علیالله سلیمی نویسنده و منتقد ادبی یادداشتی بر کتاب «پریچهرههای مچاله» اثر حبیب پیریاری نوشته که در ادامه میخوانید.
قهرمانان داستانها با گرایش فکری و اجتماعی متفاوتی که دارند، اغلب مسائل و دغدغههای متناسب با شرایط حال جامعه را دارند؛ از اخراج و مشکلات کارگران هفتتپه و گرایش و فعالیت برخی جوانان در گروههای چپ گرفته تا پیوستن داوطلبانه افرادی از طیفهای مختلف اجتماع به اردوهای جهادی که راهی روستاها شده و در آنجا با عمق عقبماندگیهای فکری مواجه میشوند. نوعی درماندگی و کلافگی در رفتارهای برخی شخصیتهای داستانی حبیب پیریاری دیده میشود که بیشتر تابع شرایط روز جامعه است. گاه این درماندگی به طنز تلخی تبدیل میشود که به مضامین داستانهای بهرام صادقی پهلو میزند؛ این رویکرد در داستان کوتاه «لوییز دگا در آب نمای بهادر» نمود بیشتری دارد.
مردان جوان تحصیلکرده در شرایط ناچاری، وضعیتی را تجربه میکنند که قابل تأمل است. یکی از داستانهای پر راز و رمز این مجموعه، «دالان دیلمان» است که ارزشهای تاریخی آن به مراتب بیشتر است. نویسنده به عمد برخی وقایع مهم و تاثیرگذار این روایت را به حاشیه برده تا خواننده هوشمند درک و دریافت خود را از آن سال غمانگیز در تاریخ معاصر ایران داشته باشد. شخصیت «کرم» در این داستان بازمانده آدمهایی است که هر کدام داستان جداگانهای دارند و تاریخ همه جزئیات زندگی آنها در سینه دارد.
«پری چهره های مچاله» در 132 صفحه توسط انتشارات مهر و دل به چاپ رسیده است.
نظر شما