چهارشنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۲ - ۲۳:۳۱
اگر انتظار از عاشورا عبور نکند، هرگز به ظهور نخواهد انجامید

ابوالقاسم حسینجانی، پژوهشگر قرآن و نهج‌البلاغه گفت: فرهنگ شهادت نوعی تفکر است که اگر بتوانیم آن را به عنوان یک نقطه تعادل و تمرکز ساماندهی کنیم، می‌توانیم ادعا کنیم که عاشورا چنین نقطه‌ای است. بعثت، غدیر، انتظار و ظهور در امتداد هم هستند و اگر انتظار از عاشورا عبور نکند، هرگز به ظهور نخواهد انجامید.-

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، هشتمین جلسه از سلسله نشست‌های ادبیات جهانی انسان در قرآن و نهج‌البلاغه با عنوان «مدیریت بحران در عینیت عاشورا» با سخنرانی ابوالقاسم حسینجانی، پژوهشگر قرآن و نهج‌البلاغه عصر امروز(چهارشنبه، 15 آبان ماه) در سالن سلمان هراتی حوزه هنری برگزار شد.

حسینجانی در این نشست با بیان این‌که عاشورا شاهد مثالی از تجلی عینی قرآن و نهج‌البلاغه است، گفت: برای فهم عاشورا نیاز به هم‌جهانی و هم‌زمانی به معنای پردازش مطالب بر مبنای مقتضای روز داریم اما متاسفانه در جامعه امروز و حتی جامعه جهانی، عاشورا و کربلا به نوعی تحریف شده است. عاشورا به دردی دچار شده که خود برای درمان همان درد آمده بود. عاشورا آمده بود که دین، سنت و شیوه‌های تلقی فرهنگ اسلامی را از تحریف و انحراف نجات دهد اما خودش دچار تحریف شده است.

شاعر شعر «جاده و اسب مهیا است بیا تا برویم...» با بیان این‌که هدف امام حسین(ع) از شهادت در کربلا سوگواری انسان‌ها نبود، گفت: ما دچار مناسبت‌زدگی در کربلا و عاشورا شده‌ایم و فراموش کرده‌ایم که امام حسین(ع) تلاش کرد تا به انسان‌ها بفهماند که چه باید بکنند تا سوگوار غم‌های روزگار نشوند. اگر ائمه(ع) به ویژه امام باقر(ع) و امام صادق(ع) تاکید به عزاداری و خواندن مقتل می‌کردند، این عمل امری تاکتیکی بود، نه استراتژیکی و مطابق با شرایط عصر آن‌ها بود. استراتژی عاشورا رسیدن انسان به حیات دوباره است که دقیقا با قرآن و نهج‌البلاغه مطابقت دارد. 

این مفسر نهج‌البلاغه اظهار کرد: امام حسین(ع) در صحبت‌ها و موضع‌گیری‌های خود در تعریف‌های خود از دنیا، مرگ، زندگی، حق و باطل اشاره مستقیم به قرآن و نهج‌البلاغه دارد. سید الشهدا(ع) می‌فرمایند که در این روزگار دنیا را برعکس کرده‌اند و چیزی از معارف بشری باقی نمانده و زندگی آفت‌زده‌‌ای به جان انسان ها افتاده که به حق عمل نمی‌کند و‌ کسی از باطل پرهیز نمی‌کند و در چنین جامعه‌ای مرگ جز خوشبختی نیست و زندگی به همراه ستمگران جز ذلت و خفت نیست. 

نویسنده کتاب «جغرافیای رازها » در تعریف شهادت گفت: شهادت مدیریت مرگ است. عده‌ای به مرگ عادی می‌میرند و عده‌ای با تعریف زندگی می‌میرند. شهادت مدیریت، خلق و آفرینش مرگ سرخ برای نجات و درمان زندگی سیاه است و شهیدان کسانی هستند که از مرگ خود قهرمانانه، آگاهانه و مدیرانه به عنوان ابزاری استفاده می‌کنند تا زندگی سیاه جامعه را نجات دهند و از مرگ سرخ خود در راه درمان زندگی سیاه استفاده ‌کنند. 

نویسنده کتاب «بی مرگ مثل صنوبر» با بیان این‌که خداوند در قرآن مرگ را نیستی نمی‌داند بلکه مرگ را چشم‌انداز نهایی انسان می‌نامد، گفت: تمام حرف امام حسین(ع) این‌ است که از مرگ به زندگی جاوید می‌رسیم و از دل تهدیدها می‌توان به فرصت‌های نوین رسید. ابا عبدالله(ع) با این اعتقاد که با قطاری که به جهنم می‌رود، نمی‌توان به بهشت رسید چند روز مانده به عید غدیر لباس احرام را ترک می‌کند و به سمت کربلا می‌رود چرا که معتقد است جامعه‌ای که رنگ جهنم گرفته به سعادت انسان‌ها کمکی نخواهد کرد. 

حسینجانی با بیان این‌که جریان عاشورا را باید بشناسیم و عاشورا و شخصیت‌های آن را تجزیه نکنیم، گفت: تجزیه‌گری و تفرقه‌گری انسان را با شکست مواجه می‌کند. خداوند در قرآن تاکید دارد قرآن را جدا از هم ندانید متاسفانه امروزه عاشورا تجزیه شده است و به ماهیت آن که یک جریان تاریخی است که باید با یک تقوای تاریخی به آن نگریسته شود توجهی نمی‌شود. 

نویسنده کتاب «مقدمه‌ای بر شیطان» با بیان این‌که فرق است میان مردمی‌گری و عوامی‌گری و قرآن مردمی‌ترین کتاب روی زمین است اما امروزه عوامی‌گری بر قرآن تحمیل شده است، گفت: تحریفات عاشورا چون زنجیرهایی دست انسان‌ها را بسته‌اند در حالی که رسالت قرآن و پیامبر(ص) این بوده که زنجیر و حصارها را از دست‌های انسان‌ها باز کنند، نه این‌که با تحریفات و مطرح کردن مسایلی پیش پا افتاده جریان تاریخی مهمی چون عاشورا را دچار انحراف کنیم. متاسفانه امروزه عاشورا کنار گذاشته شده و نوحه‌سرایی و سنت‌های عزاداری قومی و قبیله‌ای مختلف جای حقیقت عاشورا را گرفته است. 

این شاعر عاشورایی با بیان این‌که نباید استراتژی و تاکتیک را با هم اشتباه کنیم، گفت: اصالت عاشورا به عزاداری نیست چرا که نیاز امروزه جامعه ما از عاشورا تنها عزاداری نیست. اگر امام باقر(ع) و امام صادق(ع) در این عصر حضور داشتند، به یقین دیگر به عزاداری تاکید نداشتند بلکه تلاش در زنده کردن ماهیت عاشورا می‌کردند. 

وی افزود: منظور از مدیریت بحران این است که از دل چالش به چاره می‌توان رسید. با اندیشیدن به عمل امام (ع) می‌توان به این نتیجه رسید که تمام برخوردها و موضع گیری‌های اباعبدالله(ع) مهربانانه و در نهایت آرامش و قوت است و حتی در جنگ هم پیش قدم نمی‌شوند چرا که معتقد است ما برای از بین بردن جاهل نیامده‌ایم بلکه آمده‌ایم تا جهل را از میان برداریم. 

این قرآن پژوه با بیان این‌که حسین(ع) نیاز اسلام و جهان است، گفت: برای زنده نگه‌داشتن عاشورا باید بر عاشوراپژوهی و عاشورانگاری اهتمام ورزیم و عاشورانگاری جهانی را پایه گذاری کنیم چرا که جهان به حسین(ع) نیازمند است. به عنوان نمونه، گاندی رهبر فقید هند پس از آشنایی با امام حسین(ع) می‌گوید: «من چیزی برای ارایه ندارم و آن‌چه را از حسین(ع) آموخته‌ام، به ملت خود منعکس کرده‌ام.» 

وی در ادامه یادآور شد: تا زمانی که عاشورا را به عنوان یک جریان تاریخی نشناسیم، نمی‌توانیم حقیقت قیام فرزند علی(ع) را درک کنیم.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط