چهارشنبه ۲۶ خرداد ۱۴۰۰ - ۰۸:۰۰
از «صد میدان» خواجه‌عبدالله انصارى تا صد میدان «توران میرهادی»

یاشار هدایی، کارشناس و عضو شورای کتاب کودک در یادداشتی که در اختیار ایبنا قرار داده به زادروز توران میرهادی، نویسنده و یکی از بنیانگذاران شورای کتاب کودک پرداخته است.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، یاشار هدایی: «صد میدان» عنوان رساله خواجه عبدالله انصاری از مشایخ عرفان خراسان در قرن پنجم قمری است. این کتاب بيانگر و معرف مراحل و مقامات سلوک فردی به ترتیب و توالی تکاملی است.
 
در خلال نوشتارها و گفتارهای به یادگار مانده از زنده یاد توران میرهادی، بارها با نام خواجه عبدالله انصاری و کتابش مواجه می‌شویم. ولی تاکنون آنچنانکه باید، دلایل این موضوع واکاوی نشده است. تنها در گفت‌وگویی بین دکتر «اقبال قاسمی پویا» و زنده‌یاد توران میرهادی تا اندازه‌ای بر این موضوع پرتوافکنی شده است.(١)
 
در گفت‌و‌گوی این دو صاحب نظر، زنده‌یاد توران میرهادی معتقد است که ما می‌توانستیم فلسفه تربیتی خود را از دل آثاری از این دست که در قرون ماضی نوشته شده‌اند، اخذ کرده و بسط دهیم؛ چراکه بسیاری از حکما با نگاه ویژه خود به انسان، بر روی تفکر که هدف اصلی تربیت است، کار کرده‌اند. ولی متاسفانه نتوانسته‌ایم آنها را کشف کنیم و از دل این قبیل آثار فلسفه تربیتی خود را بسازیم و رشد دهیم.
 
این دیدگاه توسط دکتر اقبال قاسمی پویا مورد نقد واقع شده است. این پژوهشگر عرصه تعلیم و تربیت، معتقد است: متفکران قرون ماضی، فقط به کلیات پرداخته‌اند و در کنار این تفکرات کلی، گوشه نظری هم به مسئله تربیت داشته‌اند و از این‌رو فاقد ظرفیت و درونمایه‌ای برای تکوین یک فلسفه تربیتی بوده‌اند.
 
اما این گفت‌و‌گو نیز -به رغم ارزشمند بودن - نتوانسته است در اين موضوع به نتیجه متقن و محصلی در این‌باره بیانجامد. در نتیجه ریشه‌ها و دلایل اشارات متعدد توران میرهادی به خواجه عبدالله انصاری و اثر او یعنی «صد میدان»، همچنان مغفول مانده است.
 
پرسش اصلی این است که چه رابطه‌ای می‌توان بین اندیشه عارفی از قرن پنجم قمری با تفکر متخصصی از قرن بیستم میلادی برقرار کرد؟ به عبارت دیگر چه مولفه‌هایی در اندیشه خواجه عبدالله انصاری و رساله «صد میدان» او، توجه و نظر زنده‌یاد توران میرهادی را به خود جلب کرده است؟ چه نسبتی بین آراء خواجه و آراء توران میرهادی با آبشخورهای متفاوت معرفتی وجود دارد؟
 
بی‌تردید بین كليات خواجه و فلسفه جزء نگر تربیت امروز نمی‌توان نسبت «این همانی» برقرار کرد. یعنی «صد میدان» را نمی‌توان کتابی منطبق و مبتنی بر فلسفه تربیت امروز دانست. از زنده‌یاد توران میرهادی نیز چنین ادعایی مثبوت نیست. صرف نظر از اینکه خواجه همواره در صف مخالفان فلسفه بوده است، بین اندیشه کلی‌گرای او و تفکر جزئی‌نگر امروز نیز از حیث رویکرد معرفتی (اپیستمولوژی) و روش شناسی (متدلوژی) تفاوت‌های بنیادین وجود دارد.
 
اما این تفاوت‌ها به این معنا نیست که در تلاش برای یافتن نسبتی بین صدمیدان و فلسفه تربیت‌نوین، گویی از شکلی ناممکن به نام «دایره مربع» سخن گفته می‌شود. به نظر می‌رسد که می‌توان بن‌مایه‌هایی از آن تفکر متقدم بیرون کشید که با هسته‌های فکری و نظری اندیشمند متاخری چون توران میرهادی هم‌خوانی دارد. هنر متفکری چون او، در همین توجه توامان به منابع متقدم و متاخر و تاکید برلزوم بازخوانی آثار پیشین و بازاندیشی در آنان نهفته است.
 
این توجه و تاکید، به معنای بازگشت به گذشته و رد دستاوردهای نوین نیست. او رگه‌هایی را در این منابع مورد جست‌وجو و بازخوانی قرار می‌دهد که می‌تواند راهنمای امروز ما باشد.
 
توران میرهادی در یکی از مصاحبه‌های خود با اشاره به مفاهیمی چون «چیره شدن بر ضعف‌ها» و «سخت‌گیری نسبت به خود» و «حرکت دائمی در جهت اعتلای انسانی»، می‌گوید که بعدها در کتاب صد میدان با این مفاهیم برخورده است.(۲)
 
او معلمی است جست‌وجوگر، از این رو کتابی چون «صد میدان» از دیدش پنهان نمی‌ماند. از طرفی نیز آموزگاریست صادق و عاشق. در نتیجه در خلال صفحات و سطور این کتاب، خود را می‌یابد که: «جوینده را صدق باید و رهرو را عشق»
 
او از دل اثری چون «صد میدان» کلیاتی را بیرون می‌کشد که در امتزاج با جزییات علوم تربیتی روز، می‌تواند چون اکسیری حیات بخش عمل کند. تربیت انسانی پرسش‌گر و مسئول در مرکز منظومه فکری توران میرهادی قرار دارد. چندان که در کتاب «جستجو در راه‌ها و روش‌های تربیت»، با طرح این پرسش که «چگونه می‌توان جستجوگری صادق و عاشق شد؟»، «خودسازی» را یکی از راه‌ها معرفی می‌کند و می‌نویسد:
«فرد بزرگسال می‌تواند خود را تربیت کند و در درون خویش زمینه رشد به سوی کمال را فراهم سازد... در این مسیر، هر انسانی به ناچار عاشق و جستجوگر است و به سوی کمال پیش می‌رود. نیل به این مرحله، یعنی به درجه بالایی از آگاهی رسیدن و بر اراده خویش تسلط یافتن» (۳) همچنانکه قصد خواجه عبدالله انصاری در «صدمیدان» نیز ترسیم همین راه است. آنجا که با عباراتی موجز، موزون و مسجع از کشتن خود نفسانی و احیا خود حقیقی سخن می‌گوید:
 
«از آشنایی تا دوست داری هزار مقام است و از آگاهی تا به گستاخی هزار منزل و این جمله بر صد میدان نهاده آمد»
 
⚫️پی نوشت و منابع:
 
۱- این گفت و گو در دو کتاب درج شده است:
نخست در کتاب "جستارهایی از آموزش در ایران معاصر؛ بیم ها و امیدها"، تالیف دکتر اقبال قاسمی پویا و سپس در کتاب "توران میرهادی از نگاه اندیشه گران آموزشی و تربیتی ایران" که به همت انجمن پژوهش های آموزشی پویا و توسط انتشارات آموزش نوآموز منتشر شده است.
۲- پیک مام- نشریه داخلی موسسه مادران امروز- آذر ۱۳۸۶ (ویژه هشتادمین سالگرد تولد توران میرهادی)
۳-جستجو در راه ها و روش های تربیت-توران میرهادی-نشر دیدار-۱۳۹۶-صفحه ۱۵ و ۱۶

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها