سه‌شنبه ۳ خرداد ۱۴۰۱ - ۱۳:۳۱
«دسته دختران» بیش از دلاوری‌ زنان، عجز و ناتوانی آنها را نمایش می‌دهد/ جنگیدن به شیوه زنانه

فیلم بیش از اینکه دفاع مقدسی و نمایانگر دلاوری‌های زنان باشد؛ نمایش عجز و ناتوانی آنها و ساکنین شهر در مقابل دشمن متجاوز است. آنها از پیر و جوان و زن و مرد به دنبال کامیون می‌دوند و قصد فرار دارند. اگر چه که این هم بخشی از واقعیت جنگ است؛ اما با رویکرد کلی فیلم دفاع مقدسی سازگاری ندارد.

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا): فیلم سینمایی «دسته دختران»، به نویسندگی و کارگردانی منیر قیدی، از آخرین ساخته‌های دفاع مقدسی سینمای ایران محسوب می‌شود. فیلم سعی دارد به مقاومت زنان در ابتدای جنگ و بازپس‌گیری خرمشهر بپردازد. نگاه فمنیستی فیلم به حضور زنان در جبهه، نه تنها بر مقاومت و ایستادگی آنها در زمان جنگ منجر نمی‌شود؛ بلکه انتقادی است به برخورد جنسیتی رزمنده‌ها با زنان مبارزی که قصد ترک شهر خود را به دلیل وقوع جنگ ندارند.

در نیمی از فیلم آنها می‌جنگند برای جنگیدن. زنان «دسته دختران» در مخالفت با خانواده و در مقابل آنها ایستاده‌اند. گویی زنان هیچ نقشی در زمان جنگ نداشته و فیلم سعی دارد با نگاهی کاریکاتورگونه، آنها را در کنار مردان به تصویر بکشد. در حالی‌که در زمان جنگ زنان نیز حضور فعال و بسیار موثری داشتند و نمونه‌های بسیاری از رشادت‌های آنها در فیلم‌های مختلف دفاع مقدسی ترسیم شده است؛ اما فیلم به جای نمایش رشادت‌های زنان در جنگ، سعی دارد نوع برخورد مردان را با آنها نقد کند. پدری که دخترش را برای حضور در جبهه به باد کتک می‌گیرد، مردی که برای مقاومت زن در جبهه با او به اختلاف خانوادگی رسیده است. دختری رها شده و سرگردان که خانواده‌اش در جنگ از دست رفته‌اند و معلمی که علی‌رغم میل همسرش، برای کم کردن عذاب وجدان مقصر بودن در مرگ فرزندانش، در دسته دختران جای گرفته است.

در طول فیلم مشخص نمی‌شود ماموریت آنها در جبهه چیست. تابع کدام فرمانده و برای چه کاری در جبهه حضور دارند. تنها نقش آنها این است که مهمات بسیاری را با یک پیکان زوار در رفته جا به جا کنند. و این نقش به نام رشادت زنان در ماه‌های اولیه جنگ تلقی می‌شود. ضمن اینکه آنها در این ماموریت هم بسیار ناکارآمد و ناموفق هستند. هیچ نمای افتخاربرانگیزی از عملکرد آنها در جبهه دیده نمی‌شود.

«دسته دختران»، بیش از آنکه به رشادت‌ها و مقاومت زنان دوشا دوش مردان بپردازد، نمایشی است از کارنابلدی، ضعف و اضافی بودن آنها در جبهه‌ای که دیگران (بخوانید مردان) باید از آنها مواظبت کنند. در طول فیلم آنها نه تنها کار درست و تاثیرگذاری انجام نمی‌دهند، بلکه یکی از زنانی که عضو دسته دختران است، در یک روز یک تیر شلیک می‌کند و آن هم اشتباهی و به همسرش.

یکی از شخصیت‌های فیلم با بازی فرشته حسینی، در نمایی موهای سرش را بی دلیل می‌تراشد و این کنش بی دلیل تنها در جایی به کار می‌آید که می‌خواهد چفیه از سر بردارد و به زانوی زخمی مرد رزمنده ببندد. در غیر این صورت کارکرد تراشیدن سر تنها برای همسو و هم شکل شدن با مردان است که در نگاه کلی فمینیستی، این هم شکلی با مردان تاکیدی است بر بی‌هویتی و شبیه مردان شدن. وگرنه داشتن هویت مستقل زنان در جنگی تن به تن که می‌تواند گویای واقعیت‌های بسیار جنگی باشد؛ در فیلم نمودی ندارد.

فیلم بیش از اینکه دفاع مقدسی و نمایانگر دلاوری‌های زنان باشد؛ نمایش عجز و ناتوانی آنها و ساکنین شهر در مقابل دشمن متجاوز است. آنها از پیر و جوان و زن و مرد به دنبال کامیون می‌دوند و قصد فرار دارند. اگر چه که این هم بخشی از واقعیت جنگ است؛ اما با رویکرد کلی فیلم دفاع مقدسی سازگاری ندارد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها