پنجشنبه ۱۴ مرداد ۱۴۰۰ - ۱۵:۳۲
جاده يك‌طرفه مشروطه...

اكنون صد و پانزده سال از امضاي تاريخ مشروطيت مي‌گذرد. در اين فاصله ايران غير از انقلاب مشروطه، يك انقلاب ديگر، دست‌كم سه كودتا و سقوط دو رژيم سياسي يعني سلسله قاجار و سلسله پهلوي را تجربه كرده است..

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) به نقل از روزنامه اعتماد، محسن آزموده: از همان روزهای نخست پیچیدن زمزمه قانون‌خواهی و مشروطه‌طلبی و خواست تاسیس عدالتخانه در میان نخبگان و با سوادهای معدود ایرانی، بودند نوازندگانی كه ساز ناكوك می‌زدند و با تكرار باورهایی قدیمی و كهنه، می‌گفتند: «ای بابا، قانون كیلو چنده؟ مشروطه‌مون كجا بود؟ این لقمه‌ها برای دهان رعیت ما خیلی بزرگه! یكی می‌مرد از درد بینوایی، یكی می‌گفت خانم زردك می‌خواهی؟ این حرف‌ها كدومه، اصلا تا نباشد چوب ‌تر...» این مخالف‌خوان‌ها، بر آن بودند كه مشروطه‌خواهی برای ایرانی جماعت، اگر نگوییم همه ساكنان مشرق‌زمین، خیلی زود است و نباید بی‌گدار به آب زد. از دید ایشان، ملتی كه قرن‌ها تحت استبداد و آشوب زیسته، نمی‌تواند یك‌روزه تغییر كند و باید صبر و تحمل داشت و اول زمینه‌ها را ایجاد كرد، بعد اگر بسترها و زیرساخت‌ها فراهم شد، برای مشروطه‌خواهی اقدام كرد. 

اكنون صد و پانزده سال از امضای تاریخ مشروطیت می‌گذرد. در این فاصله ایران غیر از انقلاب مشروطه، یك انقلاب دیگر، دست‌كم سه كودتا و سقوط دو رژیم سیاسی یعنی سلسله قاجار و سلسله پهلوی را تجربه كرده است. در این فاصله، جنبش‌های سیاسی و اجتماعی و فرهنگی متنوع و متكثری در این كشور پدید آمده‌اند و كلیت جامعه، تحولی بنیادی و اساسی را از سر گذرانده است، از جامعه‌ای روستایی- ایلیاتی با اكثریت مطلق بی‌سواد، به ملت- دولتی شهری با اكثریت با سواد و شمار قابل توجه دانش‌آموخته دانشگاهی تغییر كرده و ایران به واسطه بهره‌مندی از ثروت نفت و سایر منابع طبیعی و انسانی خود، به كشوری قدرتمند و تاثیرگذار در منطقه خاورمیانه بدل شده. 
روشن است كه در این یك صد و پانزده سال، سایر جوامع و كشورها نیز تغییر و تحولاتی اساسی را ازسر گذرانده‌اند، كشورهای توسعه‌یافته در مسیر دموكراسی‌خواهی و افزایش مشاركت مردم در تعیین سرنوشت‌شان، پیشرفت‌های مهمی كرده‌اند و بسیاری از جوامع كمتر توسعه‌یافته، در زمینه مشروطه‌خواهی و دستاوردهای اقتصادی و اجتماعی، از ایران پیشی گرفته‌اند. 

البته در این میان هستند جوامعی كه كماكان به‌رغم تحولات پدیدآمده و ارتباطات گسترده كنونی، در وضعیتی استبدادی به سر می‌برند و هنوز در آنها صداهایی مشابه آنچه در ابتدا آمد، به گوش می‌رسد كه می‌گویند مشروطه‌خواهی و مشاركت‌طلبی مردم برای جامعه ما زود است و ما همچنان آمادگی پذیرش مردم‌سالاری را نداریم. برخی هم كه از همان ابتدا خیال خودشان و دیگران را راحت می‌كنند و با مرزكشی‌های من در آوردی و بی‌مبنا مدعی می‌شوند كه اصولا مردم‌سالاری و مشروطه‌خواهی، با گروه خونی جامعه‌شان ربط و نسبتی ندارد و این حرف‌ها، یعنی دموكراسی و حاكمیت قانون و مردم‌سالاری، مربوط به برخی جوامع غربی است.

به رغم همه این حرف و حدیث‌ها اما مردم بیدار شده از خواب قرن‌ها استبداد، در یك صد و پانزده سال اخیر، از پای ننشسته‌اند و هر روز برای مشاركت در تعیین سرنوشت خودشان تلاش می‌كنند. آنها گوش‌شان به این حرف‌های ناامیدكننده بدهكار نیست. مردم با مشروطه بیدار شده‌اند و دیگر نمی‌خواهند خودشان را به خواب بزنند. آنها می‌دانند كه نقایصی دارند، ناتوانی‌هایی هست، شرایط و امكانات كاملا فراهم نیست، اما این همه به معنای انكار راست و درستی مشروطه‌خواهی و قانون‌خواهی نیست. جاده مشروطه یك‌طرفه است و كسی كه به حق و حقوق خود آگاه شد، دیگر نمی‌تواند ادعا كند كه آنها را نمی‌داند. می‌تواند خودش را به كوچه علی چپ بزند. اما این به معنایی ناآگاهی و جهالت نیست. مشكل مخالفان مشروطه هم همین است، آنها هم فهمیده‌اند كه آگاهی امری بازگشت‌ناپذیر است، پس دیگر كسی خریدار حرف‌های صد من یك غاز آنها نیست. تحقق آرمان‌های مشروطه، دیر و زود دارد، اما سوخت و سوز ندارد، این كمترین نتیجه صد و پانزده سال تكاپو برای حكومت قانون است. 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها