یکشنبه ۱۸ خرداد ۱۳۹۳ - ۰۴:۰۴
«انجمن مخفی»؛ روایت طبیبی فرنگ رفته از وقایع عصر مشروطه

«انجمن مخفی» نوشته احمد شاکری که به چاپ سوم رسیده است، سه نوع روایت گنجانده شده است؛ روایت اول درباره «سلطنت احمد شاه»، روایت دوم «مقتل خوانی واقعه عاشورا» و روایت سوم درباره «دوران مشروطه و ماجراهایی که به شهادت شیخ فضل‌الله نوری منتهی شده» اختصاص یافته‌اند.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) «انجمن مخفی» نوشته احمد شاکری که به نوعی در بستر تاریخی پس از مشروطه اتفاق می‌افتد و به نقش انجمن‌های مخفی در سیر جریانات سیاسی مشروطه می‌پردازد، توسط انتشارات سوره مهر چاپ و روانه بازار کتاب شده است؛ البته پیش از این، دو بار در سال 85 توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی نیز به چاپ رسیده بود.

راوی داستان، «بهاء»، طبیب فرنگ رفته‌ای است که پس از اتمام تحصیل به توصیه میرزا عازم مدرسه خان شده است تا به طبابت مردم نیازمند بپردازد. مدرسه علمیه‌ای که بهاء ساکن آن شده است بر طبق وقف‌نامه واقف مدرسه- یحیای مکی- اداره می شود.

این وقف نامه رازآلود که به صورت کتاب در اختیار ساکنان و طلاب مدرسه قرار دارد، منشاء تفسیرهای گوناگون و گاه متضاد بین طلاب مدرسه شده است. بهاء دنبال تفسیر حقیقی این کتاب رازگونه است و دراین مسیر با نحله های فکری مختلفی در درون مدرسه برخورد می کند.

میرزا نیز که خود مجتهد تمام عیاری است که بعد از قتل شیخ فضل الله توسط مشروطه خواهان ،مورد هتک حرمت قرار گرفته و اکنون از مدرسه فاصله گرفته است، یکی از مفسران وقف نامه است. هر چند که تفسیر میرزا با تفسیر دیگران متفاوت است.

با نزدیکی محرم بساط تعزیه و شبیه خوانی در حیاط مدرسه گسترده می شود. به قول بهلول-خادم مدرسه- احتمالا خود شاه هم در مراسم تعزیه شرکت خواهد کرد. بهاء برای اجرای نقش یحیای مکی که روایت حادثه عاشورا را بر عهده دارد، انتخاب می شود.

روز موعود فرا می رسد ونقش آفرینان تعزیه بدون اینکه یکدیگر را بشناسند، مقابل هم رجز خوانی می کنند. بهاء غرق نقش یحیای مکی شده است و سعی در فهم راز او و ارتباط آن با وادی تف دارد. در حین اجرای تعزیه ناگهان اتفاق مهمی می افتد… اتفاقی که شاید تفسیر حقیقی وقف نامه یحیای مکی در آن نهفته است… بهاء وارث حقیقتی بزرگ می شود…!»

شاکری نویسنده این اثر درباره این رمان گفت: در این رمان که علاوه بر داستان‌پردازی، به تاریخ، سیاست و مذهب پرداخته شده است، حوادث مهمی چون جریان مشروطه، تحریم تنباکو و انجمن‌های مخفی مورد توجه قرار گرفته است.

وی ادامه داد: در این اثر سه نوع روایت گنجانده شده است که روایت اول درباره «سلطنت احمد شاه» ، روایت دوم «مقتل خوانی واقعه عاشورا» و روایت سوم درباره «دوران مشروطه و ماجراهایی که به شهادت شیخ فضل‌الله نوری منتهی شده» اختصاص یافته‌اند.

شاکری یادآور شد: عهد مشروطه دارای ظرفیت‌های بالایی است  که می‌توان از آن به عنوان دستمایه‌های داستانی استفاده کرد. در انجمن مخفی شخصیت‌ها کاملا داستانی هستند و جز مکان و زمان نویسنده به دست کاری شخصیت‌های تاریخی پرداخته است؛ به‌طوریکه حوادث اتفاق افتاده به جز واقعه عاشورا، همگی زاییده خلاقیت نویسنده‌اند.

در ادامه از نکات فراوانی که در این رمان قابل رویت و بررسی است به دو نکته اشاره می‌کنیم:
تاریخ و مشروطیت
دوران مشروطیت و حوادث تلخ و شیرین آن بی شک یکی از نقاط عطف تاریخ ایران است. شناخت عمیق حوادث این دوران و ریشه یابی و آسیب شناسی اتفاقات سیاسی و اجتماعی این دوره هرچند در پژوهش های تاریخی به وفور مورد بررسی قرار گرفته است، اما می توان گفت در حوزه داستان و رمان چنین رویکردی کم سابقه بوده است.
«انجمن مخفی» از این منظر توانسته مفاهیم سیاسی و اجتماعی مشروطیت را مورد کنکاش قرار دهد و خواننده را در بستر حوادث داستان بدون خستگی، مطالعه تاریخ را تحمل کند و تاریخ مشروطیت را در فضایی داستانی تجربه کند.
 
عاشورا و فرهنگ دینی
قیام عاشورا یکی از ارکان اساسی فرهنگ تشیع را تشکیل می دهد. در طول تاریخ تفسیرها و قرائت های گوناگون و گاه متضادی از فلسفه و ماهیت این قیام مطرح شده است. گاه تفسیری صرفا سیاسی و انقلابی و گاه قرائتی کاملا عاشقانه و عارفانه!
می توان گفت همه این تفسیرها و برداشت ها در این داستان امکان ظهور و بروز داشته اند و خواننده همراه با شخصیت داستان با آنها و استدلال و منطقشان روبرو می شود. از بهلول و محمد علی گرفته تا میرزا و جناب کمال همه ادعای تفسیر تاریخ و فلسفه عاشورا را دارند و البته روشن است که تفسیرهای متعدد از چنین حادثه عظیمی خود به خود قرائت های متعدد از دین را نیز به دنبال خواهدداشت.
هرچند بحث «تعدد قرائت های دینی» موضوع جدیدی نیست اما پرداخت داستانی به آن امر مبارک و جدیدی است که احمد شاکری با پشتوانه سواد و تحصیلات حوزوی و شناخت عناصر داستانی به خوبی از عهده آن برآمده است.
 
در بخشی از این رمان می‌خوانیم:
درشکه در میانه راه بازمانده است و پیرمرد درشکه‌ران ، زیر بالاپوشی کهنه، در تقلاست تا چرخ را از گل و یخ چسبناک و لغزنده بیرون بکشد. ساعتی است که از جایگاهش بیرون آمده و تسمه اسب‌ها را چنان می‌کشدگویا می‌خواهد خود، تاوان کوتاهی اسب‌ها را در حرکت درشکه بدهد. عرق بر تن اسب‌ها یخ بسته است. هنگامی که درشکه‌چی بافه شلاق را بر کفلشان می‌نشاند رد سیاهی یخ و برفی که پشت اسب‌ها را سفید کرده ، باقی می‌ماند. درشکه‌ران نگاه ناامیدانه‌ای به من می‌اندازد تا همچنان امیدوار بمانم و پا بیرون نگذارم. اسب‌ها سُم بر سنگفرش خیابان می‌کوبند و از تکان‌های مدام و کشاکش تسمه‌هایی که چون تار در ارتعاشند، اتاقک درشکه بیشتر و بیشتر به طرف چاله پر آب یله می‌شود. باد ویله می‌کشد و سرما  بر دست و صورت چنگ می‌اندازد. شب در بیرون به غایت تاریک و موهش است. تکه‌های برف چون پاره‌ورق‌های پراکنده، بر سر شهر می‌ریزند. چینه‌های کاهگلی خیابان تا کمر نم کشیده‌اند. از نیمروز که از خانه پدری در باغ لواسان راه افتاده‌ایم، این چندمین بار است که گل و لای گذرها زمین‌گیرمان می‌کند. حتم، اگر در خانه می‌ماندم و فردا صبح علی ‌الطلوع راه می‌افتادم، برف‌ها پا خورده و راه هموارتر می‌شد.

آقا جان می‌گوید: راه هموار را رها کرده و به بیراهه می‌روی؟

می‌گویم میرزا از من خواسته بر اوضاع درمان بیماران در مدرسه خان نظارت داشته باشم.

آقا جان می‌گوید: همایون کمال هم از تو می‌خواهد به جایی نروی که جسم را درمان اما روحت را بیمار کنی.

آقاجان شماره آخر روزنامه یومیه را برمی‌دارد. هفته‌ای است که این یک شماره را از خود جدا نمی‌کند.می‌خواند؛ فقط نگاه می‌کند. صدایش از پشت سیاهی‌های روزنامه می‌آید که می‌گوید: حکم شرعیات حکم تدخین است.به قاعده‌اش تسکین درد است.بی‌قاعده‌اش تهوع آور.آنجا که تو را می‌فرستند، نه آنها تحمل تو را می‌کنند و نه تو می‌توانی با این قوم شبی را زیر یک سقف صبح کنی. تو را به فرنگ نفرستادم که حالا در مدرسه خان به اطاعت نوشته‌های واقف مدرسه مجابت کنند. اگر صبر می‌کردی، ترتیبی می‌دادم تا در اداره صحیه مشغول شوی.

می‌گویم: میرزا سخنی از وقفنامه به میان نیاورده است. اما گمان می‌کنم به وقت اظطرار، همه کس را می‌توان زیر یک سقف جمع کرد؛ حتی اگر آن سقف وقفنامه  واقف مدرسه خان باشد.

عزیز می‌گوید: خواب دیدم تو و قدسی را در حیاط مدرسه خان دست به دست می‌دادم.

آقا جان روزنامه را سایه بان سرش می‌کند و سر را به پشت میز لهستانی تکیه می‌دهد. صدای نصیحتگرش می‌آید که می‌گوید: این مردم را نه فقر و نه بیماری و نه استبداد و نه هیچ حاکمی بدتر از آن نبود که نتوانسته با هم جمع کند. حتی لولئین دار خلای رئیس خیابان ناصری هم آقای و ریاست و اربابی و حکومت و کدخدایی و بزرگی و امر نهی‌اش را  نمی‌گذارد تا مردم تنبانشان را با کدام لئولین بشویند....
 
رمان «انجمن مخفی» در 480 صفحه، شمارگان دو هزار و 500 نسخه و به قیمت 16هزار و 900 تومان توسط انتشارات سوره مهر چاپ و روانه بازار کتاب شده است.-

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها