رضا تاران، نویسنده، محقق و فعال حوزه فرهنگ در یادداشتی به مناسبت درگذشت رضا بابایی به ویژگیهای فردی او پرداخت و نوشت: بابایی با دو رویکردِ غربستیزی و نگرشهای تفکیکی سازش نداشت.
خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) قم – رضا تاران: کامنتی در ذیل یکی از مطالب وبلاگم یادآور آشنایی من با آقای رضا بابایی است، آن روزها بساط وبلاگنویسی پهن بود و من هم تمرین نوشتن میکردم، بازدیدهای روزانه، تعداد کامنتها، بازنشر مطالب در سایتها و برخی از وبلاگها دلخوشی آن روزها بود، رضا بابایی نوشته بود روزی مطالب وبلاگ، نامههای حوزوی به بخشی از تاریخ حوزه علمیه تبدیل میشود و محققان به آن نوشتهها استناد میکنند. این تشویق در آن روزها برایم آنقدر انرژی ایجاد کرد که مدتها این یادداشتهای هفتگی را روی صفحه وبلاگ ادامه دادم.
بابایی اساسا ادعایی نداشت و سطح خودش را در سطح مخاطب تعریف میکرد و همین رفتارهای راحت و خودمانی بابایی باعث میشد حس و حال خوبی داشته باشی و به ادامه این رفت و آمد و دوستیها تمایل داشته باشی. ارتباط دوستانه ما سالها ادامه داشت، چند بار به اتفاق بابایی و برخی از دوستان به مسافرت رفتیم و این مسافرتها از بهترین مسافرتهای زندگی شد.
دهها نفر را میشناسم که همین نوع از ارتباط با آقای بابایی را داشتند. زیرزمین خانه او پاتوق بچههایی بود که تلاطمهای فکری دارند و دوست داشتند ساعتی با بابایی گفتوگو کنند. از دوستان زیادی شنیدم که بابایی دعوت آنها را قبول میکند و به خانهشان میرود یا به خانه بابایی میروند.
این روش موجب شد تا ارتباط ایشان با نسلهای بعدی خود برقرار باشد و هم تجربههای نسل خودشان را منتقل کنند و هم با دیدگاههای نسلهای بعدی آشنا شوند. بابایی از درس و زندگی دوستانش سوال میکرد، یعنی زندگی دوستانش برایش اهمیت داشت، خود افراد فارغ از تحصیلات و شغل و زندگی برای بابایی اهمیت داشتند.
تجربه زیسته من با رضا بابایی این بود که او اهل گفتوگو بود. بارها در گعدههای دوستانه دیدگاههای او را رد میکردند یا حتی کل روند فکری بابایی را زیر سوال میبردند و بابایی هم در یک ارتباط برابر و نه یک رابطه استادی و شاگردی به گفتگو مینشست. او با دو رویکرد هیچگاه سازش نداشته است، یکی غربستیزانی که یکباره کل غرب را سیاهی میبینند و دیگری نگرشهای تفکیکی که عرفان را به کلی نفی میکنند، اما بابایی با هر دو گروه وارد گفتوگو میشد.
یکی از ویژگیهای بابایی تابوشکنی بود. بهراحتی در مورد مسائلی که مقدس شده است، صحبت میکرد و آن مفاهیم و ایدهها را زمینی میکرد و به سنجش ادعاها میپرداخت و همین مساله باعث شد با خرافات میانه خوبی نداشته باشد، بابایی با تاریخ اسلام آشنا بود و با ارائه نمونههای خوبی از تاریخ توانست منشا انسانی بسیاری از آموزههای مقدس را ردیابی کند و برخی از نصوص و یا سنتها را تفسیری زمینی کند.
بابایی در گعدههای دوستانه، ادبیات گفتوگو را در سطح دوستانش تنظیم میکرد و کسانی که با او گفتوگو میکردند، گزارهای پیچیده را با زبانی ساده و مفاهیم عمیق میتوانستند دریافت کنند. در سالهای اخیر و با راه اندازی کانال یادداشتها در تلگرام، نوشتههای بابایی خواننده بیشتری پیدا کرد. خود او هم ساعتها برای مخاطبان وقت میگذاشت و اگر تصور میکرد ممکن است کوچکترین کمکی بتواند انجام دهد از آن دریغ نمیکرد. روحشان قرین رحمت الهی.