد بود اول محرم را، نخستین روز سال بدانند، ترتیب اثر داد و فرمان داد که ماه محرم، نخستین ماه سال هجری قمری باشد.»

مسلمانان پیش از تقویم هجری واژه تاریخ را می‌شناختند

احمدبن اسحاق یعقوبی نیز در کتاب «تاریخ یعقوبی» با اشاره به نقش حضرت علی (ع) در انتخاب تاریخ هجرت پیامبر می‌گوید: «و در آن [سال ۱۶ قمری] عمر نامه‌ها را تاریخ نهاد و خواست که تاریخ را از زمان تولد رسول (صلی‌الله علیه و آله و سلم) بنویسد سپس گفت از زمان بعثت باشد. ازاین‌رو علی‌بن ابی‌طالبطالب (علیه‌السلام) به او اشاره کرد تا آن را از هجرت بنویسد و او آن را از هجرت نوشت.»

بااین‌همه صائب عبدالحمید در مقاله‌ای با عنوان «تدوین تاریخ اسلام نزد مسلمانان» که از سوی حسن حسین‌زاده شانه‌چی ترجمه‌شده است درباره آشنایی مسلمانان با تاریخ می‌نویسد: «مسلمانان پیش از آن‌که در سال چهارمِ حکومت عمر بن خطاب به تاریخ به‌عنوان تقویم هجری اعتماد کنند، واژه تاریخ را می‌شناختند. آنان از سال هفدهم هجرت برای تاریخ‌گذاریِ نامه‌های رسمی، دیوان‌ها، قراردادها و امثال این‌ها تقویم هجری را به کار گرفتند و با راهنمایی امام علی (علیه‌السلام) ماه محرم را اول سال قراردادند، زیرا ویژگی‌هایی داشت که آن را از ماه‌های دیگر متمایز می‌ساخت.

پدید آمدن کتاب التاریخ هشام بن محمد بن سائب کلبی

پس‌ازآن، تاریخ را به‌عنوان کتابی که رویدادهای واقع‌شده در طی سال‌ها را در خود جای‌داده، شناختند و این کلمه، برای کتابی که در نیمه اول قرن دوم نوشته شد، عنوان قرار گرفت، یعنی کتاب «التاریخ عوانة بن حکم» (متوفای 147 ق). وی در این کتاب از حوادث قرن اول هجری سخن گفته بود. پس از چندی کتاب التاریخ هشام بن محمد بن سائب کلبی (متوفای 204 ق) پدید آمد و هم‌زمان هیثم بن عدی (متوفای ۲۰۶ ق) کتاب «التاریخ علی السنین» و کتاب «تاریخ الاشراف الکبیر» را نوشت. این کتاب‌ها همگی پیش از پیدایش کتاب‌های تراجم بودند که نام تاریخ بر آن‌ها نیز اطلاق می‌شد و از اولین نمونه‌هایش تاریخ بخاری (متوفای 256 ق) بود.»

اما «تاریخ یعقوبی» نقش دیگری علاوه بر تدوین تاریخ برای خلیفه وقت در کمک به تحریر کتاب‌های تاریخ اسلام قائل است، وی می‌نویسد: «همچنین در همین مرحله کارهایی به شکل‌های مختلف صورت گرفت که در حوزه تاریخی داخل می‌شدند و جنبه رسمی داشتند، یعنی کتاب‌های انساب عرب که عمر بن خطاب به جهت ثبت و ترتیب دیوان دستور داد نوشته شود و به این منظور، هیئتی مرکب از سه نفر از نسب شناسان مشهور: عقیل بن ابی‌طالب، جبیر بن مطعم و مخرمة بن نوفل تشکیل شد، اما این کتاب‌ها به همان جنبه رسمی خود برای انجام کارهای دیوانی باقی ماندند.»

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها