یکشنبه ۲۵ دی ۱۴۰۱ - ۰۷:۰۳
هیاهو در باغ پشت تپه

چطور می‌توانیم بفهمیم نوجوانان چه داستان‌هایی دوست دارند؟ احتمالا یکی از مطمئن‌ترین راه‌ها این است که از آن‌ها بپرسیم یا شرایطی فراهم شود که بدون پرسش، برایمان بگویند که چه خوانده‌اند و چه دوست دارند بخوانند. محدثه‌سادات موسوی‌پور، نوجوان 16 ساله‌ای است که می‌خواهد در پرونده «شیرجه در دریای کتاب» از داستان‌هایی بگوید که دوست‌شان دارد و در اولین شماره نیز، از تجربه مطالعه یک داستان نوجوان ایرانی گفته است.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنامحدثه‌سادات موسوی‌پور: بساط عروسی برپاست، مردان روستا می‌رقصند و صدای سرنا و دهل همراه بوی اسپند فضا را پر کرده است. قصه که در زمان دفاع مقدس و جنگ ۸ ساله‌ی ایران و عراق پیش می‌رود، همراه با عروسی پسر «کیانوش» در یکی از روستاهای همدان شروع می‌شود. مردم روستا می‌گویند هر موقع طایفه کیانوش جشنی داشته باشند حتما بلایی سرشان می‌‌آید.

«حمزه» همراه دوستش «عباس»، می‌خواهند از این فرصت استفاده کنند و تا کیانوش سرگرم عروسی پسرش است، یواشکی جیم شوند و مثل بختک بیفتند به جان باغ پر از درختان گردو، بادام، زردآلو و آلبالوی او؛ اما کیانوش که هیچکس نتوانسته از دستش در برود، آن‌ها را درحالی که میوه‌های رنگارنگ باغش را جمع می‌کنند، گیر می‌اندازد و اصل قصه از اینجا شروع می‌شود که در آن گیرودار، یک هواپیمای جنگی عراقی در آن حوالی سقوط می‌کند و خلبانش با چتر نجات صاف می‌افتد روی یکی از درخت‌های راجیِ باغ کیانوش! و ما در ادامه این کتاب، روایتی جذاب و پرکشش از درگیری عباس، حمزه و کیانوش با خلبان عراقی مسلح در میان درختان باغ را می‌خوانیم.

یکی از ویژگی‌های زیبا و دوست‌داشتی این کتاب، روایت دو قصه به طور همزمان از دو دوره تاریخی و دو نسل متفاوت است؛ یکی قصه حمزه و خلبان عراقی که یادآور جنگ تحمیلی است و دیگری قصه پدربزرگ حمزه که ما را می‌برد به دوران جنگ جهانی دوم، حوالی سال‌های ۱۳۲۱ و ۱۳۲۲؛ همان زمانی که روس‌ها کنگر خوردند و لنگر انداختند بر این خاک و آبادی حمزه و پدربزرگش. در میان کشمکش‌های قصه اصلی، حمزه یاد خاطراتی که پدربزرگش از آن دوران تعریف کرده بود می‌افتد؛ وقتی که روس‌ها «تپه اسب‌ها» را اردوگاه خود کرده بودند و از اموال مردم روستا می‌خوردند و مردم که طاقت زور و ستم نداشتند، نقشه‌ای می‌کشند تا حق متجاوزها را کف دستشان بگذارند.

از دیگر ویژگی‌های خوب کتاب «باغ کیانوش» این است که شخصیت قهرمان و شرور ندارد و خبری از خوب مطلق یا بد مطلق نیست. در قسمتی از کتاب، خلبان عراقی که کارش درواقع ریختن بمب‌ها بر سر مردم بی‌پناه است، جلوه‌ای از شخصیت انسانی‌اش را به نمایش می‌گذارد. آدم‌های این قصه ترکیبی از ویژگی‌های خوب و بد هستند؛ مثل من و شما.

شناسنامه آقای علی‌اصغر عزتی‌پاک نویسنده کتاب «باغ کیانوش» می‌گوید که او متولد سال ۱۳۵۳ در همدان است؛ اما مادرشان معتقدند که او در شب عید نوروز سال ۱۳۵۵ به دنیا آمده است. آقای عزتی‌پاک برای بزرگسالان نیز می‌نویسد؛ اما توجه ویژه‌ای به نوشتن برای نوجوانان دارد و می‌گوید: «اگر سن نوجوانی در رشد و شکل‌گیری شخصیت ما انسان‌ها تعیین‌کننده است، پس کتاب نوشتن برای این سن هم مهم و جدی است.» این نویسنده، کار ادبی را با نگارش داستان در مجلات آغاز کرد و از کتاب‌های دیگرش می‌توان به «می‌مانم پشت در» که اولین کتاب منتشر شده از اوست و «زود برمی‌گردیم» و «آواز بلند» و... اشاره کرد که بعضی از آن‌ها جوایزی را نیز کسب کرده‌اند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها