دوشنبه ۱۷ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۲:۲۵
رمان‌های مذهبی کم‌اند چون تعداد رمان‌نویسان مذهبی اندک است

در ادبیات عاشورایی ایران، شعر بیشتر از داستان مورد توجه و استقبال مؤلفان، ناشران، مسئولان فرهنگی و مردم بوده است. این‌که چرا تناسبی بین توجه به این دو حوزه مهم ادبیات وجود ندارد؛ یکی از مباحثی است که در ماه محرم و صفر در قالب پرونده «جلوه حماسه حسینی در ادبیات فارسی» به آن پرداختیم؛ در این شماره، ابراهیم حسن‌بیگی، نویسنده کتاب عاشورایی «وسوسه‌های ناتمام»، در یادداشتی که در اختیار ایبنا قرار داده است درباره توجه کم‌تر به داستان عاشورایی نسبت‌به شعر این حوزه، دلایلی ارائه داده است که می‌توانید آن را در این مطلب بخوانید.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)؛ ابراهیم حسن‌بیگی: در ادبیات آیینی کشور ما که از سال‌های قبل هم وجود داشته است و در سال‌های پس از انقلاب گسترش پیدا کرده، هیچ‌وقت نمی‌توان داستان را با شعر برابر کرد. همیشه در حوزه شعر دست بالاتر، و شعرهای بهتر و شاعران بیشتری داشته‌ایم. کمااینکه در تاریخ ادبیات کلاسیک‌مان نیز همین‌طور بوده است. شاعران بزرگ فراوانی نه تنها در ایران بلکه در دنیا، صاحب‌نام هستند. بنابراین نمی‌توان مقایسه‌ای از نظر کیفی و حتی کمی، داشت؛ به‌خاطر اینکه ساحت شعر گسترده‌تر است و عموم مرثیه‌ها و مدیحه‌سرایی‌ها به‌صورت شعر است و ما در ادبیات سهم شعر را بیشتر از داستان می‌دانیم.

من هم اقرار می‌کنم در حوزه داستان واقعا کار آن‌چنانی نشده است؛ شاید چند رمان برای سنین بزرگسال درمورد عاشورا نوشته شده است؛ اما در حوزه ادبیات داستانی کودک‌ونوجوان این اتفاق بهتر افتاده. نویسنده‌ها در آثار کودک‌ونوجوان نسبت‌به آثار بزرگسال بیشتر به امام حسین و یارانش، حضرت رقیه و حضرت زینب و حوادثی که حول‌وحوش واقعه عاشورا و ماه محرم پیش آمده است، پرداخته‌اند. باز این برمی‌گردد به اینکه ما تعداد داستان‌نویسان کودک‌ونوجوان‌مان از رمان‌نویسان کشور خیلی بیشتر است. شاید به این دلیل است که در داستان کودک‌ونوجوان می‌شود به یکی دو نکته از ماجرای عاشورا اشاره کرد و نویسنده برای پرداختن به داستان، کار چندان پیچیده و سختی ندارد؛ ولی وقتی نویسنده وارد رمان می‌شود قطعا بحث ساختار و تکنیک و موضوع بسیار پیچیده‌تر می‌شود و کار را برای نوشتن سخت‌تر می‌کند؛ به‌خصوص موضوعی که همه مردم ما از صفر تا صدش را حفظ‌ هستند و درباره‌اش می‌دانند. حالا نویسنده بایستی چیزی را خلق کند که همه می‌دانند آن چیست و مجبور است با کمک تخیل و فن و تکنیک داستانش را پیش ببرد.

در حوزه رمان‌های مذهبی تعداد نویسندگان اندک است و ما نمی‌توانیم خیلی انتظار این را داشته باشیم که کار خوب و زیاد و قابل‌توجهی موجود باشد. برای اینکه به داستان آیینی نیز مانند شعر آیینی توجه بالایی شود، باید تولید را در حوزه نشر این موضوع افزایش دهیم. این مانند بحث اقتصاد است، که افزایش تولید به متقاضی بستگی دارد. یعنی اگر تقاضا باشد عرضه نیز می‌تواند وجود داشته باشد. متاسفانه در کشور ما، در مسائل فرهنگی به‌خصوص کتاب تقاضا خیلی پایین است. سرانه ناچیز مطالعه در ایران باعث شده است که در همه موضوعات دچار این کمبود باشیم. در حوزه دفاع مقدس هم سال‌هاست یک اثر ارزشمند چه در حوزه کودک، چه نوجوان و چه بزرگسال خلق نشده و حتی به لحاظ تعداد هم خیلی این رقم نازل است. همین‌طور در حوزه‌های دینی که زمانی در دهه 60 و 70، هم دغدغه خیلی از ما نویسندگان بود و هم متولیان فرهنگی، و ناشران کتاب‌های مذهبی نیز نبض بازار را در اختیار داشتند و با ترفندها و شیوه‌های مختلف سعی می‌کردند مخاطب را جذب کنند. این امری‌ست که فقط به فرهنگ مرتبط نیست؛ بلکه در اقتصاد هم اگر جنسی را تولید کنیم برای عرضه‌اش به بازاریابی، تبلیغات و اطلاع‌رسانی نیاز داریم. در حوزه کتاب، روز‌به‌روز عرصه تبلیغات، اطلاع‌رسانی و آگاهی‌مان متاسفانه کم شده است و می‌شود. اگر نویسندگان، آثار خوبی نیز در این حوزه خلق کنند، دیگر ناشران و نهادهای فرهنگی آن رغبت لازم را ندارند که سنگ‌تمام بگذارند تا حضور و ظهور چنین اثری را تبلیغ کنند.

بازاریابی خیلی ضعیف شده است. متولیان دولتی، نهادها و ارگان‌های فرهنگی اکنون دچار کم‌کاری و رخوت شده‌اند درصورتی‌که زمانی در همه زمینه‌ها مثل دفاع مقدس و دینی، متقاضی نشر چنین آثاری بودند، نبض بازار را در دست داشتند و راهکارهایی را نیز بلد بودند که کتاب‌ها فروخته شود. اکنون کتاب‌های دینی دیگر شناخته نمی‌شوند؛ نمونه‌های زیادی به‌خاطر دارم، مانند رمان «وسوسه‌های ناتمام» که سال گذشته منتشر کردم. این اثر به نظر می‌آید در حوزه فن و تکنیک و ساختار کتاب‌های دینی، فوق‌العاده بوده است. شبیه به رمان «قدیس» که مورداستقبال قرار گرفت؛ اما از سال گذشته تاکنون، هزار نسخه‌ای که ناشر منتشر کرده – آن هم ناشر فعال در قم – هنوز به فروش نرفته است. می‌گوید بازار خیلی ضعیف است. کرونا شدیداً به بازار نشر کتاب لطمه زد. بعد از کرونا، نهادهای اقتصادی برای تولید کالاهایشان دارند تلاش می‌کنند و به‌ هرحال نیاز مردم تأمین می‌شود؛ اما در حوزه فرهنگ هم تقاضا کم است و هم عرضه، و از همه مهم‌تر واسطه‌ای به نام ناشر، آن رغبت و تمایل و دغدغه‌های سابق را برای فروش کتاب ندارد. طبیعی است که نویسندگان هم باتوجه به این مسائل، برای کارهای دیگر، علاقه و تمایل‌شان کم، و در نتیجه تولید دچار مشکل می‌‌شود.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها