سعيد مهيمني را پيش از اين به عنوان داستان نويس و منتقد ميشناختيم. اما او "جانب اگر نه عشق"،دومين كتابش را به شعر اختصاص داده است.
نمونهاي از تصاوير شعري او: با وسعت بينهايت آغاز/ بر حرير شبق گونت/ دريا كنار نامت ميخوابد. و يا: جانب اگر كه نه عشق است/ اين باد از كجاست.
جنس پارهاي تصويرهاي مهيمني در شعرش به تصويرهاي موج نو بسيار نزديك است. از سوي ديگر، او از لحاظ زباني، متمايل به زبان فخيم حركت مي كند و در شعرش، چه از به كاربردن واژههاي مهجورتر زبان و چه از به كار گرفتن ساختهاي نحوي كهن، ابايي ندارد.
شعر مهيمني شعري به غايت تصويري است. پرسش از اين كه شاعر در كل شعر چه ميگويد، نبايد اولويت اول مخاطب در برخورد با شعر او باشد، بل كه خواننده، بايد توجه خود را به تصاوير بديعي متوجه كند كه جاي جاي شعر او را زينت ميدهند.
مهيمني مينويسد: در انتهاي نگاه/ مردابيست/ كه هول را/ ني زار ميكند/ و بغضها را/ در شكل موجهايي مرده/ ميغلتاند. و در جايي ديگر: شگفت من از عمق اشتباهيست/ كه دريا را در ذهن ماهي ميشكند. و يا: دريغا دريغ!/ سراسر كرانهي اين وادي/ هيچ قايقي/ پهلو/ به استماع ندارد.
تخيل شاعر در چنين تصاويري ستايش برانگيز است. ولي زبان او، اگرچه محكم و استوار است، اما لزوما همه جا با نوع مضامين او در شعرش، همگوني ندارد. جا داشت او در شعرهايي، زباني سادهتر انتخاب ميكرد تا تاثيرگذاري تصاوير بديعش را افزون كند.
"جانب اگر نه عشق" را انتشارات داستانسرا، در زمستان 85 منتشر كرد و نخستين بار در نمايشگاه بيستم به علاقهمندان شعر عرضه شد.
نظر شما