سه‌شنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۳ - ۰۷:۳۰
سیاست جذب دانشجوبان در گروه‌های سیاسی پیش از انقلاب در کتاب جدید عباس عبدی

عباس عبدی در کتاب «جنبش دانشجویی پلی‌تکنیک تهران (دانشگاه امیرکبیر) 1338-1357» تاریخ دانشگاه را تا انقلاب 1357 به چهار دوره تقسیم کرده و به جزئی‌ترین فرایند فعالیت سیاسی دانشجویان آن دانشگاه پرداخته است. «حساسیت به روابط دختر و پسر» یکی از مسائلی است که نویسنده به آن اشاره کرده است.

 خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)- دانشگاه پلی‌تکنیک بعد از دانشکده فنی دانشگاه تهران و تبریز سومین آکادمی فنی ایران است که برخلاف این دو مستقلاً دانشگاه محسوب می‌شود. این دانشگاه از حیث جذب نخبگان کشور هم‌پایه دانشکده فنی بوده و ازنظر تأثیرگذاری نه‌تنها چیزی کمتر از آن نداشته که در بعضی موارد جلوتر هم بوده است.

برای کشوری که تجددخواهی‌اش عینی بوده، طبیعتاً دانشکده‌های فنی تأثیرگذاری به‌مراتب بیشتری از دانشکده‌های علوم انسانی که مظهر ذهنی‌گرایی هستند، داشته است. به همین دلیل جنبش دانشجویی دانشکده فنی و در مراتبی کمتر دانشگاه پلی‌تکنیک در تاریخ معاصر ایران و شکل‌گیری انقلاب اسلامی 57 نقش برجسته‌ای داشته است. همین نقش مهم دانشکده‌های فنی در تاریخ معاصر انگیزه خوبی برای بررسی آن چیزی است که در این دانشگاه گذشته تا شناخت جامع‌تری از تحولات سیاسی و اجتماعی معاصر به دست آید.

به همین منظور اخیراً کتابی با عنوان جنبش دانشجویی پلی‌تکنیک تهران(دانشگاه امیرکبیر) از سال 1338 تا 1357 از سوی نشر نی منتشر شده که به جزئی‌ترین صورت ممکن به تاریخچه این دانشگاه پرداخته تا در بستر آن نتیجه قابل قبولی از فرایند فعالیت سیاسی دانشجویان در آن به دست آورد.

عباس عبدی در این کتاب تاریخ دانشگاه را تا انقلاب 1357 به چهار دوره تقسیم کرده است. مبنای این تقسیم‌بندی، میزان فعالیت‌های سیاسی در این دانشگاه بوده که گذر از هر مرحله آتش آن را تندتر کرده است. نویسنده بین قوام جنبش سیاسی در این دانشگاه، با افزایش سن آن رابطه‌ای مستقیم برقرار می‌کند و با نزدیک شدن به انقلاب نشان می‌دهد تب سیاست در آن چگونه تندتر شده است.

عباس عبدی دوره اول را که از بدو تأسیس این دانشگاه یعنی 1338 تا 1343 به طول می‌انجامد، «غروب همه را به خانه می‌آورد» نامگذاری می‌کند تا نشان دهد جو غالب دانشگاه، بر پایه تحصیل و علم‌آموزی بوده و دانشجویان به‌جز عده‌ای که وابستگی‌هایی به جبهه ملی داشته‌اند، اگر هم اعتراضی می‌کردند در چارچوب صنفی و آرام بوده بدون آن‌که شیشه‌ای شکسته و جایی تخریب شود.

نویسنده دوره دوم را از سال 1343 تا 1347 تقسیم‌بندی و این دوره را «آرامش پیش از طوفان» قلمداد می‌کند و فضای سیاسی دانشگاه را به‌جز یکسری اعتصابات دانشجویی و دو حادثه مرگ تختی و تظاهرات هفتم و چهلم آن(به رهبری سازمان صنفی دانشگاه) و گرامیداشت 16 آذر در رکود می‌داند. بااین‌حال به دلیل ما به ازای تحولات سیاسی در جامعه این دوره را با وجود رکود کامل نوعی آتش زیر خاکستر می‌داند که منتظر جرقه‌ای بوده است.

در دوره سوم، در فاصله سال‌های 1348 تا 1352 «جرقه‌ای بر این هیزم تر» زده می‌شود؛ دوره‌ای که مهم‌ترین ویژگی آن وضوح وجه سیاسی و مبارزاتی فعالیت‌های دانشجویان است؛ مبارزه‌ای که کمابیش رنگ و بوی مخفی و براندازانه علیه رژیم شاه را می‌دهد. فضای دانشگاه در این دوره برخلاف دوره‌های پیشین نسبتاً رادیکال و حتی با خشونت و تخریب همراه می‌شود و بسیاری از دانشجویان این دانشگاه به عضویت دو گروه فداییان خلق و فلسطین درمی‌آیند.

نویسنده در خلال این بخش تحلیلی برای فعالیت دانشجویان فنی در گروه‌هایی مثل فداییان خلق در مقایسه با دانشجویان علوم انسانی ارائه می‌دهد و نیاز به پراتیک و عمل را در عضویت دانشجویان رشته‌های فنی در سازمان‌های چریکی مثل فداییان مؤثر می‌داند.

در این دوره است که دانشجویان دانشگاه پلی‌تکنیک در ساماندهی اعتراضات علیه شرکت واحد به دستاوردهای عملی مؤثری می‌رسند و موفق می‌شوند حکومت را به عقب‌نشینی وادار کنند. هرچند این عقب‌نشینی به قیمت اخراج و تبعید حدود 52 نفر به سربازی و اخطار به 90 نفر از دانشجویان دانشگاه تمام می‌شود و دانشگاه را تا آستانه انحلال به‌پیش می‌برد.

گرچه دوره سوم به دوره تسلط دانشجویان چپ بر دانشگاه شناخته می‌شود اما در همین دوره است که دانشجویان مذهبی با به دست آوردن اعتمادبه‌نفس از سخنرانی‌های دکتر علی شریعتی آرام‌آرام نفوذ بیشتری بر فعالیت‌های دانشجویان دانشگاه می‌یابند و با تلاش خود مسجد دانشگاه را احداث و آن را تبدیل به قلب فعالیت‌های خود می‌کنند و آماده ورود به دوره چهارم دانشگاه می‌شوند.

دوره چهارم که همزمان است با «ترکیدن حباب قدرت»، فضای سیاسی دانشگاه به فراخور رادیکالیسم سیاسی جامعه و افزایش دانشجویان ورودی دانشگاه و ورود دانشجویانی از طبقات پایین‌تر با زمینه‌های خانوادگی مذهبی‌تر به دلیل حذف شهریه، رادیکال‌تر می‌شود.

نویسنده که برای توضیح جنبش دانشجویی پلی‌تکنیک بر روایت‌ها و منابع پراکنده تکیه کرده، در بخش‌های مختلف کتاب سعی کرده به‌طور جزئی وقایع تاریخی‌ را که دانشجویان این دانشگاه در آن نقش داشته‌اند نقل کند. از جمله این وقایع که سازمان صنفی دانشگاه نقش ویژه‌ای در آن داشته است و نقطه عطفی در مبارزات دانشجویان این دانشگاه به شمار می‌رود، ماجرای مرگ تختی است.

عبدی دراین‌باره می‌نویسد: «در مراسم تشییع‌ جنازه، دانشجویان پلی‌تکنیک مثل سایر دانشجویان در مراسم نقش بارزی نداشتند اما چند روز بعد دانشجویان این دانشگاه مراسم ختمی در مسجد سجاد(ع) در خیابان شاه (جمهوری فعلی) برگزار کردند و دانشجویان در آنجا سروده‌های خود را درباره تختی خواندند. دانشجویان پلی‌تکنیک از یک‌سو نمی‌توانستند اتهام قتل بزنند و از سوی دیگر اعتقادی به خودکشی هم نداشتند لذا پس از بحث درباره این‌که چه کلمه‌ای در اعلامیه آورده و نوشته شود نتیجه می‌گیرند از کلمه «از دست دادن تختی ...» استفاده کنند اما برای رفع اتهام از کلمه «از دست دادن» شعر مشهور سیاوش کسرایی ذر بالای بیانیه نوشته می‌شود. «هر شب ستاره‌ای به زمین می‌کشند و باز/ این آسمان غم‌زده غرق ستاره‌هاست.»

در این کتاب همچنین نشان داده می‌شود، دانشگاه پلی‌تکنیک تا چه میزان در رقابت با دانشکده فنی دانشگاه تهران فعال بوده و در چندین مرحله بر اساس کارشکنی‌ها و تلاش‌هایی که روسای این دانشکده علیه دانشگاه پلی‌تکنیک به عمل‌آورده‌اند تا آستانه تعطیلی و تغییر کاربری پیش رفته است.

نویسنده که خود یکی از دانش‌آموختگان دانشگاه پلی‌تکنیک است از تفاوت فضا در این دو موسسه آموزشی مثال‌هایی می‌آورد و نشان می‌دهد که به‌ویژه در اوایل تأسیس به دلیل «فضای آرام و همدلی میان روسا و دانشجویان» بسیاری از دانشجویانی که در هر دو موسسه امکان ثبت‌نام داشته‌اند، دانشگاه پلی‌تکنیک را انتخاب می‌کردند. از جمله این دانشجویان ابوالفضل بازرگان، برادرزاده مهندس مهدی بازرگان بوده که باوجود مخالفت عمویش که استاد دانشکده فنی دانشگاه تهران هم بوده به دلیل آنچه او جو نظامی و از بالا به پایین دانشگاه تهران می‌خواند، دانشگاه پلی‌تکنیک را به آن ترجیح داده و قید تحصیل در دانشکده فنی را زده است.

مؤلف رویکرد روسای این دو موسسه را (دکتر مجتهدی و جانشینان او، به‌عنوان روسای دانشگاه پلی‌تکنیک و مهندس ریاضی، به‌عنوان رئیس دانشکده فنی) در ایجاد فضای متفاوت مؤثر می‌داند و نقش مهندس ریاضی، رئیس دانشکده فنی را در بالا بردن عصبیت دانشجویان فنی دانشگاه تهران بی‌تأثیر نمی‌داند.

یکی از بخش‌های جالب کتاب روابط بین دختران و پسران در این دانشگاه است که نویسنده نشان می‌دهد برخلاف تصور نسبت به آن حساسیت بسیاری وجود داشته و در این حساسیت‌ورزی نه‌تنها مذهبی‌ها که حتی چپ‌ها هم نقش داشتند. حساسیت‌ها به روابط دختر و پسر در دانشگاه پلی‌تکنیک گاهی به حدی زیاد بود که مثلاً در یک مورد «با پرتاب تخم‌مرغ به سمت دانشجویان دختر بدلباس» و در مورد دیگر «با ضرب و شتم از سوی چپ‌ها به دانشجوی پسری که بیشتر با دخترها قاطی می‌شد»، همراه بود. این نحوه برخورد تند فقط منحصر به دانشجویان نبود و گاهی دامن استادان و حتی افراد خارجی را هم می‌گرفت.

مساله روابط پسر و دختر به‌ویژه پس ‌از آن‌که پذیرش تعداد دختران در دانشگاه افزایش یافت، بعد دیگری هم یافت. به‌طوری‌که «سیاست جذب آن‌ها در گروه‌های سیاسی» در دستور برنامه فعالان سیاسی قرار گرفت و در اواخر سال‌های رژیم شاه «نهضت ازدواج» در دانشگاه راه افتاد که طی آن پسران و دختران مذهبی و حتی چپی «باهدف همکاری و فعالیت بیشتر سیاسی به عقد هم درمی‌آمدند» و به ساده‌ترین شکل ممکن مراسمی برپا می‌کردند.

کتاب «جنبش دانشجویی پلی‌تکنیک تهران (دانشگاه امیرکبیر) 1338-1357» نوشته عباس عبدی در 367 صفحه و با شمارگان دوهزار نسخه و بهای بیست هزار تومان به سفارش پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی از سوی نشر نی در سال 93 منتشر شده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها