چهارشنبه ۲۶ آذر ۱۳۹۳ - ۰۶:۴۴
ساده‌انگاری تالیف کتاب در کشور ما

بهرام عکاشه، پدر علم زلزله‌شناسی ایران، در یادداشتی برای خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) به مولفه‌های اصلی تالیف و مولف واقعی اشاره کرده است.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)- دکتر بهرام عکاشه: در دانشگاه‌ها مربی، استادیار، دانشیار و استادتمام فعالیت می‌کنند. به‌نظر می‌رسد، شرایط اقتصادی بر عملکرد مربی‌ها، استادیارها و دانشیارها تاثیر منفی گذاشته است. شرایط اقتصادی برای یک استادیاری که در چند دانشگاه تدریس می‌کند، زمانی برای تحقیق را باقی نمی‌گذارد. عضو هیات علمی، باید در عمل یک محقق و نه فقط مدرس باشد. موضوعی که شامل حال بیشتر اعضای هیات علمی است، یعنی بیشتر مدرسند تا محقق. 

پرداخت‌های مالی این افراد باید به اندازه‌ای باشد که مجبور به تدریس در چند مرکز علمی نباشند. به‌عنوان فردی که تجربه تحصیل در خارج از کشور را داشتم، باید بگویم که محال است یک استاد دانشگاه به‌عنوان مثال در دانشگاه فرانکفورت یا آمریکا در چند دانشگاه تدریس داشته باشد.

استایار در ایران باید 20 واحد تدریس داشته باشد، وضعیتی که زمانی را برای پژوهش باقی نمی‌گذارد. از سوی دیگر به دلیل مشغله بالا و کمبود وقت و برای پیشگیری از اعتراض دانشجو، نمره‌ها غیرواقعی است. استادتمام فردی است که در طول 20 سال به این درجه برسد، در حالی‌که در ایران شاهدیم نزدیک به 90 درصد مدرسان دانشگاه‌های دولتی و غیردولتی، قبل از رسیدن به درجه استادتمامی بازنشسته می‌شوند.
 
نبود تفکر «دانشگاه محل تحقیق است» اصلی‌ترین دلیل آن است. تدریس، هدایت پایان‌نامه، کار علمی ناب و معمولی و داشتن پست اجرایی، از مولفه‌های نظام ارتقا استادان است، اما در ایران مهم‌ترین ماده پژوهش، آموزش و اجرایی بوده، که البته حدود 15 سال پیش ماده فعالیت در امور فرهنگی نیز اضافه شد. برای عضویت در هیات علمی، تحقیق، کار علمی و فرهنگی از اهمیت بیشتری برخوردار است. 

99 درصد اعضای هیات علمی ما به زبان مسلط نیستند
یکی از فعالیت‌های علمی تاثیرگذار، تالیف و ترجمه کتاب است. مترجم دانشگاهی باید بر یک زبان خارجی تسلط کامل و سواد کافی داشته باشد تا توانایی انعکاس درست فکر مولف را به دست آورد. ترجمه کتاب کار فو‌ق‌العاده مشکلی است. به دلیل نا آشنایی به زبان بین‌المللی، ترجمه‌ها بسیار نارسا هستند، بنابراین مترجم در انعکاس افکار نویسنده ناتوان است. 

براساس سابقه 50 ساله تدریسم، ایمان دارم که 99 درصد اعضای هیات علمی ما به زبان مسلط نیستند. در اروپا و آمریکا، هر کسی به ترجمه کتاب دست نمی‌زند، در حالی‌که در کشور ما یک تازه دانش‌آموخته که به تازگی استادیار پایه یک شده، به ترجمه کتاب می‌پردازد. وقتی هم که از وی پرسیده می‌شود آیا به زبان مسلط هستی؟ می‌گوید با استفاده از دیکشنری ترجمه می‌کنم؛ باید گفت از روی دیکشنری نمی‌توان کتاب ترجمه کرد. 

ساده‌انگاری تالیف کتاب در کشور ما
تالیف کتاب، در کشور ما کار ساده‌ای قلمداد می‌شود. تالیف به معنای جمع‌آوری نیست. در هر کتاب تالیفی، باید تجارب علمی شخص مولف منعکس شود که شامل حداقل پنج نتیجه پژوهش نویسنده است. برای کسب این پنج ایده نیز فرد باید در طول 30 سال تدریس در دانشگاه و تحقیق، حداقل در 30 کنفرانس بین‌المللی شرکت و 10 طرح پژوهشی را اجرا کرده باشد. عضویت در انجمن‌های علمی معتبر نیز بااهمیت است. 

به موازات عضویت در هیات علمی، فرد نباید صاحب شرکت باشد، یعنی نباید فعالیت‌های غیرعلمی داشته باشد. تدریس، فعالیت اصلی اعضای هیات علمی است. عضو هیات علمی تلاش کند، پروژه‌های علمی دانشگاهی را انجام دهد. به‌عنوان مثال، در دوره تدریسم در دانشگاه تهران، هزینه‌های اجرای پروژه‌های صنعتی بعد از تخصیص 15 درصد آن به دانشگاه در بین اعضا، برای اجرای آن طرح توزیع می‌شد. براساس همین فعالیت‌های تحقیقاتی مقالات پرباری ارایه شد که برای ارتقا مدرسان نیز موثر بود. در نتیجه برای ارتقا به درجه استادتمامی، تدریس، تسلط قوی به زبان و ارایه طرح‌های پژوهشی ضروری است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها