به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، نیکلای گوگول، رماننویس و نمایشنامهنویس روسی بود که در چهارم ماه مارس سال 1852 و در سن 42 سالگی درگذشت. برای اهالی ادبیات، نام گوگول، مکتب ادبی واقعگرایی را تداعی میکند و بسیاری او را از چهرههای پیشگام واقعگرایی ادبی روسیه میدانند. با این حال برخی بر این باورند علاوه بر این مورد در آثار او میتوان ردپایی از آثار رمانتیک، سوررئالیسم و گروتسک را هم دید.
گوگول در سال 1809 در اوکراین به دنیا آمد. پدرش هم نویسنده بود و اغلب آثارش را برای تئاتر عروسکی اوکراین مینوشت اما پسرش نوشتن را به زبان روسی آغاز کرد و به یکی از نویسندگان مطرح این کشور تبدیل شد. نخستین اثری که از نیکلای گوگول به چاپ رسید مورد استقبال چندانی قرار نگرفت و میتوان گفت نخستین اثر مهم او مجموعه داستانکوتاه دو جلدی بود که در سالهای 1831 و 1832 به چاپ رسید. این مجموعه با عنوان «شبها کنار دهکده دیکانکا» در ایران هم منتشر شده است.
وي در مدت کم، فعالیت حرفهای خود در شاخههای مختلفی مطرح شد. اوج فعالیتهای او در دهه پنجاه میلادی و در 10 سال پیش از مرگش بود. از او در کنار نامهایی چون الکساندر پوشکین، ارنست هوفمان و ناتانیل هاثورن به عنوان استادان داستانکوتاهنویسی نام میبرند.
او در برخی از آثاری که در اواخر عمر منتشر کرد به سمت نقد فساد سیاسی کشورش روی آورد و با طنز تلخی که در کلامش بود وضعیت روسیه را به تصویر کشید. این نویسنده سبب استحکام جایگاه سبک ادبی واقعگرایی انتقادی در کشورش شد و به همین دلیل برخی او را یکی از بزرگترین نویسندگان واقعگرا در ادبیات میدانند.
گوگول به شهرها نگاه ویژهای داشت و این توجه را در آثارش منعکس میکرد. او با دقت به وارسی تضادهای اجتماعی و طبقاتی میپرداخت و برخی از داستانهایش را بر پایه چیستی شهر و هستی انسانها مینوشت. نگاه انتقادی این نویسنده مشکلاتی را برای او به همراه داشت. بعد از به روی صحنه رفتن نمایشنامه «بازرس» عدهای، نویسنده این اثر را یک هجونویس خواندند و اتهاماتی را بر او وارد کردند. او فردی معرفی شد که چهرهای منفی از کشورش ارایه میدهد و اینگونه فشارها بروي بیشتر شد. تشدید فشارها با مهاجرت گوگول به ایتالیا همراه بود و او با زندگی در شهر رم، بعد از مدتها، زندگی آرامی را تجربه کرد.
فرهنگ عامه و سنتها و جشنهای مردم اوکراین هم یکی از مضامینی است که بارها در آثار گوگول به کار رفته است. این نویسنده با انتشار کتابی به نام «شنل» نام خود را بین نویسندگان روسی مطرح کرد و کتابش مورد توجه منتقدان و نویسندگان زیادی قرار گرفت. «بینی» و «پالتو» از مطرحترین داستانهای کوتاه گوگول هستند.
یکی از ویژگیهای نوشتههای گوگول نگاه احساسی او به واقعیات و انسانهاست. جهان بیرونی از نظر او کاملا دگرگون شده و اغلب توصیفاتش از طبیعت، با بیان جزییات فراوان همراه است که نتیجهای جز نمایش درهمپیچیدگی و آشفتگی محیط ندارد. شخصیتهای داستانی او اغلب در قالب طنز ساخته و پرداخته میشوند و در نگاهی کلی مفهوم کلی داستانهایش به شکل کاریکاتوری درمیآید که با بزرگنمایی همراه است؛ اغراقهایی که فقط حقیقت را به مخاطب یادآوری میکنند و در آن چیزی غیر از واقعیت بیان نمیشود. از این روست که مخاطب به داستان گوگول اعتماد میکند.
«شنل»، «انتقام موحش و قماربازان»، «يادداشتهاي يک ديوانه»، «تاراس بولبا»، «نفوس مرده»، «بازرس»، «پرتره» و «عروسی» از جمله آثاری اند که از این نویسنده در ایران ترجمه و منتشر شده اند. خشایار دیهیمی و آبتین گلکار مترجمانی اند که آثاری از گوگول را به فارسی ترجمه کردهاند.
امروز یکشنبه، چهارم ماه مارس (14 اسفند ماه) سالروز درگذشت نویسندهای است که در آثارش به انتقاد از وضعیت اجتماعی کشورش میپرداخت و همین موضوع سبب شد تهمتهای فراوانی بر او وارد شود؛ تهمتهایی که زندگی را بر نیکلای گوگول سخت و او را مجبور به مهاجرت از روسیه کرد./
نظرات