عسگر قهرمانپور مترجم و محقق حوزه تاریخ و علوم انسانی، درباره تاثیر ادبیات ترجمه بر آثار تالیفی و نیز تاثیرات هوش مصنوعی بر ترجمههای آینده یادداشتی اختصاصی برای ایبنا نوشته است.
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، عسگر قهرمانپور: این روزها، مترجمان نیز حال و روز خوشی ندارند و تب سنج که بر پیشانیشان میگذاری، دما یا خیلی بالا میرود یا خیلی پایین و هر چه روزها بیشتر سپری میشوند، رنج افزون میشود و دواها نیز تأثیر خود را از دست دادهاند و سرکنگبینی هم که به امید علاج میخورند، صفرا میافزاید. صد البته، روزگار ناشران به ویژه ناشران خصوصی نیز مستثنی بر این قاعده نیست. نه آن را دل و دماغ ترجمه و نوشتن است، نه این را یارای پذیرش اثر. از من خواسته شد در باب ترجمه و تأثیر آن بر آثار تالیفی بنویسم، به اضافه یکی دو کتاب هم که در سال 1401 مطالعه و مفید یافتم برای مخاطبان معرفی کنم.
قصد من در اینجا ورود بر فنون ترجمه نیست. نیز بر آن نیستم در این حوزه ادعایی داشته باشم، بلکه خود را بسان طفلی میبینم که باید سالها زمین بخورد و بلند شود تا بتواند در این روزگار گامی برای جلو بردارد. هر چند از بس زمین خوردیم دیگر رمقی برای بلند شدن نداریم. تا جایی که در این فضای محدود میگنجد میخواهم بر موضوع غلبه ذهن ترجمه بر ذهن تالیفی اشاره کنم. منظور و مقصود سخنم این است که در هر دورهای پارهای از مترجمان کتابها و به سخنی دیگر متون مهمی را که برای ترجمه انتخاب میکنند؛ از یک سو زبان اصلی را برای ترجمه انتخاب نمیکنند و در نتیجه وقتی ترجمه از روی نسخههای ترجمه شده به زبانهای دیگر صورت میگیرد، به طرز خودکار معنا و مقصود اصلی مسیر خود را از ترجمه دور میکند؛ از دیگر سو، انتخاب متون معمولاً از روی آزادی انتخاب نبوده، بلکه متمرکز بر اهدافی معین بوده است. این اهداف گاهی اقتصادی و گاهای ایدئولوژیک بودهاند.
نمونه چنین امری را میتوان در مترجمان آثار کانت در ایران مشاهده کرد. رمان زایدل، فیلسوف حوزه مطالعات اسلامی در دانشگاه آزاد برلین در کتاب «کانت در تهران»(این کتاب از زبان آلمانی به قلم حقیر ترجمه شده و انتشارات افکار نو قرار است در سال 1402 آن را چاپ کند). وی در این کتاب پس از بررسی خاستگاه فهم و دریافت کانت در ایران از زمان دوران قاجار تا دوران معاصر، به مترجمان ایرانی اشاره میکند که در ترجمههایشان تحت تأثیر ایدئولوژی نخبگان حاکم بودهاند. برای مثال، نویسنده اشاره میکند که در ایران پس از انقلاب اسلامی 1357، اردوگاه اصلاح طلبان بیشتر بر آثار عقل عملی کانت متمرکز بوده و آن را ترجمه کردهاند و اردوگاه اصولگرایان بر عقل نظری کانت متمرکز بودهاند.
در میان جریان فکری اصولگرا که بر آثار عقل نظری کانت متمرکز کردهاند میتوان به دکتر حداد عادل، حسین غفاری و همچنین دکتر علی لاریجانی اشاره کرد. به اعتقاد زایدل، نوشتههای چنین افرادی درباره کانت عمدتاً متأثر از آثار ترجمه شده کانت به زبان فارسی یا دست کم به زبان انگلیسی بوده نه زبان اصلی. لذا، ذهن ترجمه بر ذهن تالیفی غالب بوده است و صد البته چنین امری در خصوص جریان فکری اصلاح طلب نیز صادق است. به اعتقاد زایدل، در میان ترجمههای آثار کانت به زبان فارسی، تنها میتوان اعتبار ترجمه مرحوم شمسالدین ادیب سلطانی را مهر صحت گذاشت ولو اینکه سبک و سیاق ترجمه وی باب مذاق خیلیها نبوده است و از این رو به حاشیه رانده شد.
به گمان زایدل، مولفانی که در باب اندیشههای کانت در ایران قلم فرسایی کردهاند، بی تأثیر از این آثار ترجمه نبودهاند و لذا فهمی که در آثار ترجمه کانت در ترجمههای فارسی از این فیلسوف کونیگسبرگ انتقال یافته است، در آثار تالیفی نیز انعکاس یافته است. چنین تأثیرپذیری چه بسا در باب دیگر اندیشمندان غربی نیز صادق باشد. بنا بر این، میتوان غلبه ذهن ترجمه را بر ذهن تالیفی مشاهده کرد. این امر در حوزههایی مثل علوم سیاسی و روابط بین الملل بیشتر مشهود است. به یاد دارم، با کمال تأسف برخی اساتید از نشریههای خارجی ایدههای غربی را میگرفتند و با کمی آرایش و بتونهکاری به خورد مخاطبان میدادند و چنین است که وقتی با آنها در این باره سخن میگویی، برایشان امر بدیهی مینماید و اصولا نظرشان هم این است که ایدههای غربی را باید مطالعه کرد و بومی سازی کرد، چه در حوزه سیاست داخلی و چه خارجی. دریغا که پروژه بومی سازی سالهاست چندان ثمرهای دربرنداشته است و نتیجه آن ملغمهای است که به ناکجاآباد میانجامد.
اما از اینها گذشته، داستان مترجمانی که روزگاری سودایی در سر داشتند که از این هنر، حرفهای برای خود دست و پا کنند و معیشت خود را سپری کنند، به آن مجنونی در بادیه میماند که چون اکنون با این اوضاع آشفته بازار کاغذ، هم ناشر و هم مترجم هر دو سر در گریبان فرو بردهاند، و چون کام عاشقی بر آنها میسر نبوده، لاجرم برای تسلی خاطر با نام لیلی عشق بازی میکنند و مشق نام لیلی میکنند.
در سال 1401 کتابی از انتشارات روزنه به نام «هوش مصنوعی و آینده بشریت» نوشته هنری کسینجر، دانیل هوتنلوچر، اریک امرسون اشمیت با ترجمه رحمان قهرمانپور منتشر شد. کتاب را مطالعه کردم و موضوع آن به نظرم بسیار مهم آمد. ترجمه روان و قابل فهم است و فهم مطالب به خوبی انتقال یافته است. موضوع هوش مصنوعی از موضوعات به روز و مهم در محافل بینالمللی دنیا به شمار میآید. نمیتوان از کنار تحولاتی که هوش مصنوعی در آینده در حوزههای مختلف از پزشکی گرفته تا مشاغل گوناگون ایجاد خواهد کرد، به سادگی گذشت. نویسندگان کتاب افراد سرشناس و مهمی هستند و بی گمان پرداختن آنها به این موضوع نشان از اهمیت فوقالعاده این موضوع در آینده بشریت دارد. وقتی شطرنج باز حرفهای جهان، گری کاسپاروف از باخت خود به هوش مصنوعی در حیرت میماند، مسئله شوخی بردار نیست. وقتی داروسازان از ابداع داروی هلسین توسط هوش مصنوعی شگفت زده میشوند، مسئله بسیار جدی است.
شاید بتوان مهمترین مساله فراروی بشریت در آینده در این حوزه را به چالش کشیدن عاملیت انسان مدرن دانست. عقل سنتی و هم عقل مدرن شاهد تحولات بنیادینی خواهند بود. جهان دیگر جهان کپرنیکی نخواهد بود و ناظر دیگر سوژه مدرن نخواهد بود. آنسان که اصول کپرنیک جهان را دگرگون کرد، هوش مصنوعی هم چنان خواهد کرد. هوش مصنوعی در چند سال گذشته، پیشرفتهایی کرده و روزه به روز تکامل مییابد.
زبان کتاب چندان هم فنی نیست اگر چه توسط متخصصان فنی نوشته شده است و لذا کتاب برای عامه قابل فهم است و جزو پنج کتاب مهمی بوده که نشریه اکونومیست درباره هوش مصنوعی معرفی کرده است. مطالعه این کتاب برای تصمیم گیران حوزه مربوط در کشورمان نیز توصیه میشود و در کنار آن دانشجویان و پژوهشگران علوم سیاسی و روابط بین الملل نیز میتوانند از آن بهره زیادی ببرند. کتاب دارای 7 فصل و 200 صفحه است و از این رو کتاب کم حجمی نیز است و حوصله خواننده را سر نمیبرد.
در مجموع، هوش مصنوعی در آینده هم از حیث معرفتشناختی و هم هستیشناختی در بشر تحولات بنیادینی ایجاد خواهد کرد. شناخت و فهم انسان به عنوان مرکزیت اپیستمه و دانایی نیز در معرض تغییر و تحول قرار خواهد گرفت. بی دلیل نیست، دولتهای زیادی چندین سال است در این حوزه سرمایهگذاریهای زیادی کردهاند و در حال سرمایهگذاری هستند. برای نمونه، چین که همواره سودای جاهطلبیهای زیادی برای تبدیلشدن به ابرقدرت هوش مصنوعی جهان داشته است تلاش وافری روی سرمایهگذاری در هوش مصنوعی کرده است. شورای دولتی جمهوری خلق چین اعلام کرده که این کشور در نظر دارد تا سال ۲۰۳۰ به یک رهبرجهانی هوش مصنوعی ۱۵۰ میلیارد دلاری تبدیل شود. همچنین بر اساس برخی گزارشهایی که در سال ۲۰۲۱ منتشر شد دولت ایالاتمتحده تصمیم به تصویب لایحهای داشت که در آن ۲۹ میلیارد دلار در طول سالهای ۲۰۲۲-۲۰۲۶ برای تحقیقات و فناوریهای نوظهور، ۵۲ میلیارد دلار برای ابتکارات موجود در هوش مصنوعی و یادگیری ماشین و ۱.۵ میلیارد دلار برای تحقیق و توسعه ۵G اختصاص دارد.
به گفته ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، رهبران هوش مصنوعی در آینده برجهان حکومت میکنند. این کشور سالانه ۱۲. ۵ میلیون دلار بر روی هوش مصنوعی سرمایهگذاری میکند. گزارشهای اخیر حاکی از آن است که دولت آلمان در سال جدید ۲۳۰ میلیون یورو را صرف سرمایهگذاری در هوش مصنوعی جهت تحقیق و توسعه بیشتر خواهد کرد و بیش از ۱۹۰ میلیون یورو به دانشمندان جوان اختصاص دادهشده است. و میتواند به دیگر کشورهای نیز اشاره کرد که در این فضای محدود نمیگنجد.
با تحولاتی که در آینده بشریت به واسطه هوش مصنوعی ایجاد شود، حوزه ترجمه نیز متحول خواهد شد و مترجم به معنایی که امروزه میشناسیم وجود نخواهد داشت. ماشینهای ترجمه روز به روز پیشرفتهتر میشوند و دیگر لازم نیست مترجم این همه زحمت به خود بدهد و عاقبت هم به خاطر مسائل اقتصادی عایدی از آن مشق لیلی بنویسد. چنین به نظر میرسد تحولات در این حوزه در جهان با سرعت زیاد پیش میرود و ما نیز بایستی هر چه زودتر خود را برای تطبیق با چنین فضایی آماده کنیم.