پنجشنبه ۱ مهر ۱۴۰۰ - ۱۲:۴۶
آموزش دین و گفتمان اصلاح فرهنگی در دوران قاجار چگونه بود؟

یکی از مباحث مهم تاریخ آموزش در ایران معاصر شیوه بازنگری در نظام آموزشی آن است. محققان زیادی به تحلیل دستاوردهای این مقطع با کمک منابع و مستندات منتشرشده و آرشیوی پرداخته‌اند. یکی از آنان خانم مونیکا رینگر است که پایان‌نامه دکترای خود را در این حوزه به انجام رسانده است.

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) حسین روحانی‌صدر کارشناس ارشد تاریخ ایران دوره اسلامی، کارشناس گروه ایران‌شناسی و اسلام‌شناسی سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایرانیکی از مباحث مهم تاریخ آموزش در ایران معاصر شیوه بازنگری در نظام آموزشی آن است. محققان زیادی به تحلیل دستاوردهای این مقطع با کمک منابع و مستندات منتشرشده و آرشیوی پرداخته‌اند. یکی از آنان خانم مونیکا رینگر است که پایان‌نامه دکترای خود را در این حوزه به انجام رسانده. هدف وی از انتشار این اثر ارائه گزارشی جامع و تحلیلی از جنبش اصلاح آموزشی در قرن نوزدهم است و به اصلاح آموزشی در متن گسترده‌تر فرایند مدرن‌سازی در جامعه ایران می‌پردازد. نظام جدید، دارالفنون، مدارس جدید، مدارس خارجی، میسیونری و اقلیت‌ها، اعزام دانشجویان به خارج و انجمن معارف، ازجمله موارد بحث‌های این کتاب است. کتاب به فرایند مدرن‌سازی و تنگناهای فراروی آن، دشواری‌های تحول سیاسی و اجتماعی، چالش‌های بین افکار و نهادهای مدرن و سنتی می‌پردازد. جدل بین دیدگاه‌های رقیب را در حوزه سیاست، جامعه و فرهنگ ایران پی می‌گیرد و پیش‌زمینه‌ها و هدف‌های اصلاحی انقلاب مشروطیت و پس از آن را روشن می‌سازد.

سوال اصلی در نقد و معرفی این اثر این است که میزان به‌کارگیری منابع غیرایرانی در این حوزه و نقش ایران‌شناسان یا ماموران خدمت در ایران در تنظیم این اثر چیست؟ محدوده زمانی 100ساله این نقد از 1240- 1340ق است. این اثر با ترجمه آقای مهدی حقیقت‌خواه، از سوی انتشارات ققنوس در 320صفحه به سال 1385 منتشر شده است.
واژگان کلیدی: دارالفنون، مدارس معارف، مدارس خارجی.

مطالب زیرعنوان «سرآغاز نظام جدید در دوران عباس میرزا و محمدشاه» برگرفته‌ از همان مآخذ عمومی است که در آثار دیگران آمده و فاقد هر نوع نوآوری است. در بحث اعزام دانشجو به اروپا آن را نشان اصلاح‌طلبی دستگاه دانسته و اشاره‌ای به تناقص و اختلاف‌سلیقه‌های دستگاه اداری و اجرایی ایران درباره حضور مربیان اروپایی در تهران در آن عهد نشده. نقل‌قول‌هایی که از کتاب سفرنامه میرزا صالح بیان شده، بسیار دقیق و تامل‌برانگیز است؛ اما از دستاوردهای دانش‌آموختگان فنون نظامی و طب در آن و اصلاح نظام آموزشی گزارشی ارائه نمی‌شود. یکی دیگر از نکات جالب این بحث، انتقال فناوری چاپ و نشر به ایران به برکت علاقه شخصی همان میرزا صالح و میرزا جعفر مذکور است؛ اما به علل انتشار نیافتن منابع با وجود ورود فنون نوین نشر، فقط به اشاره‌ای بسنده شده است.
 

در بحث رویارویی و پیدایش تنگنای مدرن‌سازی، در ابتدا درباره نیاز عمومی به بازسازی به علت فرسایش گردانندگان منطقه از شمال آفریقا تا خاورمیانه و آفریقای صغیر تحت حاکمیت امپراطوری عثمانی شده که این بحث برگرفته از مآخذ ضعیف و برداشت‌های کم‌مایه صورت گرفته؛ چراکه مجموعه مدنظر تا نیمه سلطنت قاجاریان، از لحاظ نظامی نزدیک به استانداردهای رایج اروپایی بود. مطالب تکراری فراوانی در نقد و تحلیل مخالفان اصلاحات از دوره فتحعلی شاه به بعد با مصادیق متنوعش آمده؛ در‌حالی‌که در عمده آن رقابت‌ها و مخالفت‌ها با موضوع آموزش چندان ارتباطی برقرار نکرده است. از سوی دیگر، افزایش سطح مناسبات فرهنگی- آموزشی با فرانسویان در دوره محمدشاه، به‌واسطه رقابت‌های میان قدرت‌های بزرگ آن زمان به‌درستی شکل بسته؛ اما کم‌ترین سهم به مصادیق آموزشی اختصاص دارد.

در ص 62، مخالفت قدرت‌های بزرگ در اعزام محصلان ایرانی به مدرسه نظام محمدعلی پاشاه در قاهره برای ممانعت از برقراری روابط ایران و مصر تلقی شده؛ درحالی‌که رشد نسبی مناسبات فرهنگی ایران و مصر با پشتوانه‌های مشترک تمدنی‌شان همواره مستقل از گفتمان‌های سیاسی عمل نموده. نگرانی اصلی گردانندگان امور، شکست در تحصیل یا ضعف مدرسه نظام آن سامان نیز شایان نقد و بررسی است.

در ادامه به ویژگی‌های اعزام محصلین جهت فراگیری هنر و معماری با استناد به فکر آزادی در مقدمه «نهضت مشروطیت در ایران» و «امیرکبیر و ایران» از فریدون آدمیت و «تاریخ موسسات تمدنی جدید در ایران» از حسین محبوبی اردکانی پرداخته است و در ادامه به بی‌میلی و ضعف اشراف‌زادگان محصل نیز اشاره‌هایی به نقل گیزو شده است. در بحث ده صفحه‌ای «سفرنامه‌های اولیه دوران قاجار» که در آن به انعکاس کالبدشکافانه کاستی‌ها به‌واسطه درک جهان مترقی آن عصر از چشم‌انداز سفرنامه میرزا صالح شیرازی و خسرو میرزا مصطفی افشار و جاذبه‌های اصلاح نظام آموزشی از منظرشان ارائه شده است.

در بحث 42صفحه‌ای «دارالفنون» به اهمیت و وابستگی آن مجموعه نوین، سبک نظام‌های آموزشی اروپایی، اختلاف‌نظر گردانندگان و دیگر نیروهای فعال در دستگاه حاکمه، رقابت‌ها و بحران‌های معلمان خارجی با نیروهای داخلی، مبتنی بر منابع گفتمان پیشین و «خاطرات ممتحن‌الدوله» و «حیات یحیی» دولت‌آبادی، «مدرسه دارالفنون» اقبال یغمایی و در ادامه به نقش روزنامه وقایع‌الاتفاقیه از شیوه برنامه‌ریزی تا تولید آن در چارچوب معرفی موازین اداری و مالی عصر ناصری، ایجاد دارالفنون تبریز به نقل از «تاریخ فرهنگ آذربایجان» (تبریز: فرهنگ، 1332، ج 1) و پایان‌نامه مقطع دکتری فرهاد عطایی و درخصوص علاقه‌مندی اروپایی به‌ویژه فرانسویان برای ادامه تحصیل فارغ‌التحصیلان زبان‌دان طبق نظام آن کشور منطبق بر 7 منبع دست اول غیرایرانی پرداخته شده، که شایان تامل است و باید پیرامون این منابع هفت‌گانه توضیح بیشتری داده می‌شد. از سوی دیگر، مقاومت اطبای سنتی در مقابل پزشکی نوین و نشر آثار فارسی توضیح بیشتری می‌طلبید؛ زیرا ایرانیان به ضعف حوزه بهداشت و درمان خود وقوف کامل داشتند و حضور اطبای غیربومی مغول تا پیروزی انقلاب و به‌کارگیری دستورالعمل‌ها همواره وجود داشت. در این بحث با ارجاعاتی از کتاب «دارالفنون» نجم‌آبادی و «امیرکبیر و ایران» به کوشش ایرج افشار به کتب درسی دارالفنون اشاره شده. نکته ظریف و جذاب آنکه درخصوص میزان نفوذ افکار میرزا ملکم‌خان و مجموعه فراموش‌خانه وی در میان اساتید و محصلین و دست‌مایه قراردادن آن برای به تعطیلی کشاندن نظام جدید آموزشی مطالبی به هم پیوند داده شده؛ اما درباره دلایل ادامه فعالیت‌های آمورشی یا به تعطیلی‌کشاندن فراموش‌خانه، تحلیل دقیقی ارائه نشده. شرح منابع و استنادات در این زمینه، به‌خصوص کتاب‌های ایران‌شناسی آن عصر به همراه اسناد آرشیوهای اروپایی ضرورت داشت.
در بحث دفاع از کیهان‌شناسی اسلامی به شرحی تکراری از مقاومت علمای مذهبی با نظام جدید آموزشی به استناد کتاب «پژوهش پیشتاز» از کامران ارجمند اهتمام شده؛ اما از مستندات مشابه اروپایی آن چشم‌پوشی شده و در نتیجه‌گیری به تحلیل دیدگاه‌های بولاک در توصیف ضعف‌های دانش‌آموختگان طب دارالفنون پرداخته شده.
 از ص 125 تا 162، زیرعنوان «مدارس خارجی و میسیونری در ایران» سابقه فعالیت‌های این مدارس را به استناد آلیانس کشورها و مذاهب مختلف به قرن نوزدهم رسانده؛ درحالی‌که نظام آموزشی مبتنی بر روایت ادیان و مذاهب از سده سیزدهم میلادی به‌صورت غربی- شرقی کار خود را آغاز نموده و تاکنون نیز به قوت خود در قالب قراردادهای دوجانبه یا چندجانبه واقعی رواج دارد و فعالیت‌ آلمانی‌ها را با استناد به پرونده گزارش کرزن، در اثرGeorge Curzon,Persia and the Persian Question(Londo,1892),p.502. توصیف می‌کند و در ادامه به فعالیت‌های بی‌ثمر مبلغان آلمانی، انگلیسی و امریکایی اشاره‌ای ناقص شده. البته در پاورقی نیز عدم فعالیت مستقیم آمریکایی‌ها تا نیمه دوم سلطنت ناصرالدین شاه به استناد ژوستین پرکینز تصریح شده.

درباره فعالیت‌‌های میژن‌های پروتستان امریکایی در میان مسیحیان آذربایجان و نستوریان شمال ایران و تاسیس پایگاهی توسط پدر ژوستین پرکینز به کتاب‌هایhistorical sketch of the mission to the Nestorians  و  a history of Persia from the bigining of the ninetiinth century to the year 1858  استناد شده است؛ اما به موقعیت اثر یادشده و ویژگی‌های آن اشاره‌ای نرفته و در توضیح عملکرد این گروه بیشتر به مطالب اقبال یغمایی، «داستانی از مبلغین عیسوی در ایران»، یادگار، شماره‌های 6- 7، صص 60- 66، نزدیک‌تر است. از سوی دیگر، با صدور دستور شاهان مبنی بر تبلیغ‌نکردن یا اجبار دیگر ادیان به پذیرش آیین مسیحیت به‌بهانه تحصیل در این مدارس تاکید می‌شود؛ اما از ارائه گزارش‌های مجدانه مجریان این برنامه‌ها و اجبار محصلان به پذیرش آیین به‌طور شفاف صحبتی به میان نیامده است؛ درحالی‌که در تایید این مطلب از کتاب adnan abu-ghazaleh, American missions in Syria  استفاده شده است.

در ادامه به شرح فعالیت‌های آلیانس‌های جهانی اسرائیلی، فرانسه، مدارس ارامنه، انجمن مسیونری کلیسای انگلستان و رقابت‌های میان این نهادهای غیربومی با یکدیگر مطالب بسیار جذابی آمده است که بیشتر از کتاب کارنامه هما ناطق تضمین گرفته؛ اما از نتایح این اختلاف‌ها و فهرستی از دانش‌آموختگان ایرانی از آن موسسات در آن مقطع چشم‌پوشی شده است.

«نهضت مدارس جدید» عنوان پنجمین بحث 41صفحه‌ای این اثر، برگرفته از همان مطالب بحث‌های پیشین است که بیشتر به شرح فعالیت‌های اصلاحی میرزا حسین سپهسالار و داستان مدارس میرزا حسن رشدیه، مدارس تاسیسی انجمن معارف، مدارس جدید در آذربایجان، مدارس جدید و اصلاحات، سوادآموزی و رهبری، مدارس جدید همچون یک تهدید، مدرسه علوم سیاسی به شیوه مترقیانه آموزش در عثمانی  و فرهنگ به‌جامانده از مسیونرهای مذهبی پرداخته و براساس همان منابع ذکرشده پیشین تنظیم شده است.

ششمین بحث 19صفحه‌ای، به شرح فعالیت‌های انجمن معارف و تعریف محدوده‌های مکانی و زمانی و تاسیس مدارس زنجیره‌ای، انحلال، دوره فترت، اصلاح ساختاری، مبتنی بر بحث‌های پیشین است و با استفاده از منابع مرآت‌الوقایع مظفریه و یادداشت‌های ملک‌المورخین تنظیم شده است.

هفتمین بحث 25صفحه‌ای، با موضوع مدرن‌سازی، اصالت فرهنگی و نبرد برای ایران که به بحث اصلاح از مرکز قدرت که به ساختار تمرکزگرایی آن در ارکان قدرت در محدوده دربار، دارالخلافه و نایب‌السلطنه‌نشین تعلق دارد. در تعبیر دیگری اصلاحات آموزشی را به نوشدارو تشبیه کرده که به معنای تاخیر در اصلاح یا یگانه راه درمان کاهش ضعف‌ها تلقی شده است. در تکمیل این بحث به آرای میرزاملکم‌خان در روزنامه قانون تمسک شده است. در تحلیل ارائه راهکارهای بازسازی این نظام با استفاده از دستاوردهای پیشین از دیدگاه‌های حامد الگار که شاید بیشتر جنبه‌های احساسی و توصیف افکار منتشرنشده‌ای از افرادی چون ابوطالب بهبهانی و رساله میرزا سعیدخان انصاری موتمن‌الممالک استفاده شده است که تاثیر جدی‌ای در افکار عمومی آن زمان نداشته. البته توضیحات مطروحه درباره نقش سیاحت‌نامه ابراهیم‌بیگ و آرای عبدالرحیم طالبوف بسیار دقیق و شایان توجه است و شاید جای کار بیشتری داشت. سپس براساس منابع قبلی و کتابqasim amin, the liberation of woman  و janet afary, thedebate on womens liberation in the Iranian constitutional revolution….  وmohmmad tavakoli-targhi, women of the west imagined… نقش زنان به ویژه شاهزاده‌های درباری در آموزش علوم جدید و اصلاح ساختار نظام آموزشی آمده است. در بحث بحران و سنت، تحدید فکری اصلاح آموزشی درباره شرح جدال دیرینه میان سنت با تجدد و دعواهای عرفی میان این دو جریان فکری و غلبه عمده سنت‌گرایان در محدودسازی فعالیت‌های نوین اصلاح‌گرانه آن را با مسائل سیاسی و مشروطه‌خواهی ایرانیان پیوند داده و در نقل تضاد این دو گرایش به دو رساله کم‌آشنای «رساله‌ای در باب معنای حکومت مشروطه» از عمادالعما خلخالی و «تذکر به بی‌اعتنا و ارشاد جاهل» اشاره شده است.

محتوای این اثر اگرچه در نوع خود ارزشمند و شایان تامل است؛ اما بحث‌های مرتبط با نظام جدید در دوران عباس میرزا و محمدشاه، سفرنامه‌های اولیه دوران قاجار و درک کاستی‌ها، دارالفنون، نهضت مدارس جدید، انجمن معارف همان گفتمان‌های تکراری در دیگر رساله‌ها و کتاب‌های منتشرشده است. بحث‌های موردانتظار همچون «مدارس خارجی و مسیونری در ایران، مدرن‌سازی» و «اصالت فرهنگی و نبرد برای ایران» فاقد هر نوع نوآوری است.

در فهرست منابع 14صفحه‌ای پایان کتاب، که با توجه به خاستگاه اثر از آن‌ها در متن استفاده شده، نیاز به شرح و توضیح برای مخاطبان فارسی‌زبان دارد و شایسته بود آماری از  برگردان‌شده‌های آن به فارسی تا زمان نشر این اثر ارائه می‌شد؛ حتی از ویژگی‌های این اثر با نمونه‌های مشابه آن نیز مخاطب در جریان قرار می‌گرفت.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها