سه‌شنبه ۱۱ مرداد ۱۴۰۱ - ۰۸:۰۰
از «شعر جنگ» تا «شعر دفاع مقدس»

یک چهره شناخته شده فرهنگی و ادبی که در حوزه شعر دفاع مقدس فعالیت می‌کند به مناسبت برگزاری بیست و چهارمین دوره کنگره ملی شعر دفاع مقدس در مطلبی به تحلیل و واکاوی تاریخ شعر دفاع مقدس و ضرورت‌های آن پرداخته است، ضمن اینکه دلایل افول امروز شعر دفاع مقدس را نیز موردد اشاره قرار داده است.

رضا اسماعیلی از چهره‌های شناخته شده فرهنگی در حوزه دفاع مقدس در یادداشتی برای خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) به مناسبت برگزاری بیست و چهارمین دوره کنگره ملی شعر دفاع مقدس موضوع شعر مرتبط با جنگ و دفاع مقدس را مورد واکاوی قرار داده است که در ادامه از نظر می‌گذرانید:
 
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، جریان شعر انقلاب، همچون طفلی تازه به دنیا آمده، درحال قد کشیدن و بالیدن بود که به ناگاه در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ با شروع جنگ تحمیلی و دوران دفاع مقدس، شعر انقلاب به ضرورت تغییر مسیر داد و با هویت و شناسنامه ای جدید، پا به عرصه وجود گذاشت. آغاز جنگ، تاریخ تولد «شعر دفاع مقدس» بود. «ما شعر جنگ و دفاع مقدس را اشعاری می دانیم که در بازه زمانی خاص یعنی از شروع جنگ (شهریور ۱۳۵۹ تاکنون) در باره کلیه مسائل مربوط به پایداری و مقاومت ایرانیان علیه رژیم عراق سروده شده اند.» (1)

 
با شروع جنگ، شاعران انقلاب با هوشمندی دریافتند که برای حفظ انقلاب و پاسداری از مرزهای میهن اسلامی، باید در سنگر قلم، همدوش رزمندگان اسلام بجنگند و مردم را در این نبرد نابرابر یاری کنند.
 
هشت سال مقاومت و پایداری دلیرانه در مقابل صدام بعثی که به تحریک قدرت های استکباری و برای تثبیت موقعیت خویش در منطقه، داوطلب جنگ با ایران شده بود، تجربه بسیار ارزشمندی برای ملت سربلند ایران بود تا توانمندی ها و قابلیت های بالقوه خویش را به فعلیت درآورد و در چشم جهان به عنوان ملتی استوار و ثابت قدم، موجودیت انقلابی خویش را به اثبات برساند.
 
نسل شاعران انقلاب نیز که از فردای پیروزی در قرارگاهی به نام «حوزه اندیشه و هنر اسلامی» – حوزه هنری فعلی – همدیگر را پیدا کرده بودند، فرزندان رشید همین ملت به پاخاسته ای بودند که با توکل بر خدا و تحت رهبری الهی امام خمینی(ره) بنیان ۲۵۰۰ ساله نظام شاهنشاهی را با «وحدت کلمه» فرو ریخته بودند و اینک در خوانی دیگر به دنبال سرکوب هیولای افسار گسیخته ای به نام «صدام حسین» بودند که با پشتیبانی های نظامی، سیاسی و تبلیغاتی شرق و غرب برای پیشگیری از موج انقلاب اسلامی به صحنه آمده بود.
 
در آن روزهای خون و خطر و در فتنه خیز حادثه، بسیاری از شاعران انقلاب نیز در کسوت «شاعر – رزمنده»، برای حفظ انقلاب اسلامی و پاسداری از آرمان های شهیدان به خون خفته، همدوش مردم به صحنه آمدند و همصدا با آنان شعار «جنگ، جنگ تا پیروزی» سر دادند:
تا دشمن دین به جنگ مان می آید از خوف و درنگ، ننگ مان می آید
فــریاد بلنـد «جنگ تا پیــروزی» از حنجـرۀ تفنـگ مـان مـی آیـد  (2)
 
 
هر چند نسل شاعران انقلاب، به ندای وجدان و به حکم رسالت انسانی خویش، با حضور در جبهه ها و سرودن اشعار حماسی در مسیر پیروزی دفاع مقدس و ثبت حماسه آفرینی های رزمندگان اسلام در هشت فصل عشق ایفای نقش می کردند، ولی با تداوم جنگ، احساس نیاز به تقویت ادبیات حماسی و تربیت شاعران جوان برای ثبت هنرمندامه دلاوری ها و حماسه آفرینی های مجاهدان نستوه و جان بر کف اسلام، مسئولان و فرماندهان فرهنگی جبهه انقلاب را به فکر سازماندهی جریان شعر دفاع مقدس انداخت.
 
از همین رو «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» و بعدها «بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس» با ایجاد واحد ادبیات، برای تحقق این مهم گام های اولیه را برداشتند و به برگزاری کنگره های سالانه شعر دفاع مقدس پرداختند.
 
به پیشنهاد «مجید زهتاب» که خود یکی از شاعران نسل اول انقلاب است، کلید طراحی و برگزاری کنگره شعر دفاع مقدس به همت سپاه پاسداران زده شد. وی با همراهی و همدلی زنده یاد احمد زارعی و سردار بهروز اثباتی، در سال ۱۳۶۵ اولین کنگره شعر جنگ را در دانشگاه شهید چمران اهواز و با حضور شاعرانی چون: قیصر امین‌پور، سیدحسن حسینی، محمدعلی مردانی، محمود شاهرخی، حمید سبزواری، سپیده کاشانی، سیمیندخت وحیدی، حسین اسرافیلی، سهیل محمودی، ساعد باقری، علیرضا قزوه، محمدرضا عبدالملکیان، عبدالجبار کاکایی و برادرش عبدالستار و فاطمه راکعی برگزار کرد.
 
شنیدن سخنان و خاطرات مجید زهتاب از چگونگی شکل گیری کنگره شعر جنگ(دفاع مقدس) شنیدنی است. وی در مصاحبه ای در مورد تاریخچه شکل گیری شعر دفاع مقدس می گوید: «گاهی وقت‌ها در دوران دانشجویی، دوستان‌مان از جبهه خبر می‌دادند که نزدیک عملیات است. ما هم درس را رها می‌کردیم و می‌رفتیم جبهه؛ یک‌بار به ما خبر دادند که قرار است عملیاتی صورت گیرد و ما هم رفتیم. در دانشکده، جلسات هفتگی شعر و جمعِ بسیار گرم و دوستانه‌ای داشتیم. به همین خاطر، به کسی نگفتم که می‌خواهم بروم جبهه. دیدم همه ناراحت می‌شوند. یک عده می‌گویند نرو، گریه و غم و غصه راه می‌اندازند. پس بی‌خبر رفتم. وقتی باخبر شده بودند که به جبهه رفته‌ام، احمد احساساتی شده و یک غزل گفته بود که اسمِ من را هم در آن آورده بود. بعدها علیرضا قزوه، مجموعه شعر احمد را در کتاب «وه چه عطر شگفتی…» منتشر کرد و آن شعر هم – البته با حذف آن بیتی که نام مرا دارد – در این کتاب آمده است.
 
خلاصه ما به عملیات رفتیم. بین آن عملیات و عملیات بعد، کمی فاصله بود. ما هم بیکار بودیم و عظمتِ کنگره شعر دانشجویی را یادم بود. رفتم قرارگاه خاتم‌الانبیاء(ص). غلامعلی رجایی، مسئول تبلیغات قرارگاه بود. او مرد بسیار شریف و خوبی است و من خاطرات خوبی از او دارم و از نیکانِ زمانِ جنگ است. رفتم پیش او و گفتم که من می‌توانم یک کنگره شعر جنگ راه بیندازم؛ البته اگر شما کمک کنید. گفت: «چه جوری؟» من هم برایش شرح دادم که ما از طرف قرارگاهِ خاتم‌الانبیاء فراخوانی به سراسر کشور می‌دهیم. شعرا آثارشان را می‌فرستند، ما داوری می‌کنیم و بعد شاعران را دعوت می‌کنیم تا شعرهایشان را در کنگره بخوانند.
 
گفت: «طرحت را بنویس». طرح را نوشتم و بُردم. بعد گفت: «برو دنبالش، ما هزینه‌اش را می‌دهیم. ولی باید با تبلیغات ستاد کل سپاه هم هماهنگ شویم.» نامه‌ای از قرارگاه خاتم به تبلیغات ستاد کل سپاه نوشتند. احمد زارعی، جانشین آنجا بود. او زودتر فارغ التحصیل شده و رفته بود آنجا. ما هم هنوز تحصیل‌مان ادامه داشت. همین شد که دوباره او را دیدیم.
 
مجید رجبی معمار هم از مسؤلین آنجا بود و بهروز اثباتی هم با احمد زارعی، در مجله پیام انقلاب با هم بودند. از این طرف، کنگره از تهران حمایت می‌شد و ما هم بخش‌های عملیاتی‌اش را در جنوب انجام می‌دادیم. تقویم را نگاه کردیم. دیدیم نزدیک‌ترین مناسبت، هفته بسیج در آذر ماه است. پس همان ایام را به عنوان زمانِ برگزاری کنگره شعر جنگ، اعلام کردیم.» (3)
 
علت افول شعر دفاع مقدس
آنان که دوران دفاع مقدس را درک کرده‌اند، برای ثبت و ضبط فرهنگ دفاع مقدس، بیکار نمی‌نشینند. آدم‌های اهل درد، از درون‌شان سفارش می‌گیرند. آثار برتر نیز همیشه متعلق به کسانی است که فارغ از وسوسه نام و نان، وارد این عرصه مقدس شده‌اند. این افراد از دلشان سفارش می‌گیرند و به حُکم تکلیف، دست به قلم می‌برند.
 
نسل امروز برای تولید آثار ادبی ارجمند و فاخر با موضوع دفاع ‌مقدس، باید نه تنها تاریخ و فرهنگ دوران دفاع مقدس را بخواند، بلکه تنفس کند. نسل امروز باید حقانیت دفاع مقدس را باور داشته باشد. هر‌گونه ابهام و تشکیک در این موضوع، کار را خراب می‌کند. این خیلی مهم است که منِ شاعر یا نویسنده، باور داشته باشم که جنگ ما از روی زیاده خواهی و کشورگشایی نبود و اینکه ما در برابر یک جنگ تحمیلی از خودمان دفاع کردیم.
 
در این حوزه باید «باورمندی» ما بیش از«هنرمندی» ما باشد؛ یعنی هنگام نوشتن داستان یا ‌گفتن شعر برای دفاع مقدس، فقط به «موضوع» فکر نکنیم، بلکه«موضع» هم داشته باشیم. در غیر این صورت، یقین داشته باشید که خروجی کار، ارزشمند نخواهد بود.
 
زنده یاد سیدحسن حسینی در مقدمه ای که بر کتاب «گزیده شعر جنگ و دفاع مقدس» نوشته است، با تقسیم این گونه ادبی به دو شاخه«شعر جنگ» و«شعر دفاع مقدس»، درباره علت رونق شعر حماسی جنگ در سال های دفاع مقدس چنین گفته است: «شعر جنگ در وجه غالب خود، خودجوش و «بی غرض»است. بر شعر جنگ، سایه «سکه» و «کنگره های سالانه» سنگینی نمی کند. شاعران شعر جنگ، خوب یا بد، هرچه سروده اند، بدون تکلف و بدون توجه به«مأموریت های اداری» بوده است. هیچ شاعری در آن روزگار، رباعی یا غزل نمی گفت تا «صدای دهه» خود باشد.
 
این زمان، برخی از جوانان را می بینیم که با چاپ یک مجموعه و تحت عنوان «سخن ناشر»، خود را«صدای غزل» یا «صدای رباعی» دهه خویش معرفی می کنند! …اعتراض و هوشیاری نسبت به کجروی های داخلی و روند زراندوزی فرصت طلبان و «تاجران خون» در شعر جنگ کمتر دیده می شود.
 
جنگ علی القاعده مقوله ای است حماسی و هدف اصلی پیروزی بر مهاجمان، براق تر از آن است تا به نگاه ها مجال دیدن دور و بر را بدهد. آن دسته از شاعرانی هم که زهره اعتراض و شم دریافت کجروی ها را دارند، گفتنی های خود را به «پس از جنگ» موکول می کنند و در آن اوضاع و احوال «صلاح» نمی بینند تا زبان به اعتراض بگشایند.

برخلاف شعر جنگ، شعر دفاع مقدس، کم و بیش از این معنی سرشار است. شاعران به بهانه نجوا با شهیدان، از رنگ پریدگی ارزش  ها و کجروی  های مرسوم گاه و بیگاه تقلیدی و ابتکاری پرده برمی دارند.» (4)

 
افول و کم رونقی شعر دفاع مقدس در سال های بعد از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت، امری بدیهی است. زیرا با خاموش شدن شعله های جنگ و برگشتن سربازان از جبهه های جنگ به خانه و کارخانه، دفاع مقدس به عنوان یک رخداد اجتماعی، کم کم موضوعیت خود را از دست می دهد و مسائل دیگری که موضوع روز جامعه است، ذهن و زبان شاعران را اشغال می کند.
 
البته هرچند دوران دفاع مقدس تمام شده، ولی به اعتبار این که تبعات اجتماعی آن تا به امروز ادامه دارد، همچنان شاعرانی جنگ و دفاع مقدس را – به صورت غیرمستقیم – موضوع بعضی از اشعار خود قرار می دهند. این مسئله نیز امری طبیعی است. یعنی تا زمانی که در جامعه ما یادگاران دوران دفاع مقدس (خانواده شهیدان، جانبازان، آزادگان) حضور دارند، شعر دفاع مقدس نیز به صرت غیر مستقیم و در جلوه هایی به روزتر به حیات خود ادامه می دهد.
 
نظر و دیدگاه عبدالجبار کاکایی که خود از نسل شاعران انقلاب و دفاع مقدس است، در خصوص چرایی افول شعر دفاع مقدس، شنیدنی و قابل تأمل است. وی در گفتگویی که با خبرگزاری ایسنا انجام داده، در این خصوص گفته است: «…من شعر جنگ می‌گویم، ولی استثناست؛ دیگر فایده‌ای ندارد. هر رویداد اجتماعی روزی تمام می‌شود. الآن بخشی از جزئیات جنگ، دیگر قابل تکرار نیستند؛ مثلاً دیگر به‌ نظر من، در بین چهره‌هایی که واقعیت فتح خرمشهر را از نزدیک درک کردند، برای سرودن انگیزه‌ای نیست. منتقدان می‌گویند شعر اجتماعی در دل حادثه به ‌وجود می‌آید. برعکس رمان و داستان که باید از رخداد فاصله گرفت، تجزیه و تحلیل کرد و بعد اثر ادبی خلق کرد.
 
خاصیت شعر اجتماعی این است که وقتی بخواهد به توصیف ماجرا بنشیند، باید در دل حادثه به ‌وجود بیاید. بعد از جنگ،هرچه شعر بگوییم، بی‌ تأثیر از جنگ نیست؛ اما لزوماً هم به جنگ اشاره‌ مستقیم نخواهد داشت. حتی اگر سعی کنیم برای جنگ شعر بگوییم، دیگر تصنعی می‌شود.
مگر این‌ که شعرهای‌ مان گاهی طعم جنگ بدهند؛ یعنی از المان‌ها و از عناصر اقتباس‌شده از فضاها در انتخاب حوزه‌ واژگان، به نوعی تجربه‌ جنگ را در شعرهایمان بخواهیم تکرار کنیم. و الا در هیچ‌ کدام از موضوعات جنگ،حتی عوارض و تبعات پس از جنگ که بخشی از آن به جانبازان و آزادگان مربوط می‌شود، فکر نمی‌کنم شاعری بنشیند، غزل و قصیده‌ تازه‌ای بگوید. اگر هم بگوید، استثناست و جزو قاعده نیست.» (5)
 
و اما یکی از دلایل عمده کم رونقی شعر دفاع مقدس در سال های اخیر، وقفه در برگزاری برنامه‌های مرتبط با دفاع مقدس – بخصوص کنگره شعر دفاع مقدس – بوده است که این عرصه را با نوعی رکود مواجه کرده است. به همین علت در سال‌های اخیر کمتر شاهد تولید آثار فاخر ادبی با موضوع «دفاع مقدس» بوده‌ایم. دیگر این که جریان شعر دفاع مقدس به حکم ضرورت، در متن و بطن جریان «شعر مقاومت و پایداری» به حیات خود ادامه داده است. با موضوعاتی مثل: مقاومت فلسطین و لبنان، یمن، مدافعان حرم و… یعنی به نوعی شعر دفاع مقدس، پوست اندازی کرده و متناسب با مقتضیات زمان و زمانه ما افق دید خود را گسترش داده است.
 
و نکته آخر این که با توجه به دور شدن از آن دوران، برای ادامه حیات شعر دفاع مقدس، شاعران نسل امروز برای سرودن شعری تاثیرگذار در این حوزه، باید ریاضت مطالعه و تحقیق را به جان بخرند. هم مطالعه کتابخانه‌ای و هم تحقیق میدانی. شاعر و نویسنده دفاع مقدس، علاوه بر مطالعه کتاب‌های پژوهشی، باید از چهاردیواری خانه بیرون بزند، به میان مردم جنگ زده برود و از چشم آنها به دنیا نگاه کند.

 
باید با خانواده‌های داغدار شهدا، جانبازان و آزادگان حشر و نشر داشته باشد. باید از نزدیک مصائب یک جانباز و معلول دوران جنگ را هنگام تردد در شهر و عبور از خیابان ببیند. باید با فرزند شهیدی که هر روز زخم زبان همکلاسی‌هایش را در مدرسه تحمل می‌کند و در خلوت شب‌ها پنهانی گریه می‌کند، لمس کند. باید با درد جانکاه همسر شهیدی که هر روز در کوچه و خیابان، نگاه سنگین مردم را تحمل می‌کند، آشنا باشد.
 
این‌ها چیزهای خیلی خیلی مهمی است. بدون آشنایی با این دنیا نمی‌توان دست به‌ قلم برد و در مورد بازماندگان زخمی دوران دفاع مقدس، دست به خلق اثر زد. اگر هم بر فرض اثری تولید شود، از واقعیات به دور و محصول توهمات و تخیلات شاعر یا نویسنده خواهد بود. امیدوارم در عرصه ادبیات دفاع‌ مقدس به این ظرایف و دقایق توجه داشته باشیم.
 
در خاتمه شما را به بازخوانی دو غزل از شاعران دفاع مقدس – نسل دیروز و امروز – دعوت می کنم:
 
۱-
از خوان خون گذشتند صبح ظفر سواران
پیغام فتح دارند آن سوی جبـهه یـاران
در شط سرخ آتش، نعش ستاره می‌سوخت
خون ‌نامه نبـرد اسـت آییـن پاسـداران
در کربـلای ایثـار، مردانـه در ستیـزنـد
رزم ‌آوران اســلام با خیــل نابکــاران
در شام سرد سنگر روشن چراغ خون است
ای آب دیده تر کن لب های روزه‌ داران
در رزمگاه ایمان با اسـب خـون بتازنـد
تا وادی شهــادت این قـوم سربـداران
گلگونه شهیدان با خـون گـل بشوییـد
تا سـرخ‌ تــر نمایـد رخسـار روزگـاران
هابیلیـان کجاییــد، قابیـل دیگـر آمـد
ننگ است جان سپردن در دخمه تتاران
در بادهـای سوزان، نیلوفــران خاکــی
چشم ‌انتظار آب ‌اند، ای روح سبز باران
ای ابر پر صلابت! آبـی ز دیـده بفشـان
با مرگ لاله طـی شـد افسانـه بهـاران
بــی‌بـاوران عالم با چشـم دل ببینیــد
آیینه زمان اسـت این پیـر در جمــاران
«نصرالله مردانی»
 
۲-
ای تیغ! سرسنگین مشو با ما سبکسرها
دست از دل ما برمداریـد آی خنجـرها!
رودیم و أشهد گفتن ما بر لب دریاسـت
ننگ است ما را مرگ در مرداب بسترها
پیشانی ما خط به خط، خط مقـدم بــود
ما را سری دادنـد سرگـردان سنگـرهـا
آهسته در گوشم کسی گفت: اسم شب «صبح» است!
ناگاه روشن شـد دو عالــم از منـورهــا
مشت اسیـران زمین را باز خواهـد کـرد
سنگی که می‌افتــد به دنبـال کبوترهـا
خواب غریبی دیده‌ام، خواب ستاره… ماه
خوابـی برایـم دیده‌ایـد آیـا برادرهــا؟!
«محمد مهدی سیار»
__
 
منابع و مآخذ:
۱ـ شعر جنگ، ویژگی های کلی و چگونگی تلفیق حماسه و غنا در آن؛ منوچهر اکبری، فصلنامه حضور، شماره ۷۳، ص ۲۰۳
۲ – حسینی، سید حسن، همصدا با حلق اسماعیل، حوزه هنری، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۱، ص ۱۶۰
۳ – وقتی پای شعر به جنگ باز شد…، مصاحبه با مجید زهتاب، مریم اسدی جعفری، سایت تاریخ شفاهی ایران ، ۳ اردیبهشت ۱۳۹۸
۴ – حسینی، سید حسن، گزیده شعر جنگ و دفاع مقدس، سوره مهر، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۱، صص ۹ تا ۲۱
۵ – جنگ به شعر بیش ‌تری نیاز ندارد، مصاحبه با عبدالجبار کاکایی، ایسنا، سرویس فرهنگی، هنری، ۳۰ شهریور ۱۳۸۶

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها