چهارشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۸ - ۱۲:۰۶
آل احمد به اقتداري، ستوده و ایرج افشار لقب «سه تفنگدار» داده بود

میلاد عظیمی در كانال تلگرامي «یادداشت‌های ایرانشناسی» خود نوشت: جلال آل احمد به او و منوچهر ستوده و ایرج افشار لقب «سه تفنگدار» و «گورنگار» داده بود. اقتداری گورنگار بود؛ به این معنا که اهل تتبّع میدانی و مداقّه در بناهای کهن و سنگ‌نبشته‌ها بود.

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)- *میلاد عظیمی: احمد اقتداری یار دیرین ایرج افشار بود. اقتداری و افشار همسال بودند و رفیق ۶۵ ساله. با هم ندار بودند. همسایه بودند. همسفر بودند در گلگشت‌ها. اقتداری در پیشانی سفرنامه سدیدالسلطنه شعر سعدی را تغییر داد و نوشت:
ز خاک ایرج افشار بوی عشق آید
هزار سال پس از مرگ او گرش بویی

در یادداشتی دیگر نوشت: «من شاگرد شاگردان ایرج افشار هستم» افشار هم او را دوست داشت و آثاری را به او تقدیم کرد و برای شرکت در مراسم بزرگداشت او به شیراز سفر کرد و سخنان سخته‌ای درباره کارنامه او گفت. 

احمد اقتداری اهل لارستان بود و عاشق ولایت خود. بزرگ‌زاده بود. ایرج افشار گاه به او خان می‌گفت. وصیّت کرد که در زادگاهش و کنار مادرش به خاک رود. در عنفوان جوانی دو کتاب فرهنگ لارستانی و لارستان کهن را  درباره زبان و جغرافیای تاریخی لار نوشت که بعدها با اضافات و تکمیل در یک کتاب منتشر شد. کتاب زبان لارستانی؛ جستاری در فرهنگ و زبان مردم و چندین مقاله پراکنده دیگر نشانه دیگری از  عشق او به لار است. اقتداری استاد دانشگاه بود و وکیل مجلس هم شد . وکیل دادگستری هم بود.

چندبار از او شنیدم که جلال آل احمد به او و منوچهر ستوده و ایرج افشار لقب «سه تفنگدار» و «گورنگار» داده بود. اقتداری گورنگار بود؛ به این معنا که اهل تتبّع میدانی و مداقّه در بناهای کهن و سنگ‌نبشته‌ها بود. دستاورد مرارت‌هایش ارزنده است و نامش را به عنوان ایران‌شناسی متخصص در شناخت صفحات جنوب ایران ماندگار می‌کند. کتاب دیار شهریاران درباره ابنیه تاریخی خوزستان (سه جلد) پر است از عکس‌هایی که خودش گرفت و سرشار است از معلومات میدانی تطبیق داده شده با منابع مکتوب کهن و متقن. کاش آلبومی از عکس‌هایی که  از آثار و ابنیه ایران برداشته، تدوین شود. یادم نرود که از کتاب ارجمند خوزستان و کهگیلویه و ممسنی او نام ببرم.



اقتداری در زمینه خلیج فارس‌پژوهی یک ستون است. آثارش مرجع است. کتاب عظیم آثار شهرهای باستانی سواحل و جزایر خلیج فارس و دریای عمان ماندنی است. چندین کتاب سدیدالسلطنه کبابی، آن مرد برجسته را  تصحیح و چاپ کرد؛ با تعلیقات و توضیحات و پیوست‌های پرمایه. به نشر کتابهای سدیدالسلطنه پیچید چون آثار او خزانه معلوماتی است که حقوق تاریخی ایران را بر خلیج فارس و سواحل شمالی آن مسجّل می‌کند.

بی‌شک احمد اقتداری از سابقون دفاع از نام تاریخی و مستند خلیج فارس و مبارزه علمی با مطامع حرامیان و تازه‌رسیدگان است. در سال ۱۳۴۵ کتاب خلیج فارس را برای جوانان نوشت. در دانشگاه تهران موضوع خلیج فارس را درس داد. اعتقاد داشت برای کسی که می‌خواهد درباره خلیچ فارس مطالعه دقیق و علمی بکند خواندن کتاب او، خلیج فارس از دیرباز تا کنون، ضرورت دارد. حق هم با او بود.

یک علاقه اقتداری مسائل مربوط به کشتی‌رانی بود. تعلیقات ممتّع بر ترجمه کتاب مهم هادی حسن (سرگذشت کشتی‌رانی ایرانیان از دیرباز تا قرن شانزدهم) نوشت که نشان‌دهنده تبحّر او ست. به ادبیات هم علاقه داشت. شعر هم می‌گفت. سه جلد کتاب تدوین کرده که انتخابی است از قصه‌های مثنوی مولانا.

کتابی هم درباره منطق‌الطیر دارد با نام در سایه سیمرغ. این کتاب‌ها البته تفنّن بود و نشانه علاقه او به شعر و ادب فارسی. خاطرات خود را هم نوشته است. کتابی بی مزه دارد با نام دولت عشق درباره اسرار عشق و عرفان در تخت جمشید ایران. 

اقتداری مقالات بسیار نوشته است؛ در یغما و فرهنگ ایران‌زمین و آینده و راهنمای کتاب و بخارا و... اوایل انقلاب مجموعه ای از ۵۰ مقاله تحقیقی‌اش در کتابی به نام کشته عشق گرد آمد. از دریای پارس تا دریای چین هم مجموعه‌ای از مقالات اوست. باید مجموعه همه مصاحبه‌ها و مقالات و سخنرانی‌هایش جمع گردد و با نمایه‌های دقیق منتشر شود. شاید بر عهده دایره‌المعارف بزرگ اسلامی که اقتداری کتابخانه‌اش را به آنجا اهدا کرد، باشد که مقالات او را جمع و نشر کند. آثار چاپ نشده‌ای هم از او باقی مانده است. از جمله کتابی درباره جدایی بحرین از ایران. عقاید استوار و روشنی درباره مناسبات ایران و بحرین داشت. حامی رشید و دانادل حق حاکمیت ایران بر جزایر سه گانه تنب کوچک و بزرگ و ابوموسی بود. 

احمد اقتداری پیمانه خود را با احترام پر کرد. یادش پایدار خواهد بود. به تحقیقاتش مراجعه خواهد شد. نامش پیوند خورده با ایران و خلیج فارس...

این سخنش را باید به خاطر سپرد. حاصل دیده‌ها و خوانده‌های پیر کهن است: «بدانید که ایران می‌ماند و نمی‌میرد. مثل ققنوس است. ممکن است خاکستر شود اما دوباره سر برمی‌آورد و زنده می‌شود. ایران دوره‌های سخت چون حمله اسکندر و مغول و در دوران معاصر روس و عراق، به خود زیاد دیده است. به قول ملک‌الشعرا بهار: 
مادر ایران سترون نیست او را آزمودیم
 گر چه نادر اتفاق افتد ولی نادر بزاید»

* به نقل از كانال یاداشت‌های ایران‌شناسی ميلاد عظيمي

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها