شنبه ۴ تیر ۱۴۰۱ - ۱۵:۴۸
نگاه به رمان پلیسی «شاهین مالت»

محمود گودرزی، مترجم رمان «شاهین مالت» در یادداشتی که در اختیار ایبنا قرار داده است به ترجمه جدیدش پرداخته است.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، رمان پلیسی و معمایی همیشه برایم جذاب بوده و پیش از این کار هم چند اثر دیگر در ژانر کارآگاهی برای نشر چترنگ ترجمه کرده بودم (از نویسنده‌ای ژاپنی به نام ادوگاوا رانپو که به‌نوعی پدر ادبیات پلیسی این کشور است). به‌همین دلیل، وقتی قرار شد در مجموعۀ ادبیات کلاسیک نشر برج آثاری انتخاب شود، یکی از پیشنهادهایم «شاهین مالت» نوشته دشیل همت بود که از کلاسیک‌های ادبیات پلیسی و نوآر است و به‌رغم شهرت جهانی‌اش، در ایران چندان از آن استقبال نشده است. می‌دانستم در سال‌های دور و نزدیک سه بار ترجمه شده ولی خوانندگان چندانی پیدا نکرده است. از این سه ترجمه فقط اشاره‌ای می‌کنم به ترجمۀ اول که از روی نسخۀ فرانسوی اثر انجام شده است. متأسفانه نسخۀ فرانسوی استفاده‌شده برای این ترجمه چندان امین و دقیق نیست و کاستی‌های بسیاری دارد.

همان‌طور که گفتم کتاب در ژانر ادبیات پلیسی و از نوع Hard-boiled است، به این معنی که ما با کارآگاهی طرفیم که بزن‌بهادر و خشن است و همان‌قدر که از نیروی اندیشه و استدلال استفاده می‌کند، از زور بازو و قدرت سلاحش هم بهره می‌برد. برعکسِ کارآگاهانی نظیر پوارو و مارپل، سام اسپید (قهرمانِ همت) شخصی است نه چندان اتوکشیده و مبادی آداب. او هم مثل اکثر مردم جامعه ضعف‌هایی اخلاقی دارد.

شاهین مالت، قصه‌ای تاریخی دارد و درباره مجسمه‌ای است قیمتی که قرار بوده به‌عنوان خراج به پادشاه اسپانیا داده شود، ولی به‌سرقت می‌رود و چند قرن بعد سروکله‌اش نزد مردی روسی پیدا می‌شود. عده‌ای برای به‌دست آوردن این شاهین دست به هر کاری می‌زنند و یکی از آن‌ها برای رسیدن به اهدافش پای کارآگاه خصوصی رمان، سام اسپید را به این ماجرا باز می‌کند. 


به‌طور عام مخاطب این کتاب ممکن است هر رمان‌خوانی باشد، اما بی‌شک طرفداران پروپا قرصش را بین علاقه‌مندان به ادبیات پلیسی پیدا می‌کند. همت نویسنده بزرگی است که بسیاری از منتقدان ادبی به توانایی‌هایش معترف‌اند. کتابی که با گذشت حدود یک‌قرن از انتشار، همچنان یکی از پرخواننده‌ترین آثار ادبیات پلیسی جهان است، بی‌شک میان فارسی‌زبان‌ها جایی برای خود باز خواهد کرد.

به عقیده من، یک ترجمه خوب دارای معیارهای متعددی است؛ اما خیلی خلاصه و کلی بخواهم بگویم، ترجمه‌ی خوب ترجمه‌ای است که روح کلام را عیناً با همان لحن و سبک به زبانی دیگر منتقل کرده باشد.

خلاقیت مترجم در نگارش کتاب موثر است ولی مترجم هرخلاقیت و ابتکاری به کار می‌برد باید صرفاً در محدوده رسالتش باشد، یعنی برگرداندن دقیق متن اصلی و انتقال روح کلام توأم با رعایت سبک و لحن. نباید از مترجم انتظار داشت چیزی فراتر از متن اصلی ارائه کند یا هنر نویسندگی‌اش را به رخ خواننده بکشد. این‌ها در وظایف مترجم نمی‌گنجد و مربوط می‌شود به نویسندگی.

اگر علاقه‌ و ذوقی در مترجم وجود داشته باشد، فکر نمی‌کنم نَفس کار ترجمه برایش دشوار باشد. البته به این معنی نیست که ترجمه دشوار نیست؛ هر ترجمه ظرایف و نکات و سختی‌هایی دارد که با حوصله و دقت و تجربه می‌توان از پسشان برآمد. اما هنگام انتشار و پس از آن است که مشکلات بسیارند و تاحدی حل‌نشدنی. شاید مشکل اصلی کار ترجمه مرتبط باشد با درآمدش که آن هم ارتباط مستقیم دارد با مسئلۀ کتابخوانی و فروش کتاب درجامعه. یعنی اگر کتابخوان‌ها بیشتر باشند و استقبال از کتاب بهتر باشد، به‌طبع وضعیت ارتزاق نویسنده و مترجم بهتر می‌شود.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها